محمود جواديپور، يكي از قديميترين پيشكسوتان نقاشي، در گفتگو با خبرنگار تجسمي "مهر" با اعلام اين مطلب گفت: "قدمت و سوابق تاريخي ما در زمينه هنرهاي تجسمي به قدري طولاني و حائز اهميت است كه نميتوان به آساني اين حيطه را در سرازيري فراموشي قرار داد."
وي افزود: "اين در حالي است كه با توجه به پيشينه پربار نقاشي ايران، ميتوان در شكوفا كردن اين هنر كوشيد. فراموش نكنيم كه ما ملتي قديمي هستيم كه هنر همواره بر زبان و فرهنگ ما اثرات مطلوبي به جا گذاشته است. بنابراين نبايد به تقليد از غرب و اساسا هنر آنها بپردازيم. اگر اصالت هنر حفظ شود به درجات مثبتي دست مي يابد."
اين نقاش قديمي كه اخيراً در همايش چهرههاي ماندگار به عنوان يك هنرمند برجسته و باسابقه معرفي شد و مورد تجليل قرار گرفت، در پاسخ به اين پرسش خبرنگار تجسمي "مهر" كه آيا فكر نميكنيد برخي شاخههاي نقاشي ما مثل نقاشي خياليسازي رو به كهنگي رفتهاند و با اقبال مخاطب مواجه نميشوند، چون هنرمندان به هنر مدرن روي آوردهاند گفت: "شايد. در حال حاضر به نقاشي قهوهخانهاي توجهي نميشود. اما سابق بر اين، به اين نوع نقاشي بهاي زيادي داده ميشد. جالب اين بود كه هنرمندان و صاحبان آثار نقاشي خياليسازي، داراي تحصيلات آكادميك نبودهاند و امروز تعداد آنها از انگشتان دست نيز تجاوز نميكند. با اين وجود نقاشي قهوهخانهاي يكي از نقاشيهايي بود كه براي طيف عامه مردم بسيار خوشايند و جالب بود."
جواديپور خاطرنشان كرد: "من نقاشي بوده ام كه در طول سالهايي كه به نقاشي پرداختهام ، خود و اثرم را به سبك خاصي محدود نكردم. در واقع تصور من هميشه بر اين بوده است كه سبك براي هنرمند به مثابه قفسي ميماند كه او را در چارچوبها و بايدها و نبايدها زنداني ميكند. من فكر ميكنم هنرمندي مي تواند مولفههاي موفقي در اثر ارائه دهد كه آزدانه و به دور از محبوس شدن در سبكها به خلق اثر بپردازد. فراموش نكنيم كه هنر ناب در آزادي مطلق به وجود ميآيد."
وي درباره اصليترين دردهاي حوزه نقاشي گفت: "امروز دورهاي در دانشگاهها به وجود آمده كه اساسا هنر به لحاظ تعليم و تربيت يك گام به پس گذاشته است. اين پسروي وانتقال نيافتن مفاهيم آموزنده به دانشجويان باعث سردرگمي آنها شده است. اين سهلانگاري در سيستم آموزشي ما دليلي است براي گرايش جوانان به هنر غرب. در نهايت آن طور كه ميبينيد اغلب دانشجويان به سبك آبستره روي آوردهاند. گذشته از اينها، امروز بيشتر نمايشگاههايي كه برگزار ميشود بي هيچ نوآوري، تنها تكرار ميشوند"
جوادي پور تصريح كرد: "هنرمند بايد با ارائه آثار خود همواره موضوع گرا باشد و مفهومي را در آثار خود به مخاطب تفهيم كند. اثري مي تواند از ويژگي ماندگاري برخوردار باشد و تا سالها در اذهان عمومي باقي بماند كه تفكري را در بطن خود داشته باشد. در غير اين صورت، اثري كه تنها به فرم و نقطه و خط و رنگ محدود شود يك اثر هنري محسوب نميشود."
