به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در نشستي كه به مناسبت روز جهاني فلسفه با موضوع بايستگيهاي كنوني فلسفه در عرصه پژوهش در محل پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي برگزار شد، بحث خود را بر اين پرسش قرار داد كه آيا فلسفه براستي فعليت يافته است؟
دكتر مجتهدي با اشاره به اين مطلب كه تفكر فلسفي در هر تحقيق اصيل و عميق به نحو ماتقدم وجود دارد گفت : از اين لحاظ در كل تجليات فرهنگي اعم از هنر و علم و حتي اعتقادات، فلسفه سهم زيربنايي پيدا مي كند؛ حتي اگر ما به رشته متمايز و خاصي به عنوان فلسفه قايل نباشيم.
وي افزود: شايد بتوان گاهي تفاهم فلسفي را با تفاهم علمي يكي دانست هر چند كه از نظر گاه ديگران آن دو كاملاً متمايز هستند. زيرا فلسفه الزاماً توافق اذهان نيست بلكه بيشتر دعوت به تفاهم است.
دكتر مجتهدي بهترين نمونه اين تفاهم را در محاورات افلاطوني دانست و گفت : در اين آثار تفاهم در جهت ارتقاي ذهن است و نوعي همراهي براي سير در مراتب و مدارج شناخت ديده مي شود. البته اين محاوره نزد افلاطون جنبه جمعي دارد و نزد فلاسفه ديگر جنبه فردي پيدا مي كند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به تفاهم ديني گفت : نزد دو هم كيش نوعي اتحاد روحي تام و به معنايي بودن گفتگو بدون امكان ايجاد شك در مسائل زير بنايي وجود دارد. نوعي تعهد ذاتي مشترك بر اساس تعبد و يا در هر صورت بر اساس ريشه وحياني وجود دارد.
دكتر مجتهدي در ادامه سخنانش با تأكيد بر اين مطلب كه آنچه فلسفه غرب را معتبر و غني مي سازد الزاماً نتايج احتمالي آن نيست بلكه نفس تجسس و پژوهش آن است گفت : از اين لحاظ فلسفه محرك اصلي و انگيزه اجتناب ناپذير هر نوع تجسس مي شود و در جامعه اي كه فلسفه بالفعل و فعال در كار نباشد حتي علوم تثبيت شده و ظاهراً تعيني صرفاً به صورت مصرفي در خواهند آمد.
وي در پايان سخنانش اظهار داشت: مشكل بتوان با فيثاغورس همراه بود و فلسفه را حب حكمت ناميد. زيرا الزاماً با حب حكمت نيست كه فلسفه آغاز مي شود. حب حكمت نتيجه و پاداش و اجري است كه بعد از كوشش نصيب فيلسوف مي شود.
نظر شما