به گزارش خبرگزاری مهر، اولین شمارۀ دوفصلنامۀ «پژوهشنامه مبانی تعلیموتربیت» در سال پنجم، به کوشش معاونت پژوهش و فنآوری دانشگاه فردوسی مشهد منتشر و متن کامل چهار مقالۀ علمی پژوهشی و سه مقالۀ مروری این شماره، در تارنمای رسمی نشریه بارگذاری شد.
صاحبامتیاز این نشریه «معاونت پژوهش و فنآوری دانشگاه فردوسی مشهد» و مدیرمسئول و سردبیر آن دکتر بختیار شعبانیورکی است. هدف این دوفصلنامه انعکاس سنتهای فلسفی، روانشناختی و جامعهشناختی است که در پیوند با مباحث بنیادی تعلیموتربیت، خطمشی و فعالیتهای تربیتی جاری و ابعاد معرفتشناختی، اخلاقی و زیباییشناختی آنها مطرح میشوند.
در شمارۀ نهم «پژوهشنامۀ مبانی تعلیموتربیت»، چهار مقالۀ پژوهشی با عناوینی همچون «استلزامهای تدوین نظریه تربیتی در پارادایم پیچیدگی: منظری هستیشناختی»، «مبادی معرفتشناختی فارابی در رساله فصوصالحکمه و استنتاج دلالتهای تربیتی آن»، «تبیین تطبیقی مبانی فلسفی رویکرد سنتگرایانه سیدحسین نصر و رویکرد نوگرایانه نصر حامد ابوزید در آسیبشناسی تربیت دینی» و «ابزارهای پژوهشی برای تأیید فرضیههای تحلیلی استدلالی: وزندهی به دلایل و تکرار استدلال» نشر یافته است. اضافه بر مقالات پژوهشی، دانشورزان و تربیتپژوهان میتوانند سه مقالۀ مروری با عنوان «برنامه درسی پست مدرن در بوته نقد»، «ماهیت دانش تدریس و دانش معلمان: مقایسه دیدگاه شولمن و فنسترماخر» و «تحلیلی بر برنامۀ درسی کارآموزی: از محیطهای یادگیری آشوبناک تا سازندهگرا» را نیز از نظر بگذرانند.
علاقهمندان میتوانند جهت دریافت و مطالعه مقالات این شماره، به تارنمای رسمی این نشریۀ علمی پژوهشی مراجعه نمایند. در ادامه، یکایک مقالات این شماره معرفی میشود:
استلزامهای تدوین نظریه تربیتی در پارادایم پیچیدگی: منظری هستیشناختی
رضا محمدیچابکی
هدف اصلی این پژوهش، ارائه برخی استلزامهای طرح و تدوین نظریه تربیتی با توجه به مؤلفههای هستیشناختی پارادایم پیچیدگی میباشد. برای دستیابی به این هدف، با بهرهگیری از روشهای فلسفی، نخست با نقد نحوه اثرگذاری مؤلفههای هستیشناختی پارادایم سادگی (واقعگرایی ساده، علیت خطی، تعینگرایی) بر نظریههای تربیتی معاصر، به معرفی مؤلفههای هستی شناختی پارادایم پیچیدگی (واقعگرایی انتقادی پیچیده، علیت پیچیده، تعینگرایی ساختاری) پرداخته شد. سپس، برخی استلزامهای تدوین نظریه تربیتی با اتکا به این مؤلفهها موردبررسی قرار گرفتند. بر این اساس، نظام تعلیموتربیت مانند یک فراسیستم پیچیده، خودسازماندهنده و چندلایه است که در هر یک از سطوح و لایههای آن زیرسیستمهایی حاوی عناصر و عاملهای (انسانی و غیرانسانی) مرتبط با یکدیگر وجود داشته و با سازوکارهای پیچیدهای عمل میکنند. مجموعه این روابط سازنده شبکهای گسترده هستند که طبق نظریه کنشگر-شبکه و با تأکید بر بافت و زمینه نظام تربیتی، شرایط جدیدی برای تولید دانش به وجود آورده و بر این اساس، تلقی جدیدی از مفاهیم یادگیری و یادگیرنده پدید میآید. همچنین، با توجه به ماهیت تحولی جهان هستی، مهمترین هدف برنامههای درسی دخیل کردن هرچه بیشتر دانشآموزان در جهان خود یا مشارکت در آفرینش جهانی نو میباشد.