تابلو "بازار روستايي" اثر محمود جواديپور
وي درباره ورود هنر مدرن به ايران تاكيد كرد: "گرچه جوانان و هنرمندان ما آمادگي پذيرش اين هنر را دارند، اما اين را هم بايد پذيرفت كه هنر ايران همان طور كه اشاره كردم با سنتها و فرهنگ ما پيوند خورده است. هنرمند در درجه اول بايد به فضاي كشور خود توجه داشته باشد. در قديم به دليل نبود وسايل ارتباط جمعي هنرمندان با يكديگر تبادل و ارتباط نداشتند. بنابراين هر رشتهاي از هنر ويژگي هاي خاص خود را داشت. به عنوان مثال، فرش تبريز به لحاظ رنگ بندي و طرحهاي كاربردي با قالي كرمان تفاوت داشت. اما امروز وجود و تكثر وسايل ارتباط جمعي باعث شده هنر لطمه بخورد و آن هيات خالص را ازدست بدهد."
اين چهره ماندگار هنر نقاشي كه صاحب اولين گالري نقاشي در سال 1327 بوده، در توضيح چگونگي شكلگيري اين گالري گفت: "در آن سالها هيچ ارگاني به شكل جدي از رشته هنرهاي تجسمي به خصوص نقاشي استقبال و حمايت نمي كرد. اين بيتوجهي انگيزه اي براي من شد تا اولين گالري نقاشي و در واقع يك مركز هنرهاي تجسمي به نام "آپادانا" يا كاشانه هنرهاي زيبا تاسيس كنم. به دنبال تاسيس چنين مركزي، هنرمندان را گرد يكديگر آوردم و با كوششهاي فراوان به نمايش فيلم در خصوص هنر تجسمي و برگزاري نمايشگاههاي نقاشي پرداختم. همچنين در دهه سي چيزي به نام رشته گرافيك در ايران وجود نداشت. من در آن سالها در دانشكده هنرهاي زيباي تهران تدريس مي كردم و به بنا نهادن چنين رشته اي در دانشگاه به شكل آكادميك اصرار مي كردم . سرانجام نيز با كوششها و پافشاريهاي من رشته گرافيك در دانشگاه صاحب كرسي شد."
وي افزود: "چاپ رنگي هم در ايران در آن سالها به آن شكل وجود نداشت. بعدها من به واسه مطالعاتي كه داشتم آغازگر اين نوع چاپ بودم كه براي زيبايي كتابها بسيار كاربرد داشت و توانستم خدمات ارزنده اي در اين راستا انجام دهم. چاپخانه بانك ملي به عنوان اولين مكان براي اين نوع چاپ به وسيله من انتخاب شد."
محمود جواديپور در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. پس از سير تحصيلات ابتدايي در دانشكده هنرهاي زيباي تهران به فراگيري رشته نقاشي پرداخت و بعدها درهمين دانشگاه تدريس نقاشي را آغاز كرد. وي كه داراي درجه دكترا از شوراي عالي فرهنگ كشور است، در سال 1342 نماينده وزارت فرهنگ و هنر وقت در شوراي عالي تمبر كشور، نماينده دانشكده هنرهاي زيبا در شوراي موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران، نماينده دانشكده دفتر فني وزارت دادگستري، بنيانگذار اولين گالري و مركز هنرهاي تجسمي بود.
ارائه اثر در گالريهايي چون انجمن فرهنگي ايران و آمريكا، موزه ايران باستان، آكادمي هنرهاي زيباي مونيخ، تالار رضا عباسي، گالري آذين، گالري كلاسيك، موزه هنرهاي معاصر، موزه ايران باستان، موزه هنري كرانت امريكا، گالري اثر، گالري كمالالدين بهزاد، گالري خيال و ... در رديف فعاليتهاي وي در طي سالهاي گذشته به شمار مي آيد.
در آتليه محمود جوادپور يك اثر ناتمام خط نقاشي به چشم ميخورد كه روي آن با خط خوش اين شعر خيام را حك كردهاند:
در كارگه كوزه گري رفتم دوش / ديدم دو هزار كوزه گويا و خموش
هر يك به زبان حال با من گفتند / كو كوزهگر و كوزهخر و كوزهفروش
نظر شما