پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

آیت الله رشاد در اختتامیه هفته تمدن نوین اسلامی:

گرانيگاه تمدن سبك زندگی است

گرانيگاه تمدن سبك زندگی است

آیین اختتامیه نخستین هفته علمی تمدن نوین اسلامی با حضور آیت الله رشاد در دانشگاه علامه طباطبایی (ره) برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم اختتامیه نخستين هفته تمدن نوین اسلامی (۳۰ آذر ـ ۷ دی ماه) با حضور آیت الله رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام و المسلمين رضا غلامی رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، دکتر حسین سلیمی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، روسای کمیسیون هفت گانه این هفته علمی و جمعی از اساتید و دانشجویان حوزه و دانشگاه، دوشنبه صبح مورخ ۷/۱۰/۹۴ در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

در این مراسم آیت الله رشاد در سخناني با موضوع «چیستی تمدن، و نسبت آن با فرهنگ» با اشاره به واژه‌هاي هم افق معنايي با تمدن در عربي و فارسي، به تبيين نسبت ميان تمدن و فرهنگ پرداخت.

وي با اشاره به اينكه تمدن واژه عربي بر وزن تفعل است افزود: در وزن تفعّل پذيرش نهفته است؛ مثلاً در تعلّم پذيرندگي علم مراد است. و لذا معنی لغوي تمدن در ادب عربی كه از مصدر باب تفعّل (معنای مصدری) است به معنی شهرپذیری و شهرزی­ شدن(در مقابل بادیه­نشینی و کوچ­نشینی، نه در مقابل روستانشینی) مي‌باشد.

رييس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در ادامه گفت: برابر نهاد عربی لفظ تمدن، کلمة «الحضاره» است. الحضاره در لغت از حضر بر وزن قعد است و الحاضره در مقابل الباديه اخذ شده است. اين نام گذاري از آن جهت است كه باديه نشينان چادر نشين در يك منطقه حضور يافته و مسكن گزيده‌اند و قرار يافته‌اند.ابن منظور نيز حضر را خلاف بدو دانسته است. الحضَر خلاف البدو ، والحاضر خلاف البادي ...؛ والحاضر : المقيم في المدن والقرى؛ والبادي : المقيم في الباديه ... ويقال فلان من أهل الحاضره و فلان من أهل الباديه . وفلان حضري، وفلان بدوي، والحضاره: الإقامه في الحضر.

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ادامه افزود: بكار بردن لغت بداوه براي باديه نشينان شايد به اين جهت است كه بر خلاف شهر كه انواع پوشش‌ها نظير ديوارها و سقف‌ها در محل زندگي اهل شهر وجود دارد و پوشيدگي در شهر زياد است، در دشت و صحرا اين پوشش‌ها نيست و آشكار است؛ يا به اين جهت است كه بادي الرأي هستند و به لحاظ فكري هم ساده هستند و يا اينكه در زندگي و شئون زندگي هم ساده زيست هستند.شايد اين اصطلاح حضر و سفر كه در فقه ما هم هست از همين‌جا آماده باشد. حضر به استقرار اشاره دارد و سفر يعني گشوده بودن.

آيت الله رشاد با اشاره به اينكه در لغتنامه هاي فارسي هم تحت تأثير لغتنامه هاي عربي معاني بيان شده براي تمدن به ترجمه الحضاره در عربي نزديك است، معاني تمدن در لغتنامه دهخدا و فرهنگ عميد را چنين بيان كرد:

لغتنامه ­ی دهخدا: تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت.

فرهنگ عميد: شهرنشين شدن، خوي شهري برگزيدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن، همكاري مردم با يكديگر در امور زندگاني و فراهم ساختن اسباب ترقي و آسايش خود.

وي در ادامه به واژگان قرآني كه با تمدن در افق معنايي يكساني قرار مي‌گيرند اشاره كرد و افزود: در قرآن كريم هم واژگان متعددي بكار رفته كه اگر نگوييم برابر نهاد الحضاره يا تمدن است، مي‌توان گفت نزديك به آن است. واژه «قرن» كه به معناي ملّت يا تمدن آمده است و در آيات متعددي بكار رفته، يكي از اين واژگان است. قرآن كريم مي‌فرمايد:

ـ «ألم یَروا کم أهلکنا من قبلهم من قرنٍ مکّناهم في الأرضِ ما لم تُمَکِّن لکم، وأرسلنا السماءَ علیهم مِدراراً، وجعلنا الأنهار تجري من تحتهم؛ فأهلکناهم بذنوبهم، و أنشأنا من بعدهم قرناً آخرین » (الأنعام/۶: ۶)

ـ و کم أهلکنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشاً فتنقَّبوا في البلادِ هل من محیص(ق/۵۰: ۳۶)

ـ ثم أنشأنا من بعدهم قرناً آخرین ... (المؤمنون/۲۳: ۳۱)