مبادی معرفتشناختی فارابی در رسالۀ فصوصالحکمه و استنتاج دلالتهای تربیتی آن
محمدحسن میرزامحمدی
هدف اصلی این پژوهش، توصیف و استنتاج اصول، هدفها و روشهای تربیتی بر اساس مبادی معرفتشناختی فارابی در رساله فصوصالحکمه میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل اسنادی و استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که عالِم بودن واجبالوجود به تمام ممکنات، علم حق عین ذات اوست، علم حق مظهر قدرت اوست، عالم بودن واجبالوجود به کلیات و جزئیات، واحد بودن علم حق و کثیر بودن علوم دیگر، کُنه ذات حق قابل شناخت نمیباشد، و ظاهر بودن ذات حق و اعتباری بودن باطن او از مهمترین ویژگیهای علم الهی بر اساس رساله فصوصالحکمه به شمار میروند. همچنین، امکانی بودن شناخت انسان، ناکامل بودن شناخت انسان، تدریجی بودن شناخت انسان و متکثر بودن شناخت انسان از مهمترین اصول تربیتی حاصل از شناخت واجبالوجود برای سالک بر اساس رساله فصوصالحکمه محسوب میشوند. علاوه براین، وصال حق، کمال نفس مطمئنه، کسب لذت و صدور کرامات به مثابه مهمترین هدفهای تربیتی، و سیر عقلانی برای شناخت حق، شهود عرفانی برای شناخت حق که خود شامل تجرد از تعینات، تأمل در حقیقت وجود، فنای در وجود مطلق، شهود علمی و عملی حق، شهود حق در مظاهر تفصیلی، درک حقیقت، و ریاضت نفس در زمره روشهای تربیتی حاصل از شناخت واجبالوجود برای سالک بر اساس رساله فصوصالحکمه قلمداد میشوند.
تبیین تطبیقی مبانی فلسفی رویکرد سنتگرایانه سید حسین نصر و رویکرد نوگرایانه نصر حامد ابوزید در آسیب شناسی تربیت دینی
حسن باقرینیا
هدف اصلی این پژوهش بررسی تطبیقی قابلیتهای دو رویکرد جدید در حوزه آسیبشناسی تربیت دینی میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل و تفسیر انتقادی مفاهیم و نیز قیاس عملی و الگوی فرانکنا بهره گرفته شد. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که هر دو رویکرد سنتگرا و نوگرا با وجود تفاوتهایی که در مبانی فلسفی با یکدیگر دارند، با کثرتگرایی و مدارا همراه هستند. سنتگرایی نصر بر گوهر ادیان و وجۀ عرفانی و زیبایی شناختی آنها تکیه میکند و قائل به وحدت متعالیه ادیان است و بر پشتوانۀ متافیزیکی اخلاق در تربیت دینی تاکید ویژهای دارد. نوگرایی ابوزید نیز بر تأویل و درک فحوای نصوص دینی و جدایی دین و معرفت دینی تکیه میکند. از این رو، با انحصارگرایی در فهم دین سازگاری ندارد و تا حد ممکن تفسیر از دین را هرچه معقولتر و مقبولتر مینماید. تربیت دینی سنتگرای نصر به خودشناسی و تربیت اراده و خواستهها و نیز هیجانها و عواطف میپردازد. در حالی که رویکرد نوگرایانه ابوزید به تربیت تواناییهای ذهنی در جهت روشنگری، آزادی و عدالت و برابری انسانها میپردازد.
