به گزارش خبرنگار موسيقي "مهر"، شاهين فرهت، پژوهشگر موسيقي در نشست پژوهشي موسيقي كلاسيك كه در سالن رودكي برگزار شد، گفت: "دوستي عنوان كرده كه بايد از آماتورها در موسيقي كلاسيك ترسيد، حتي بارها در تاريخ موسيقي پيش آمده كه آهنگسازان بزرگ مورد تاييد و تشويق آماتورها قرار نگرفته و نااميد شدهاند. بنابراين فعاليتهاي حرفهاي موسيقي به لحاظ خلق يا اجراي موسيقي به شنونده (آماتورها) و هنرمند بستگي دارد. از سوي ديگر، دوستداران موسيقي و هنرمندان در كشورهاي مختلف به دليل نوع ارتباط با هم تفاوت دارند. در برخي مواقع تشكيل دايره هنري آسان ميشود و گاهي عكس اين قضيه پيش ميآيد و ساخت موسيقي با سختي انجام و دچار دستانداز ميشود. همچنين اثري كه نوشته ميشود تا به مرحله اجرا برسد تفاوت زيادي ميكند."
وي ادامه داد: "هر قطعه تا رسيدن به زمان اجرا با دشواريهاي فراواني همراه است. ما در ايران هميشه با گرفتاريهاي هنري رو به رو بوديم. حال در اروپاي شمالي عرضه زياد و تقاضا كم است، حتي در برخي مواقع عدهاي كه از مدرسه موسيقي فارغالتحصيل ميشوند، آن حرفه را ترك ميكنند. اما در ايران عرضه و تقاضا متفاوت است. ما جوانان بااستعداد در زمينه آهنگسازي زياد داريم، اما چه كساني اين قطعات را اجرا ميكنند؟ در واقع از همين جاست كه متوجه برخي اشكالات ميشويم."
محمد سرير، پژوهشگر موسيقي، با اشاره به اينكه با نگاهي به چند دهه گذشته متوجه ميشويم علاقه به تصنيف در حوزه موسيقي كم شده، گفت: "اين مشكل از كجاست؟ چرا اين اتفاق افتاده است؟ در حال حاضر فرمهاي موسيقي كلاسيك جوابگوي انديشه و تفكر جوانان نيست. جوانان چگونه ميتوانند احساسات خود را بر فرمهاي ديكتهشده نشان دهند؟"
وي اشاره كرد: "افرادي كه در كار موسيقي كلاسيك هستند بايد خيلي توانايي داشته باشند تا موسيقي كلاسيك را گسترش دهند. همانطور كه فرمهاي گذشته در ادبيات جوابگو نبود. اين فرمها شكسته شد و از اشعار نيما شروع شد و به راه خود ادامه داد تا به بالندگي رسيد. مساله ديگر هم به ذائقه مخاطبان برميگردد كه عوض شده است."
اين پژوهشگر موسيقي خاطرنشان كرد: "اپرا هم اكنون آماده است كه به سمت موزيكال شدن حركت كند. بنابراين تحول پيدا شده است و بايد آن را خوب بشناسيم و راه چاره را پيدا كنيم."
به گزارش "مهر"، شاهين فرهت در ادامه صحبتهاي دكتر سرير گفت: "من با صحبت آقاي دكتر سرير كه اشاره كردند اپرا به سمت موزيكال شدن نزديك ميشود، موافق نيستم. البته بحث فرم را قبول دارم كه بايد در موسيقي كلاسيك شكسته شود. در واقع تونال هم از بين رفت كه سونات روي كار آمد."
لوريس چكناواريان، رهبر اركستر سمفونيك، در اين نشست اشاره كرد: "هميشه تعداد آدمهايي كه موسيقي را حمايت كردند، كم بوده است. موسيقي سختترين و پرهزينهترين رشته هنر است. زماني كه آهنگساز اثر خود را مينويسد تنها يك كاغذ است، ولي رهبر اركستر بايد اثر را گوش دهد. بنابراين اجرا دنياي متفاوتي دارد. همچنين درآمد اپرا خيلي كم است. به عنوان نمونه اپراي وين 99 درصد ضرر است. دليل اين مساله به پرهزينه بودن اپرا برميگردد و ديگر اينكه دولت حتي يك ريال هم كمك نميكند. البته اين مساله در دنيا صدق پيدا ميكند و اين مردم هستند كه بايد به اركستر كمك كنند."
