به گزارش مهر، مسئول كانون ادبي معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم در اين كارگاه گفت : سبك هندي در تاريخ شعر فارسي دري به مجموعه خصوصياتي اطلاق مي شود كه در شعر اكثر شاعران فارسي زبان ايران و هند و آسياي صغير ( ارمنستان و تركيه كنوني از اوايل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم تقريبآ همزمان با دوران حكومت صفويه 907-1148ق) در ايران معمول بود .
امير سعادت روشن افزود : ريشه بسياري از خصوصيات اين سبك را در شعر بعضي از شاعران هشتم و نهم از جمله يايا فغاني شيرازي مي توان يافت . اين ويژگي ها به تدريج تحول يافت و در قرن يازدهم و دوازدهم به خصوص در شعر شاعران فارسي زباني كه در هند مي زيستند به شكل افراطي در آمد كه نتيجه طبيعي رشد شعر فارسي در محيط هندوستان و فضاي جدايي از فضاي اصلي آن بوده است.
وي در ادامه اين كارگاه به ويژگي هاي وخصوصيات اين سبك پرداخت و اظهار داشت :نخستين ويژگي شعر سبك هندي ساده بودن زبان و نزديكي آن به زبان متداول عامه مردم مردم است اين خصوصيت بر اثر دور شدن شعر از حوزه هاي ادبي و مجالس اشرافي و درباري و شيوع آن در بين طبقات مختلف مردم به وجود آمده است .
سعادت روشن خاطر نشان كرد :اولين نشانه هاي سبك هندي را مي توان در اشعار شاعران اوايل قرن دهم از قبيل هلالي جغتايي ، اهلي شيرازي و وحشي بافقي يافت .شعر اين شاعران كه به شاعران مكتب وقوع شهرت يافته اند ، عكس العملي بود در برابر مضمون هاي تقليدي و تكراري شاعران قرن نهم و همين گريز از تكرار و تقليد به تدريج شاعران را به ابداع و آفرينش مضمون هاي تازه واداشت .
وي ادامه داد :مضمون هاي تازه يا آنچه كه شاعران خود آن را معني "بيگانه" مي ناميدند با توجه وعلاقه فراوان به استفاده از تصويرهاي خيال و بيان آن در كوتاه ترين و فشرده ترين شكل كلام ، خصوصيت اصلي شعر سبك هندي را به وجود آورد .بدين ترتيب ، شعر سبك هندي با داشتن مضمون هاي تازه و استفاده فراوان از تصويرهاي خيال و ايجاد در كلام مشخص مي شود .
سعادت روشن خاطر نشان كرد :علاقه فوق العاده به فشردگي كلام ، شاعران سبك هندي را به ساختن تركيب هاي تازه واداشته است .در بسياري از موارد اين تركيب ها گنگ و نامفهومند ، كاربرد مبالغه آميز اين نوع تركيب ها و استفاده از زبان غير ادبي محاوره اي باعث شده است كه اغلب در شعر سبك هندي ، الفاظ از كشيدن بار معاني باز بمانند و در نتيجه نوعي ابهام در اين نوع شعر به وجود آمده است كه درك آن را نيازمند تاويل و تفسير كرده است .
مسئول كانون ادبي معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم با بيان اينكه يكي ديگر از خصوصيات سبك هندي ، توجهي است كه شاعران اين سبك نسبت به زندگي و محيط اطراف خود دارند، گفت: بر خلاف شاعران سبك خراساني شعر اين سبك توجه منحصر به توصيف ساده طبيعت و زندگي نيست ؛ بلكه شاعران سبك هندي اغلب از طريق توصيف طبيعت احساسات و عواطف ديدگاه هاي خود را نسبت به زندگي بيان مي كنند و سعي دارند با كشف ارتباط هاي دور از ذهن در ميان اجزاي طبيعت و زندگي خواننده را به اعجاب وادارند .
وي در ادامه اظهار داشت : يكي از شيوه هاي بيان معمول درسبك هندي ارائه مفهومي عام و كلي است كه معمولاً براي تائيد يا توجيه آن شاعر مثالي از امور محسوس و مورد قبول ارائه مي دهد. اين شيوه كه گاه حسن تعليل و گاه تمثيل ناميده مي شود در اين سبك كاربرد فراواني دارد و در بسياري موارد به صورتي در مي آيد كه اخيراً اسلوب معادله نام گرفته است .گريزي كه شاعران سبك هندي از بيان ساده و مستقيم داشتند ، باعث استفاده بيش از حد آنها از صنايع بديع به خصوص استعاره و تشخيص و تجويد و همچنين كاربرد پارادوكس و تصويرهاي پارادوكسي و نيز حس آميزي شده است .
