سيد محمد علي ابطحي رئيس مؤسسه گفتگوي اديان در گفتگو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" اظهار داشت : دين بخش ويژه هر فرهنگ و تمدني را شامل مي شود و از اين رو اديان در طول تاريخ با تمام تأثيرات مثبت و منفي خود بر فرهنگ و تمدن كشورها تأثير گذار بوده اند .
وي در ادامه با اشاره به اينكه همه اديان خود را حق مي دانسته اند گفت : در تاريخ امكان گفتگوي اديان به صورت سنتي وجود نداشته است اما جريان چند دهه اخير نشان مي دهد كه در دنيا امكان اين گفتگو فراهم شده و علاوه بر اين گفتگوي اديان زمينه را براي گفتگوي ديگر عناصر تمدني مهيا كرده است .
ابطحي افزود : معنويت و ارتباط با يك قدرت برتر مهمترين نياز بشر است و به همين دليل پاسخگويي به نياز معنوي ، واقعيتي است كه علوم اجتماعي به مطالعه آن توجه بسياري دارند و در اين مورد مبحثي بيان شده است كه به شكل ارتباط انسان با خداوند مي پردازد و اين ارتباط را به دو نوع عمودي و افقي تقسيم مي كند .
وي در توضيح ارتباط عمودي و افقي با خداوند گفت : اين سوال مطرح مي شود كه آيا براي ارتباط با خداوند بايد تمام مراحل شريعت را طي كرد و يا هر كسي مي تواند با يك رابطه مستقل و به صورت افقي راهي را براي ارتباط با خداوند تعيين كند . اگر چه در هر ديني رعايت شريعت روند افقي ارتباط با خداوند را تقويت مي كند اما بشر به اين سمت حركت مي كند كه بدون تأكيد بر ارتباط از طريق شريعت و به صورت عمودي، تنها به شيوه افقي، ارتباط اوليه اي را با خداوند برقرار كند .
ابطحي با اشاره به اينكه عدم گفتگوي اديان موجب نابودي همه آنها مي شود گفت : ضرورت ديگري كه در سالهاي اخير مسئله گفتگوي اديان را به بحثي جدي مبدل كرده است، وقوع انقلاب ارتباطات بوده كه در حوزه هاي مختلف تأثيرات خود را وارد كرده اما در حوزه هاي ديني و فرهنگي كمتر به اين انقلاب جهاني توجه شده است . اين انقلاب با فراهم آوردن دهكده اي جهاني مرزهاي موجود را برداشته و امكان ارتباط بدون مرز را فراهم مي كند از اين رو هر كس در مقابل ادعاهاي ديني خود به جاي درگيري و تخاصم، ملزم به بيان استدلالهاي دقيق است .
وي در مورد نمونه اولي كه در جريان گفتگوي اديان مطرح شد به مجمع واتيكان در سال 1963 اشاره كرد و گفت : به مدت شش ماه رهبران كليساها گرد هم آمدند تا بازنگري درستي در دين مسيحيت داشته باشند و امكان نو شدن براي اين دين را مهيا كنند و در اين مجمع گفتگو با دين اسلام به عنوان يك واقعيت و ضرورت مورد تأكيد قرار گرفت. البته بايد در نظر داشت كه از نظر فلسفي گفتگوي مسيحيت با دين پس از خود، دشوارتر از گفتگوي اسلام با دين قبل از خود است .
ابطحي در ادامه رواج گروه هايي كه خشونت را بر جهان حاكم كرده اند را مؤثر بر افكار عمومي اعلام كرد و گفت : اين خطر بزرگ كه در تمام دنيا دين را برابر با خشونت تصور كنند خطر بزرگي خواهد بود ، از اين رو لازم است همه اديان در جهت ترويج زندگي مسالمت آميز با يكديگر گفتگو و تعامل داشته باشند تا دين را به عنصري جدي در جهان بدل كنند اما موضع گيري ما در مقابل حوادث و اتفاقات آسيبهاي بيشتري را به حرمت اديان وارد مي كند .
وي استفاده از دين توسط بشر را براي كسب زندگي بهتر عنوان كرد و پيامد عدم برآورده شدن نياز انسان را، ترك دين دانست و تصريح كرد : بايد حقيقت اسلام و مسيحيت مشخص و تعيين شود كه آيا اين اديان با جريان زندگي انطباق دارند . امروزه حذف مقوله دين از طرف دو جريان تحت فشار قرار دارد. از يك سو مجموعه اي هستند كه دين را در مقابل جريان عادي زندگي دانسته و آن را نفي مي كنند و جريان ديگري هم اعتقاد به رواج خشونت از طريق دين دارد .
ابطحي اصل اديان را امري ثابت عنوان كرد و اظهار داشت : برداشتهاي ما از اديان متفاوت است اما معتقديم كه دين مي تواند زندگي بشر را تأمين كند و همواره كارآمد ظاهر شود . استفاده از خشونت و همچنين استفاده ابزاري از دين براي تحكيم پايه هاي حاكميت بدترين آفتي است كه هر ديني مي تواند آن را پيگير شود . در اين رابطه ما به اسلامي معتقد هستيم كه مي تواند مزاحم زندگي انسانها نباشد و علاوه بر اين با تسامح و تعامل قابليت ياري رساندن به زندگي انسانها را هم دارد .
نظر شما