وي در ادامه افزود: "در حال حاضر دولت آلمان 30 اپرا دارد كه 99 درصد آنها ضررده است، اما با وجود اين همه ضرر، چرا اين هنر را هنوز زنده نگه داشتهاند؟ به اين دليل كه براي فرهنگشان خيلي مهم است. از سوي ديگر اسپانسرها خيلي كم شده است. در گذشته اسپانسرها افراد تحصيلكردهاي بودند و به دليل فرهنگشان به طرف موسيقي كلاسيك جلب ميشدند، اما الان برعكس اين كار است و بيزينس هستند. اين مساله تراژدي است."
دكتر فريد عمران، پژوهشگر موسيقي هم اشاره كرد: "فاجعهاي كه امروز اين عزيزان در عرصه ساخت و اجراي موسيقي به آن اشاره كردند، داستان امروز نيست. موسيقي كلاسيك از غرب آرام آرام وارد فرهنگ ما شد. البته خود غرب هم در عرصه موسيقي با مشكلاتي روبرو است و دچار گرفتاريهايي است. ما بايد ياد بگيريم كه اسپانسرهاي موسيقي را جلب كنيم."
وي افزود: "ما بايد با جهان مادي در كنار خلاقيتهاي هنري بجنگيم. در حال حاضر هنرمند همانند دن كيشوت ميماند كه قصد دارد جهان را نجات دهد. هنرمند هميشه با ابزار ناقص خود ميخواهد جهان را بهتر كند و ما بايد اين آموزش را به دنيا بدهيم. همچنين بايد ايدههاي زيبا را بگيريم و در كنار آموزش عاشقانه انجام شود. در موسيقي بايد عشق را بياموزيم و بعد آن را به ديگران ياد بدهيم."
به گزارش خبرنگار موسيقي "مهر"، چكناواريان در ادامه صحبتهاي دكتر عمران گفت: "عشق قابل تعريف نيست. البته بايد اشاره كنم كه موزيسينهايي چون باخ براي هر كاري كه نوشتند، حقوق گرفتند. البته 90 درصد از كارهاي نوشته شده توسط او، بتهوون و برخي ديگر از موزيسينها سفارشي بوده است. بنابراين عشق هم پول ميخواهد."
فرهت كه با صحبتهاي لوريس چكناواريان مخالف بود، گفت: "من مخالف صحبتهاي چكناواريان هستم، چرا كه كارها سفارشي نوشته نميشد، بلكه ناشران براي خريد آهنگها به آنها مراجعه ميكردند، اما با مبالغ كم. همه آنها در فقر زندگي ميكردند و با سختيهاي فراوان قطعات را مينوشتند."
چكناواريان هم اشاره كرد: "البته بحث و گفتگو خيلي خوب است. اما نميدانم چرا ما هميشه قصد داريم بگوييم كه هنرمندان بدبخت بودند و با سختي زندگي ميكردند. در واقع با اين صحبتهاي تراژيك قصد داريم هنرمندان را بزرگ كنيم، در حالي كه آنها ولخرج بودند، نه فقير."
دكتر سرير در ادامه جلسه با اشاره به اينكه براي موسيقي كلاسيك بايد به يك فرمول برسيم، گفت: "در طول 50 سال گذشته تعداد كساني كه در اين عرصه كار كردند، كم بودند و الان هم اين مساله صادق است. موسيقي كلاسيك خيلي مهجور است و ما بايد مشكلات را باز كنيم و اولويتها را در نظر بگيريم. اگر چه موسيقي كلاسيك از جاي ديگر آمده و وارداتي است، اما بد هم نيست كه آن را وطني كنيم. البته تكثر آرا خوب است، اما بايد به يك هدف نگاه كنيم و هدف را فداي وسيله نكنيم. بايد در اين زمينه قدمها برداشته شود تا به جايي برسيم."
نظر شما