كلمه قريه هم به نظر مي‌رسد نزديك بر همين معنا بكار مي‌رود. اگر چه واژگان قرآن بسيار دقيق است و كلمات هم ‌معنا در قرآن بكار نرفته است. قريه را نمي‌شود گفت دقيقاً معناي قرن دارد. قطعاً لااقل تفاوت‌هاي حيثي ميان آنها وجود دارد. چنانچه در لغت عرب براي شتر قريب ۲۰۰۰ واژه وجود دارد كه از حيث جنس، سن و حيثيات مختلف شتر، ميان اين واژگان تفاوت معنايي وجود دارد. به هر حال در قرآن واژه قريه نيز هم افق معنايي قرن بكار رفته است. مثلاً در سوره اعراف آمده است: وکم من أهلکناها فجاءها باسنا بیاتاً أو هم قائلون (الأعراف/۷: ۴)

آيت الله رشاد در ادامه گفت: واژه امت را هم كه در قرآن ذكر شده مي‌توان گفت قريب ‌الافق با همين معاني و واژگان است: ولکل امةٍ أجلٌ فإذا جاء أجلهم لایستاخرون ساعة ولایستقدمون (الأعراف/۷: ۳۴)

وي در ادامه افزود: به نظر مي‌رسد آنچه در قاموس‌هاي فارسي و عربي آمده، بیانگر تلقی مفهوم و مصادیق اولیه­ی­ تمدن است (تمدن در مقابل بادیه­نشینی و بربریت و جاهلیت). اما امروزه معناي تمدن وسيع، پيچيده و ذو ابعاد است اما داراي يك گرانيگاه است. گرانيگاه تمدن سبك زندگي است.

آيت الله رشاد تعريف پيشنهادي خود از تمدن را چنين بيان داشت:

« زیست جهان علی الاصول راقیِ متشکل از «فرهنگ»، «علم»، «فنّاوری»، «عمران»، «نظامات اجتماعی»(حقوق، سیاست، اقتصاد، اخلاق، و ...)، «هنر»، و ...، که یک سبک زندگی خاصی را بین یک گروه انسانی بزرگ پدید آورده باشد، و غالباً در قلمرو سرزمینی معین، و در بازه­ی زمانی مشخصی، صورت می­بندد»

قرابت تعابیر قرآنی با معنی جدید.

وي در ادامه با اشاره به اينكه گفته مي‌شود بين فرهنگ و تمدن اين رابطه برقرار است كه تمدن وجه سخت افزاري فرهنگ و فرهنگ وجه نرم افزاري تمدن است اين تعبير را نادرست و يا ناقص دانست و در ادامه به تبيين نسب اربعه و وجوه خمسه­ی میان تمدن و فرهنگ پرداخت.

وي افزود: به طور کلی با مطالعه مباحث مطرح شده و تعریف­های ارائه شده در حوزه­ی فرهنگ و تمدن ۵ نوع ارتباط را می­توان میان فرهنگ و تمدن تصوّر کرد:

دیدگاه اول؛ عموم و خصوص مطلق: در این دیدگاه تمدن عام و فرهنگ خاص است. این دیدگاه معتقد است انسان دو نوع چیز ساخته و می­اندوزد، معنوی و مادی. بر اساس این دیدگاه تمدن مجموعه ساخته­ها و اندوخته­های معنوی و مادی جامعه بشری است. طرفداران این دیدگاه، بعد معنوی تمدن را فرهنگ می­نامند. اين ديدگاه را شايد بتوان از تعابير ويل دورانت اخذ كرد. در این خصوص گفته می­شود که تمدن جنبه کلی و گاه جهانی دارد و قلمرو جغرافیایی بزرگتری از فرهنگ را در بر می­گیرد، تمدن می­تواند شامل چند ملت باشد، مثل تمدن غرب، لکن فرهنگ حوزه محدود تری دارد و چند ملت که دارای تمدن واحدی هستند می­توانند از فرهنگ­های مختلف برخوردار باشند.

دیدگاه دوم؛ فرهنگ را عام و تمدن را خاص مي‌داند. حسب برخي از تعاريف فرهنگ شامل تكنولوژي‌، علم، ابزار‌ها و مانند آن هم مي‌شود و بنابراين فرهنگ عام است و تمدن خاص. گولد و کولب می­توانند در ذیل این دیدگاه جای بگیرند.

دیدگاه سوم؛ تباین تمدن و فرهنگ: در این دیدگاه میان فرهنگ و تمدن، تباین است. بدین معنا که فرهنگ حامل مفهومی متمایز با تمدن است و این دو واژه، حامل دو پیام متفاوتند. این تمایز به گونه­های مختلف قرائت شده است. در یکی از قرائت­ها، فرهنگ در جهت پیشرفت معنوی و تمدن در جهت پیشرفت مادی است. فرهنگ همچون روح معنوی تاریخ یک ملت و بشر است و تمدن مانند پیکر تاریخ ملت­ها و بشر است. مطابق این قرائت هر آنچه اصالت دارد و به غنای فکری و معنوی می­انجامد، تجسم فرهنگ است و هر آنچه ظاهری است از آسان­خواهی بر می­آید و لطافت سطحی دارد و به تمدن وابسته است.

