به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب، مجموعهشعر «غزل هزاره فردا» منتشر شد. این مجموعه شامل گزیدۀ بهترین غزلهای محمدسعید میرزایی و همچنین تعدادی از غزلهای منتشر نشدۀ اوست که رویهمرفته ۷۱ شعر را تشکیل میدهند.
خبرگزاری مهر همزمان با ایام نیمه شعبان دو غزل از این کتاب را که با حال و هوای این ایام سروده شده است را منتشر می کند:
تقویم، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن
این قصه مال توست، بیا مهربانترین!
کاری بکن، چقدر به میدان نیامدن؟
این خانۀ پر از گلِ پژمرده هم هنوز
عادت نکرده است به مهمان نیامدن
باران بدونِ آمدنش نیست بی گمان
مرگ است در تصور باران، نیامدن
اما تو با نیامدنت نیز حاضری
کم نیست از تو چیزی ازینسان نیامدن
اشیاء خانه جملۀ تاریکِ رفتناند:
آیینه، عکس، پنجره، گلدان، نیامدن...
غزل دوم
کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز ...
که پیش از این؟ که هماکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟
و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟
که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟
سوال می کنم از تو «هنوز منتظری؟»
تو غنچه میکنی این بار هم دهان، که هنوز...
چه قدر دلخورم از این جهان بیموعود
از این زمین که پیاپی... و آسمان که هنوز...
جهان سهنقطۀ پوچی است، خالی از نامت
پر از «همیشه همینطور» از «همانکه هنوز»
همه پناه گرفتند در پس «هرگز»
و پشت «هیچ» نشستند از این گمان که «هنوز» ...
ولی تو «حتماً» ی و اتفاق میافتی
ولی تو «باید» ی ای حس ناگهان که هنوز
در آستان جهان ایستاده چون خورشید
همان که میدهد از ابرها نشان که هنوز...
شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شده
به جستجوی کسی، آنسوی زمان که هنوز...
نظر شما