به گزارش خبرنگار تئاتر "مهر" همايش تئاتر شناسي عباس نعلبنديان با عنوان "يك روز با عباس نغلبنديان" و با برنامه هاي سخنراني، پخش فيلم، نمايشنامه خواني و گفت وگو از ساعت10 صبح تا 19در تالار شهيد آويني دانشكده هنرهاي زيبا برگزار شد. در بخش نخست اين همايش كه تا ساعت 1 ادامه داشت، محمد چرمشير و نغمه ثميني به بررسي روايت در آثار نعلبنديان پرداختند. پس از آن نيز كارگاهي با عنوان "بررسي كارگاهي نمايشنامه بارش مرگ و مهر" با حضور محمد چرمشير برگزار شد. در اين كارگاه محمد چرمشير به خواندن و بررسي سطر به سطر نمايشنامه پرداخت.
بخش دوم اين همايش با نمايشنامه خواني نمايش "سندلي كنار پنجره بگذاريم و بنشينيم و به شب سرد و دراز و تاريك بيابان نگاه كنيم" به كارگرداني آرش تنهايي آغاز شد.سپس مريم تيموري به ارائه مقاله اي به نام "زبان در آثار نعلبنديان" پرداخت كه پايان نامه دانشجويي خود وي بود.وي در مقاله خود نعلبنديان را نويسنده اي خواند كه با وجود تعدا كم نمايشنامه هاي جنجال برانگيز، نقد و نظرات زيادي را بر انگيخت.
پس از آن آيدين آغداشلو بر روي سن رفت. وي كه از افرادي است كه عباس نعلبنديان را از سال هاي نخست فعاليت او مي شناخته است، گفت : عباس نعلبنديان همواره در 35 سال گذشته همراه من بوده و خاطره اش در تمام لحظات با من است.
وي در ادامه در ضمن بيان خاطرات خود با عباس نعلبنديان، ويژگي هاي كارها و نيز شخصيتي او را عنوان كرد. آغداشلو نعلبنديان را نمونه انسان دو جهانه اي دانست كه تصوير پيشتاز معاصر و خاطرات گذشته را با يكديگر پيوند زد و تعادل ميان اين دو عصر بود.
وي در ادامه اشاره كرد: با خواندن آثار او به تخيل بي اندازه و زبان بسيار پخته وي پي مي بريم.با وجود نقدهاي بسياري كه درباره نوع نوشته ها و نگارش او به وجود آمده بود، شهرت و يا نبوغ او در ميان آن ها محسور نماند. نعلبنديان در آن زمان مديريت كارگاه نمايش را به عهده گرفت كه تعداد قابل توجهي از هنرمندان امروز در اين كارگاه و زير نظر او تئاتر را آموختند. با اينكه در آن زمان تئاتر به معناي امروزي و درست آن نبود،اين كارگاه توانست به عنوان نهضت پيشتاز ورود به دنياي آينده و معاصر به درستي عمل كند.
آغداشلودر ادامه سخنان خود گفت : بيشترين متون پهلوي و ساساني را مي دانست و به پژوهش در آن ها مي پرداخت،قرآن را مي دانست و تاريخ،جهان و آنچه در فرهنگ معاصر مي گذشت را به خوبي مي شناخت وبسياري از متون سنگين انگليسي را به فارسي برگرداند. اما از يك سال پيش از انقلاب شاهد زوال تدريجي او بودم.در هم شكستگي هاي وي ناشي از درهم شكستگي داخلي او بود.به طوري كه نوار وصيت او بسيار حزن انگيز و به نسبت فردي با قدرت وي بسيار ساده بود. همچنين دفتر خاطرات وي كه در 3ماه آخر زندگي اش با دقت بسيار و هر روز نوشته شد، بسيار ساده است و به عقيده من براي خودكشي وي بايد علت دقيق تري يافت.
وي در پايان سخنان خود گفت: اولين مقاله اي كه پس از انقلاب در مورد عباس نعلبنديان نوشته شد، با عنوان "مقاله هايي كه بايد مي نوشتم و ننوشتم" بود كه من در اواخر دهه 60 نوشتم. سال ها پس از مرگ وي، قدر و سهم و شان عباس نعلبنديان شناخته شد و ابعاد واقعي او از نظر انساني و موضوعات ديگر مشخص شد. عباس نعلبنديان مهم ترين اركان نمايشنامه نويسي و ادبيات ايران را در دوره اي كه به شدت موفق اما فراموش شده بود، شناساند.
نظر شما