رئيس جمهور علاوه براين ، وجود فاصله اي كه " همواره ميان آرمانها و واقعيتها وجود دارد و د ركشور ما به دليل انباشته شدن مطالبات تاريخي و محدوديت منابع تامين آنها بيشتر و زودتر بروز پيدا ميكند " از يك طرف و " سنگ اندازيها و نيز اشتباهات و كم تجربگيها د راستقرار مردم سالاري ، آنهم از نوع بديع آن يعني مردم سالاري ديني " را از سوي ديگر دلايل اصلي كاهش متوسط شور و نشاط ملي نسبت به حماسه دوم خرداد و آرمانهاي آن برشمرد . عليرغم اين بلافاصله تاكيد نموده اند كه " اما هر چشم ناظرو واقع بيني مي بيند كه حركت پايدار ملت به سوي بهروزي و اعتلاي كشور و اصلاح امور لحظه اي متوقف نشده و نخواهد شد . "
د رطول ساليان گذشته گروهي از فعالان سياسي تند رو اساس مانور خود در صحنه افكار عمومي را منفي بافي و سياه نمايي قرار داده اند و اين مساله بارها نيز بطور كلي با انتقاد رييس جمهور محترم همراه بوده است . بطور بديهي بزرگنمايي ضعف هاي جزء ، وانمود كردن آنها به عنوان مشكلات نهادي و ترسيم يك فضاي منفي از احوال عمومي مديريت كشور ، بويژه با رويكرد به جان هم انداختن مسئولان نظام ، نوعي سرخوردگي و ياس را در ميان جامعه پديد آورده است و البته نتيجه طبيعي ياس در هنجارترين حالت ، بي تفاوتي در مشاركت مردم وعدم اطمينان به گستره مديريتي كشور خواهد بود .
در اين بين ياس آور ترين اظهارات براي مردم مربوط به خدمتگزاران صادقي است كه در سمت هاي كلان به ويژه در جايگاه مستقيم انتخاب مردم قرار دارند و الا افرادي كه جز تخريب و جدل هنري به افكار عمومي نشان نداده اند، پس از مدتي مشت بسته خود را نيز در ميان مردم باز شده خواهند ديد، چه بسا انتخابات اخير شوراهاي سراسر كشور در مواردي گواه اين مساله است.
اتفاقا انتظار مردم از جايگاه رفيع رياست جمهوري همين است كه در عرصه مهم اداره كشور نه هر 9 روز، بلكه هر روز دهها بحران فراگير را مديريت نمايند و در اين راستا بسيار انتظار بجايي است كه نابساماني هاي واقعي در عرصه هاي مختلف يا سليقه هاي متفاوت در نهادهاي مرتبط با اداره كشور - كه حتما نيز در هر جامعه اي وجود دارد- به نوعي مديريت شوند كه افكار عمومي كشور احساس چالش مديريتي نكرده و نگراني آنان به احساس بي ثباتي نظام تبديل نشود.
مشي و مرام خاتمي را همه مي شناسند. در همين بيانيه هم ايشان يادآور شدند كه "همواره نقد و حتي اعتراض را همچون محبت و وفاداري زنان، مردان و جوانان عزيز اين كشور به جان مي خرم." لذا به خود اجازه مي دهم به رييس جمهوري كه صميمانه دوستش دارم يادآوري كنم كه گهگاه خود ايشان نيز ثمرات بزرگ و خدمات شگرف دولت خود را به سادگي ناديده گرفته اند. خدماتي كه جزو افتخارات نظام و البته دوم خرداد است.
پيش از اين بارها و بارها از رياست جمهور شنيده ايم كه "بزرگترين توفيقات دولت دوم خرداد در عرصه اقتصاد بوده است" يا "آثار رونق اقتصادي كشور در همه جا پيدا است"، "اگر فقط عملكرد اقتصادي دولت مورد بررسي قرار گيرد براي موفق دانستن آن كفايت مي كند" و ... حتي سخنگوي دولت نيز اخيرا توفيق اقتصادي دولت را در بالاترين حد ارزيابي نموده اند و ساير مسوولين دولت نيز چنين عنوان كرده اند.
