خبرگزاری مهر- گروه استانها: خالصانه آمده ایم تا زیارتتان کنیم با دل های خسته اما امیدوار، آمده ایم که بگوییم شما را فراموش نکرده ایم و مگر حماسه و شهادت را می توان فراموش کرد و آن همه ایثار و از خودگذشگی هشت ساله را، هرگز.
ای شهدای گمنام و ای غلتیدگان در خون های گرم که به عشق میهن، انقلاب و اسلام سر بر سودای عشق گذاشتید، بر شما سلام می کنیم که اینگونه خالصانه رفتید و قله های عزت، سربلندی و اقتدار را در همیشه تاریخ فتح کردید و خوشا به حالتان که در همیشه تاریخ زنده اید.
حکایت عجیبی است حکایت آب و آیینه و خون و شهادت، کبوتران گلگون کفن، چند روزی است که همه جا صحبت از آمدنتان بود اما از دیروز چهره شهر با ورودتان حال و هوای روحانی و معنوی به خود گرفته است.
پیکر پاک و مطهر سه تن از شهدای گمنام هشت سال دفاع مقدس که در سال های ۶۱، ۶۵ و ۶۷ در عملیات محرم به مقام شهادت نائل آمده اند پس از ۳۳ سال به آغوش وطن بازگشته است.
آنان آمده اند تا باز هم داغ هشت هزار شقایق گلگون کفن استان را به مردم شهید پرور همدان و بخصوص خانواده معظم شهدا یادآور شوند که ما زنده ایم و از جانب پروردگار خود روزی می خوریم.
پیکر پاک این شهیدان گمنام از اوایل صبح دیروز وارد شهر همدان و در بدو ورود به حیدره همدان و امامزاده کوه منتقل شد و در مسیر برگشت از خیابان های شهر همچون آرامگاه بوعلی عبور داده شد تا همه جا از عطر شمیم وجودشان معطر شود.
غروب دیشب نیز بوستان «مردم» همدان که محل آرام گرفتن سه کبوتر خونین بود حال و هوای خاصی داشت و بسیجیان در حال تدارک نصب پرچم های عزاداری به مناسبت سالروز شهادت امام صادق(ع) و نصب تراکت ها، بنرها و برنامه ریزی برای تشییع پیکر این شهیدان بودند.
کارگران به سرعت در حال آماده کردن قبور مطهر شهدا بودند تا بار دیگر نقطه و جایگاهی از شهر با نام زیبای شهید متبرک شود، البته مکان و جایگاه مخصوصی که برای به خاک سپردن این شهیدان خدایی در نظر گرفته شده بود جایگاه نمازگزاران بوستان مردم است که سالیان سال در این نقطه از پارک به اقامه نماز جماعت مغرب و عشا می پردازند و چه زیباست نمازی که با شمیم عطر خوش شهید خوانده شود.
برگزاری یادواره شهدا با سخنرانی سردار سعید قاسمی در مسجد مهدیه بعد از نماز مغرب و عشا و سپس وداع با شهدا در مسجد خاتم باباطاهر و پس از آن نیز مراسم شب زنده داری و وداع با شهدا در مزار شهدای گمنام دانشگاه بوعلی سینا از جمله برنامه های دیروز و امروز هم دراولین ساعات صبح مراسم وداع با شهدا در آرامگاه بوعلی سینای همدان برگزار شد.
اما امروز نیم ساعت قبل از برگزاری مراسم تشییع شهدا به میدان شریعتی همدان رسیدم همان جا که جمعیت همه منتظر آمدن شهیدان گمنام بودند، زن و مرد، پیر و جوان آمده بودند تا کبوتران پرپر شده دشت شقایق را تشییع کنند.
تو می آمدی و من بی تاب بودم، برای چندین بار ساعت را نگاه کردم، بوی اسپند و عود خیابان را فرا گرفته بود، قلبم دیگر آرام نداشت، تا چشم کار می کرد جمعیت بود، پسر نوجوانی چفیه به گردن اسپند روی آتش می ریخت و رو به جمعیت می گفت خوش آمدید و آن طرف خیابان مردی با صدای بلند می گفت صلوات و سینی شربت را بین جمعیت می چرخاند.