ابزارهای پژوهشی برای تأیید فرضیههای تحلیلی– استدلالی: وزن دهی به دلایل و تکرار استدلال
يحيي كاظمي
هدف اصلی این پژوهش، تدوین ابزارهای پژوهشی برای تأیید فرضیههای تحلیلی– استدلالی میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش تحلیلی بهره گرفته شد. به منظور ارزیابی فرضیههای این پژوهش از ابزارهای مطرح شده در همین پژوهش یعنی وزن دهی به دلایل و تکرار استدلال استفاده شد. نتایج ابزار وزن دهی به دلایل نشان داد که وزن دلایل فرضیه اول 8، و برای فرضیه دوم، 4 میباشد. با استفاده از ابزار تکرار استدلال نیز، متخصصین در فرضیه اول برای دلایل موافق 25/4 امتیاز بیش از دلایل مخالف آن دادند و در فرضیه دوم به دلایل موافق فرضیه 25/6 امتیاز بیش از دلایل مخالف آن داده شد و فرضیههای تحقیق را برگزیدند. بر این اساس، وزن دلایل مؤید یک فرضیه و نیز انتخاب داوران مستقل، نشانه برتری یک فرضیه بر فرضیههای مشابه در پژوهشهای تحلیلی معرفی شده است. بنابراین، پیشنهاد میشود برای ارزیابی فرضیهها در پژوهشهای تحلیلی مانند فلسفه و ریاضی از این ابزارها استفاده شود.
برنامۀ درسی پست مدرن در بوتۀ نقد
مقصود امین خندقی؛ سيدعلي قادري
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافتههای به دست آمده از بررسی دیدگاههای متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامۀ درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجستهسازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامههای درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزشهای نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بینظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری میشود. لذا، ضروری است متفکران و صاحبنظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضعگیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.
ماهیت دانش تدریس و دانش معلمان: مقایسه دیدگاه شولمن و فنسترماخر
احمدرضا فاضلی؛ محمود مهرمحمدی
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و مقایسه دیدگاههای دو صاحب نظر در زمینه دانش پایه تدریس و دانش معلمان، لی شولمن و گری فنسترماخر میباشد. شولمن اشکال دانش تدریس را شامل انواع دانش گزارهای (موضوعی)، دانش موردی و دانش راهبردی میداند و دانش پایه تدریس و دانش معلمان را شامل طبقههای مختلف دانش محتوایی، دانش محتوایی- تربیتی، دانش عمومی تربیتی، دانش برنامه درسی، دانش درباره یادگیرندگان و خصوصیات آنها، دانش درباره موقعیت تربیتی و دانش درباره هدفها، مقاصد و ارزشهای تربیتی و زمینههای تاریخی و فلسفی معرفی میکند. فنسترماخر، اشکال دانش تدریس را به دو دسته کلی، دانش رسمی تدریس و دانش عملی تدریس تقسیم میکند. فنسترماخر عناصر تدریس خوب را شامل فعالیتهای منطقی، فعالیتهای روانشناختی و فعالیتهای اخلاقی میداند. هر دو دیدگاه از اندیشههای شواب تأثیر پذیرفته اند و هر دو دانش تدریس و دانش معلمان را هم از جهت عملی و هم از جهت نظری و موضوعی مورد مطالعه قرار دادند. در این میان، فنسترماخر تاکید بیشتری روی عمل معلمان و دانش عملی آنها دارد.
تحلیلی بر برنامۀ درسی کارآموزی: از محیطهای یادگیری آشوبناک تا سازندهگرا
مرتضی کرمی؛ آمنه سیلانه
یکی از اصلیترین کارکردهای نظام آموزش دانشگاهی فراهم نمودن نیروی انسانی مورد نیاز نهادها و بخشهای مختلف جامعه میباشد، کارکردی که شاید امروز به اصلیترین چالش و آسیب این نظامهای آموزشی تبدیل شده است. این همه در حالی است که در برنامه درسی رشتههای مختلف، واحدهای درسی جهت کارآموزی دانشجو در محیطهای سازمانی پیش بینی شده است. مقاله حاضر در جستجوی عوامل پدیدار گشتن این وضعیت میباشد و علت اصلی را نوع مواجهه با طراحی این محیطها میداند. چنانچه با اتخاذ رویکردی سازندهگرایانه و کل نگر، مسائل و پروژههای واقعی محیط کار محور فعالیتهای کارآموزی قرار گیرد، میتوان به شکل گیری رویکردی برد- برد کمک نمود. مقاله حاضر سعی میکند با معیار قرار دادن اصول اولیه آموزش به نقد محیطهای کارآموزی پرداخته و با تأسی بر نظریه کسب دانش، سازندهگرایی را مناسب طراحی اینگونه محیط ها می داند و به تشریح فرایند طراحی محیطهای یادگیری سازندهگرا جهت گذراندن درس کارآموزی میپردازد.
نظر شما