سعادت روشن افزود :حوزه گسترش سبك هندي چه از نظر زمان و چه از نظر مكان بسيار طولاني و وسيع بود به همين جهت طبيعتاً در آنچه به طور كلي سبك هندي نام گرفته تنوع هايي به وجود آمده است به طوري كه با وجود خصوصيت هاي مشترك ، سبك شعر شاعراني كه در ايران مي زيستند با شعر شاعراني كه در هند ظهور كردند، تفاوت هاي بسياري يافته است .
وي خاطر نشان كرد: بعضي سبك معمول در بين شاعران ايراني اين دوره را سبك صفوي ناميده اند و عنوان سبك هندي را تنها در مورد شعر شاعراني به كار برده اند كه در قرن پانزدهم و دوازدهم در هندوستان ظهور كرده اند وبه علت محيط فرهنگي هندوستان و غير بومي بودن زبان فارسي در آن ديار در شعرشان شيوه اي مشخص به وجودآمده است. در تقسيم بندي ديگر كلاً سبك شعر اين دوره سبك صفوي نامگذاري شده و براي آن دو شاخه سبك صفوي ايراني يا اصفهاني و سبك صفوي هند قائل شده اند .
وي در ادامه گفت : در سبك صوفي هندي به علت محيط فرهنگي هندوستان و غير بومي بودن زبان فارسي در آن سامان ، شعر زباني نارسا و پيچيده تر دارد كه اغلب با لغزش هايي از نظر دستور زبان و گاه سستي كلام همراه است .در اين شاخه كليه اختصاصات سبك هندي به صورتي افراطي و مبالغه آميز بروز مي كند و فراواني استفاده از تصويرهاي پارا دوكسي و حساميزي دو خصوصيتي است كه آن را از شاخه ديگر تمايز مي بخشد . شعر ميرزا عبد القادر و بيدل عظيم آبادي نمونه مشخص اين شاخه است ، همچنانكه محمد علي صائب تبريزي با زبان ساده و روشن و به كارگيري تمثيل و اسلوب معادله در اشعار خود نمونه بارز شاخه ايراني سبك صفوي محسوب مي شود .
هر چند بسياري از شاعران سبك هندي به تقليد از نظامي گنجوي و امير خسرو دهلوي دست به سرودن منظومه هاي داستاني و مذهبي و تاريخي زده اند ؛ اما خصوصيت اين سبك بيشتر در غزل نمايان مي شود كه از ميان قالب هاي شعر سنتي فارسي بيش ازهمه مورد علاقه شاعران و پيرو اين سبك بوده است . براثر توجه فوق العاده اين شاعران به ايجاز و مضمون سازي صرف استقلال بيت هاي غزل در ان شيوه بيش از همه سبك ها به چشم مي خورد و اغلب تك بيت هاي باز مانده ازشاعران پيرو اين سبك به علت زبان گفتاري و فشرده آن و برخورداري از مضمون هاي عام و كلي به صورت ضرب المثل در بين مردم رايج شده است .
به گزارش مهر ، وي سپس به معرفي شاعران اين سبك پرداخت و گفت :معروف ترين شاعران سبك هندي در مراحل آغازي عبارتند از: بابا فغاني شيرازي و نظير نيشابوري و در مراحل بعد جمال الدين ،محمد بن بدر الدين ،عرفي شيرازي ،طالب آملي ،محمد علي صائب تبريزي ،ابوطالب كريم كاشاني و ميرزا عبد القادر بيدل عظيم آبادي.
به گفته وي ، سبك هندي به تدريج بر اثر مبالغه و افراط شاعران به انحطاط گراييد و باعث ركورد و تنزل شعر فارسي به فارس شد. در اواخر قرن دوازدهم ، نهضت بازگشت ادبي به عنوان عكس العملي براي تجديد حيات شعر فارسي به وجود آمد اما نفوذ سبك هندي در شعر فارسي رايج در هند و پاكستان و تاجيكستان و افغانستان تا دوران اخير ادامه يافت .
در اين كارگاه شمار زيادي از دانشجويان رشته ادبيات فارسي و زبان و ادب فارسي شركت داشتند.
نظر شما