پیران عصا به دست و قد خمیده در کنار میدان نشسته و همه در انتظار آمدن شهدا به نقطه ای خیره شده بودند، خیابان آب و جارو شده بود و برپایی ایستگاه های صلواتی در مسیر تشییع پیکر شهیدان و دود کردن اسپند به قول یک خانم همه را به یاد روزهای جنگ می انداخت.
خانمی که همسر یک شهید مفقودالاثر بود می گفت از دیشب حال عجیبی دارم دیشب در خواب دیدم که پشت سر شهیدان در مراسم تشییع این پیکرها در حرکتم و وقتی پس از بیست و یک سال جنازه همسرم را به همدان آوردند به مشهد رفته بودم و برای مراسم خاکسپاری همدان نبودم و همیشه افسوس می خورم که چرا در مراسم تشییع همسرم حضور نداشته ام.
حس عجیبی داشتم، بوی اسپند، چهره های بغض آلود و صدای مداحی که نام تورا صدا می زد و بر تو سلام می کرد، گام هایم را تندتر و تندتر می کردم تا زودتر به تو برسم، از دور صدای سنچ و سینه زنان که بلند «یاحسین» را فریاد می زدند به گوش می رسید، هر فریاد «یا حسین» دلم را بیشتر می لرزاند، حالا دیگر نزدیک شده بودم و منتظر آمدن تو که در بین جمعیت جا گرفتم.
پیرمردی که کنار خیابان سر به عصا تکیه داده نشسته بود، نزدیک که شدم صدای هق هق گریه اش بغض گلویم را شکست و من نیز با او همراه شدم، مادری صدا می زد پسرم می آید، پسرم بعد از سال ها می آید، پسرم خوش آمدی! کمتر کسی را می دیدی که گونه اش از اشک نمناک نشده باشد.
مراسم تشییع پیکر هفت شهید گلگون کفن با حضور سردار مجیدی، جانشین فرمانده سپاه انصارالحسین شروع شد و پیکرهای پاک شهدای کاروان مجنون شهیدان بر دستان مردم شهیدپرور همدان تشییع و به سوی خیابان مهدیه با شور و حال خاصی به حرکت درآمد.
مردم در طول مسیر شعارهای «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر منافق» سر دادند تا بگویند که همیشه راه امام و شهدا را زنده نگاه می دارند.
هر لحظه که می گذشت دلم بی تاب تر می شد، تو می آمدی و من قرار نداشتم، تو همان نام آشنایی هستی که چندین سال است که منتظرم بیایی، صدایی از بین جمعیت بلند شد «شهدا» را آوردند، با شنیدن نام تو «شهید گمنام» دلم لرزید، جمعیت زن و مرد، پیر و جوان همه به سمت تابوت چوبی تو دویدند هر کسی می خواست تا سریعتر از بقیه خود را به تو برساند، صدایی از بلند گو فریاد میزد تابوت «شهدا» را سمت خانم ها هم هدایت کنید، خانم ها از سمت چپ و آقایان از سمت راست حرکت کنید، به سختی می شد از بین جمعیت حرکت کرد، آری همه مردم شهر اینجا بودند تا قدوم تو «شهید گمنام» را طوطیای چشم کنند، امروز عطر تو در فضای شهر همدان پیچیده بود و همه آمده بودند تا بگویند منتظرت بودیم تا به خانه برگردی!
جمعیت هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد، از مسئولین استانی گرفته تا کودک خردسال در بین جمعیت استقبال کننده به چشم می خورد، تابوت های چوبی هفت «نام آشنای گمنام» بر روی دستان زنان و مردان همدانی تشییع می شد و فریاد«یاحسین» در شهر طنین انداز شده بود.
در بین جمعیت رزمنده ای را می شناختم که از سال های جنگ خاطراتی را دل داشت نزدیک رفتم و از او پرسیدم از اینکه «شهدای گمنام» بعد از چندین سال به وطن باز می گردند احساست چیست که گفت: شهدا مردان دلیری بودند که از جان و مال و لذت های زندگی به خاطر دفاع از وطن و مردمشان گذشتند.
