دكتر عبدالحسين خسروپناه پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفتگو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" اظهار داشت: تعاريفي كه از فلسفه ارائه شده است به زمان ارسطو و سرزمين يونان بر مي گردد . هم اكنون اين سوال ايجاد مي شود كه چطور اين فلسفه به اسلام مقيد و از سوي مسلمانان پذيرفته شده، حال آن كه ارسطو مسلمان نبوده است . از مهمترين عواملي كه فلسفه را اسلامي كرده دغدغه فلاسفه اي چون ملاصدرا و كندي در رابطه با هماهنگي فلسفه يونان با اسلام بوده است .
وي در ادامه با اشاره به ايجاد اين هماهنگي افزود : آموزه هاي ديني ما، مباحثي فلسفي دارند كه فلاسفه اين مباحث را استخراج كردند و با روش عقلي همچنين با بكارگيري استدلال به تبيين اين مباحث پرداختند اما با تمام تلاشي كه دراين حوزه صورت گرفت به نظر مي رسد كه هنوز هم چند نقصان در فلسفه اسلامي به چشم مي خورد كه بايد تكميل شود و اين امر صورت نمي گيرد مگر آن كه فلسفه نوين اسلامي ايجاد شود .
دكتر خسرو پناه در مورد فلسفه نوين اسلامي افزود: از آنجا كه اين فلسفه علمي مادر و مبناي همه علوم قرار مي گيرد بايد بديهي ترين حقيقت و موضوع را برگزيند و مفهوم حقيقت و واقعيت وجود انسان و همه موجودات پيراموني است اما همه اين موجودات بديهي نيستند و براي اثبات برخي از اين موجودات نياز است كه از استدلال و برهان بهره گرفته شود . از اين رو تنها يك موجود رامي توان بديهي ناميد و آن وجود انسان است .
وي وجود انسان را از لحاظ فلسفي و اسلامي بديهي ترين موجود عنوان كرد و اظهار داشت : وجود انسان از نظر ديني هم در فلسفه قابل تأييد است چرا كه ما معتقديم وجود انسان موضوع و كانون بحث اسلام و همه اديان است و از اين رو دين آمده تا انسان را هدايت كند و او را به كمال برساند به همين دليل انسان در فلسفه و اسلام بديهي ترين و قابل قبول ترين مبحث خواهد بود .
مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت : در فلسفه اسلامي تنها به فلسفه معرفت، نفس، هستي و خدا پرداخته مي شد اما در فلسفه نوين اسلامي اين نقص برطرف شده و با مطرح كردن انسان به عنوان كانون بحث مي توان فلسفه هاي مضافي همچون فلسفه تاريخ، جامعه، زبان و حيات را هم در فلسفه اسلامي وارد كرد .
دكتر خسروپناه ويژگي ذاتي فلسفه را بررسي مباحث انتزاعي و كليات عنوان كرد و اظهار داشت : علوم انساني نياز به مباني فلسفي دارند و فلسفه نوين اسلامي با طرح فلسفه هاي مضاف اين نياز را تأمين كرده و به فلسفه جنبه كاربردي مي دهد . در اين رابطه فلسفه نوين اسلامي بازپژوهي و نوسازي نسبت به فلسفه اسلامي را ايجاد كرده است و امتياز ديگر آن است كه تأثير مباني عقلي فلسفه بر علوم انساني و طبيعي مشهود خواهد بود .
وي تصريح كرد : ما براي طرح فلسفه نوين اسلامي گذشته فلسفه را بازنگري كرده ايم و با بهره گيري از امتيازات فلسفه كهن، تنظيم دقيقي را نسبت به فلسفه نوين اسلامي داشته ايم تا ضعفهاي موجود در فلسفه اسلامي را اصلاح كنيم . ويژگيهاي ممتاز بسياري در فلسفه اسلامي سنتي وجود داشته است اما دغدغه هايي هم دراين راستا مطرح است كه از نمونه آنها مي توان به پرداخت فلسفه اسلامي به احكام كلي و انتزاعي محض اشاره كرد كه جنبه هاي كاربردي به فلسفه نمي دهد از اين جهت جنبش نرم افزاري بدون تحول در فلسفه ميسر نمي شود.
پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با اشاره به اين كه فلسفه نوين اسلامي خود را درگير فلسفه هاي غرب مي كند گفت : اين فلسفه به عقايد پوزيتيويستي و اگزيستانسياليستي پاسخ مي دهد ، در صورتي كه فلسفه اسلامي سنتي تنها درگير فلسفه افلاطوني و ارسطويي يونان بود و با نظرات افرادي چون كانت، لاك، اسپينوزا، دكارت، هيوم، هابز و لايب نيتس درگير نمي شود در صورتي كه لازم است كه در جهت نفي و اثبات اين افكار فعاليت داشته باشد .
نظر شما