دیدگاه چهارم؛ تساوی تمدن و فرهنگ: میان فرهنگ و تمدن، همسانی است ولی این همسانی را می­توان در قرائت­های مختلف یافت. بر این اساس تمدن و فرهنگ را تماماً می­توان به جای هم به کار برد. بیشتر در متون تاریخی این همسانی به چشم می­خورد.

دیدگاه پنجم: نسبت عام و خاص من وجه بین تمدن و فرهنگ: برحسب تعاریف خاص راجع به هر یک از دو مقوله.

در ادامه، آيت الله رشاد به نقد اين نسبت سنجي ها پرداخت و گفت: دو نكته در نقد اين نسبت سنجي ها قابل ذكر است. اول آنكه گاه خلط مفهوم و مصداق در دو مقوله، منتهی به مغالطه و نزاعهای لفظی فروناکاستنی مي شود. نكته ديگر اين است كه «اشتراک لفظ دائم رهزن است». بدون تعیین نسبت کدام تعریف از تعاریف هر کدام از دو مقوله، یا کدام مصداق با کدام مصداق از این دو مقوله مقایسه شده، نسبت­سنجی عمل ناصوابی است؛ و این دو مغالطه در این نسبت­سنجی­ها رخ داده است!

بايد ديد كدام معناي فرهنگ با كدام معناي تمدن را نسبت سنجي مي‌كنيم. وقتي فردي مي‌گويد فرهنگ روح است و تا فرهنگ نباشد تمدن نخواهيم داشت، به يك فرهنگ ما قبل تمدني اشاره مي‌كند؛ مانند فرهنگ اسلامي كه پيامبر(ص) آوردند و تمدن اسلامي بر مبناي آن ساخته شد. ولي اگر يك تمدن را با تمدن ديگر مقايسه كنيم مسئله ممكن است متفاوت شود. مثلاً وقتي عوامل انحطاط يك تمدن بررسي مي‌شود، احياناً ممكن است ملاحظه شود كه يكي از عوامل فرهنگ است. فرهنگ اول تمدن‌ساز است و فرهنگ دوم نابود كننده تمدن است. باديه نشينان سخت‌كوش تمدني را بوجود مي‌آورند و بعد راحت‌طلب مي‌شوند و فرهنگ جديدي حاصل مي‌شود. بنابراين، اينكه كدام فرهنگ و كدام تمدن را لحاظ كنيم، نسبت آنها متفاوت مي‌شود. كدام فرهنگ محقق در خارج با كدام تمدن محقق مدّ نظر است تا نسبت آنها را بتوانيم مشخص كنيم.

بنابراين نظريات مختلف به خاطر مغالطات و خلط مصداق و مفهوم بوجود آمده و بيشتر به مناظرات لفظي شبيه است و تا سئوال دقيق نشود، پاسخ دقيق نخواهد شد.

در پایان این مراسم، با حضور آیت الله رشاد و حجت الاسلام و المسلمین دکتر غلامی و رؤسای کمیسیون هفت‌گانه، از ۱۰ نفر از محققان و نویسندگان که مقاله‌های آنان به عنوان مقالات برگزیده انتخاب شده بود، تقدیر و جوایزی به ایشان اهدا شد.

کد خبر 3011927

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • محمود ۰۱:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
      0 0
      اخرین تعریف تمدن معقوله است که در پروسه ای از گذشته یک ملت تا درحال حاضر مفهوم می یابد . وقابل فهم ودرک میباشد .فرهنگ معقوله ای است .که در امتداد ان تمدن یا در حال فروپاشی یا بازسازی است .که در اینده تمدن ساز گردد.(ادامه دارد)
    • محمود ۰۲:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
      0 0
      فرهمگ را تمدن ها میسازند.کدام فرهنگ در کدام شرایط زمانی ومکانی بر فرهنگ دگر ارجحیت دارد ویا معکوس.ویا علل سقوط تمدن ها کدام است..ویا کدامین فرهنگ ها ی نا فرهنگ است که تمدن ها را به ورطه هولناک کشانده اند۱۷
    • محمود ۰۲:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
      0 0
      مثال عینی برای پاسداری از یک میراث تمدنی ذهنی پوزیتویستی در کشور ژاپن با معیار ها وملاک های ارزشی دررفتار وکردار وگفتار عینیت تمام بخشیده است فقط دو کلمه ۱-دروغ (اسو)۲- دزدی (دروبو) که شنونده حاضر به شنیدن این دو کلمه نیست وروی خودرا از گوینده بر میگرداند.
    • محمود ۰۲:۳۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
      0 0
      مثال بعدی مردم٬ مردم سرزمین افتاب تابان استفاده از دسترنج دیگران تا جای قبول است .که کاری صورت پذرفته باشد.ولاغیر.به اشیا گم شده دست پرازی نمیکنند.چون استدلال این است که من برای ان کاری انجام نداده ام.که درصورت پیدا کردن از ان استفاده شخصی کنم .پلیس های محلی (کوبان)مسیول جمع اوری ان اشیا هستند.