فریدون علویه ادامه داد: خاطراتی در هشت سال دفاع مقدس وجود دارد که شاید کسانی که فقط در آن دوران بودند بتوانند درک کنند.
وی افزود: اینکه بعد از چندین سال از جنگ شاهد بازگشت فرزندانمان به وطن هستیم احساسی است که نمی توان در هیچ واژه و بیانی آن را گنجاند.
خود را به مادر شهیدی رساندم که قاب عکس فرزند شهیدش را در دست داشت و زیر لب نام «یا حسین» را زمزمه می کرد، از او پرسیدم، مادر چه احساسی داری و او در حالیکه اشک از گونه هایش جاری بود، گفت: اینکه سال ها انتظار بکشی و منتظر برگشت عزیزت باشی سخت است و این را مادرانی می دانند که سالیان سال است منتظر فرزندشان هستند.
اقدس طاهری به عکس فرزند شهیدش اشاره داشت و افزود: وقتی فرزندم را به جبهه روانه می کردم هزاران آرزو برای او داشتم، اما تقی رفت و دیگر برنگشت.
مادر شهید گفت: امروز باز هم چند تن از فرزندان عزیزم به خانه بازگشتند و من آمدم تا به آنها خوش آمد بگویم و بگویم تا جان در بدن دارم راهشان را ادامه می دهم.
«شهید گمنام» خوش آمدی! میدانی مردم این مرز و بوم سال هاست که منتظر دیدار تو هستند سال هاست که چشم انتظار قدوم اهورایی تو هستند، سال هاست که منتظر استشمام عطر پیراهن تو هستند، سال هاست که دست به دعا برای آمدن تو زمان را نظاره می کنند و امروز آمدند تا بگویند تا جان در بدن دارند از راه تو و خون تو دفاع خواهند کرد، آمده اند تا بگویند تا ابد در دل و ذهن و جان مردم این مرز و بوم می مانی و فراموش نخواهند کرد که تو چه دلیرانه در برابر ظلم برای دفاع از وطنت ایستادی و چه سر افراز در راه وطن جان دادی!
پیکر پاک هفت «شهید گمنام» امروز بر روی دستان مردم دارالمومنین تشییع شد و پیکر مطهر سه شهید جوان ۱۹، ۲۰ و ۲۱ ساله در بوستان «مردم» شهر همدان به خاک سپرده شد و دیار هگمتانه بار دیگر پیکر پاک سه «شهید نام آشنای گمنام» را در آغوش کشید.
نماینده ولی فقیه در استان همدان و امام جمعه شهر همدان نیز در مراسم تشیع شهدای گمنام در همدان با بیان اینکه شیعه مردمی شهید پرور است، اظهار داشت: افتخار ملت ما این بوده که مردمی شهید پرور داریم.
آیت الله غیاث الدین طه محمدی با اشاره به سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) با بیان اینکه ایشان از شهادت به عنوان علو درجات یاد می کنند، افزود: دیار دارالمومنین امروز بار دیگر در تشیع پیکر شهدا حماسه آفریدند.
وی ادامه داد: مردم همدان یک بار دیگر نشان دادند که پیرو ولایت فقیه و رهبری هستند و همواره ادامه دهنده راه شهدا و امام شهدا خواهند بود.
نماینده ولی فقیه در استان همدان و امام جمعه شهر همدان با تاکید بر اینکه شهدا به همه ما درس ایثار و از خود گذشتگی آموختند، بیان داشت: امروز آمدیم تا بار دیگر با شهدا میثاق ببندیم و بگوییم که ادامه دهنده راه آنها هستیم.
در این مراسم روحانی مادر شهیدان زارعی نیز بر پیکر این شهیدان حاضر شد و مراسم وداع با چهار تن از این شهیدان نیز که در شهرستان های مختلف استان به خاک سپرده می شوند با شور و حال خاصی برگزار و ۳ شهید گمنام در بوستان مردم به خاک سپرده شدند.
و آنان در بوستان مردم آرمیدند تا همیشه تاریخ در آسمان انسانیت بدرخشند و تجلیگاه اقتدار و اخلاص باشند.
نظر شما