خود خاتمي عزيز در ساير مواردنيز از جمله سياست خارجي و تنش زدائي و...... بارها از تحولات ودستاوردهاي بزرگ وملي دولت دوم خرداد سخن گفته است .
مثالي بزنم . در چنين وضعي ودر مورد لوايح دوگانه ،بويژه لايحه اختيارات جناب آقاي خاتمي در پاسخ به خبرنگاران در واكنش به رد آن توسط شوراي نگهبان يادآورشده بودند با اين مضمون كه "اگر اين حداقل ها براي اداره امور تائيد نشود رئيس جمهور تقريبا هيچكاره است " يا در پاسخ به احتمال استعفا در اين شرايط جائي فرموده بودند "چو فردا شود فكر فردا كنيم "و جايي ديگر هم اظهار اميدواري كه"اميدوارم كار به آنجا نرسد."
سوال اينجاست كه اگر بواقع تاييد نشدن لايحه اختيارات ـ كه قاعدتا براي نظام حقوقي وقانوني كشور في نفسه با لوايح ديگر تفاوتي ندارد ـ مساوي با هيچكاره بودن رئيس جمهور است ،پس انهمه افتخاراتي كه بارها توسط ايشان و همكارانشان براي دولت عنوان شده با كدام اختيارات به نتيجه رسيده است يا به تعبيير عوام تر ،آيا در شش ساله گذشته كه اين لايحه ملاك كار نبود رياست جمهوري كشور با "هيچكاره" بودن اينهمه دستاوردهاي افتخارآميز داشته اند ؟!
آيا چنين تعبيراتي در مورد يك لايحه آنهمه اختيارات كلان رئيس جمهور در قانون اساسي را ناديده نمي گيرد؟
آيااصلا شنيدن اين عبارت از خود رئيس جمهور كه "رئيس جمهور هيچكاره است"فضاي آينده كشور را براي ملت ياس آلود تصوير نمي كند؟! يا در حالي كه پروژه هاي افراطي نظير رفراندوم يا خروج از حاكميت و استعفا مستقيما مورد تاييد و خوشايند خودكامگان امريكايي است ، عبارات مبهم وغير قاطعي چون "چو فردا شود فكر فرداكنيم "و "اميدوارم كار به استعفانرسد"آيا به ياس ملي وكاهش ضريب اعتماد ملت به مديريت نظام نمي انجامد؟
دوباره تاكيد مي كنم كه خاتمي و ظرايف روح لطيف و اصول گرايي اورا همه بخوبي مي شناسند و لذا احتمال مي رود كه گروهي از مشاوران وآنان كه در حلقه حواريون خاتمي عزيز حضور دارند با مشاوره هاي غلط معطوف به گرايش هاي سياسي مسبب چنين اظهاراتي باشند .
منصفانه اين است كه دولت دوم خرداد به عنوان بدنه اجرائي حاكميت دستاوردهاي بزرگ و افتخارآميزي داشته است كه متاسفانه گاه خود به استقبال ناديده گرفتن و هتك آن پيش رفته است .
ايكاش همسنگ متانت وتعادل ومنطق خاتمي ،مشاوران ومديران نزديك ايشان لااقل از تركيب متوازن گرايش هاي سياسي برخوردار بودند .تصور ميكنم مهمترين چيزي كه خاتمي عزيز از آن به هر دليل بي بهره ماند ،مشاوران منتقد ودلسوزبود. والا مشاور خوش لهجه وثناگو همواره ي تاريخ تجربه هاي تلخ زائيده است .
"ملت شريف ايران طي اين مدت ( پس از دوم خرداد ) با كامرواييها و ناكاميهاي فراوان روبرو بوده است . تهديدها، تحميلها ، فرصتها و افقهاي نو در اين مدت كم نبوده است . اما با توجه به همه آنها در اين دوران ، كشور ما در مجموع شاهد تحولي در خور توجه و پر ژرفا در نگرش و آگاهي عمومي و تلاش براي دستيابي به روشها ،ساختارها و قوانين نو به منظور پاسخگويي به نيازهاي جامعه و مقتضيات زمان بوده است ."
کد خبر 2923
نظر شما