به گزارش خبرنگار مهر، سیدجعفر شهیدی، رئیس موسسه لغتنامه دهخدا و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام و از شاگردان برجسته علیاکبر دهخدا و بدیعالزمان فروزانفر در دانشگاه تهران بود. وی در سال ۱۳۴۰ دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی و تاریخ دریافت کرد. او همچنین در حوزه علمیه قم و نجف زیر نظر آیت الله طباطبائی و آیت الله سید ابوالقاسم خوئی تحصیل کرد و درجه اجتهاد داشت.
شهیدی به جز همکاری در تدوین فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا، ۴ عنوان ترجمه، ۳ عنوان تصحیح و تعداد زیادی تألیف دارد که شماری از کتابهای او به زبانهای دیگر ترجمه شده و جایزه دریافت کردند.
به مناسبت هشتمین سالروز در گذشت مرحوم سید جعفر شهیدی ۲ یادداشت به قلم مهدی ماحوزی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی و محمد علی آذرشب، رئيس مركز مطالعات فرهنگي ايران و عرب مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامی در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است که از نظر می گذرد؛
استادی که تواضعش در بیان نمی گنجد
مهدی ماحوزی: چه دشوار است سخن راندن درباره شخصیت استادی جامعالاطراف و دقیقالنظر که مقتضیات زمان پروردن نوع او را دشوار ساخته است. استاد احمد مهدویدامغانی، توصیه میکرد که چهارشنبهها را از دست مدهید. روزگار، امثال شهیدی را به سادگی پرورش نمیدهد. آنکه یار و مددکار دهخدا و معین و نگهدار بزرگترین گنجینه زبان و ادب فارسی است و سعی مشکور او در گسترش دایره لغتنامه، انتشار لغتنامه فارسی، تأسیس مرکز بینالمللی زبان فارسی، تقویت فرهنگستان، حفظ مجموعه لغتنامه از پراکندگی و دمیدن روح امید و اطمینان و شور و شیفتگی در همکاران دانشمند و دانشپژوه خویش به منظور ادامه این خدمت بزرگ و ایفای این رسالت سترگ در مقطعی حساس از تاریخ این سرزمین بدون تردید موهبتی است الهی و عنایتی است ایزدی که فیض حق منقطع نمیشود و شجره طیبه فرهنگ و ادب ایران اسلامی به دست رسولانی چون او سرسبز و شکوفا و پاینده و بالنده خواهد بود.
او مجتهدی است که بالسان محکم تنزیل و زبان بلیغ نهجالبلاغه و جنبههای ادبی و دستوری آن دو مجموعه ارجمند به نیکی آشنا و بر ادب فارسی و عربی و ظرافتهای آن دو محیط است به ویژه در شناخت تاریخ اسلام و سرگذشت ملل و نحل و تحلیل وقایع پندآموز و عبرتانگیز آن.
با نظری بر ترجمه دقیق و از دل برخاسته نهجالبلاغه، پس از پنجاه سال (پژوهشی در باب قیام حسین بن علی(ع)، زندگی علی بن الحسین(ع) و حضرت زهرا(س) و گذری بر آثار ادبی استاد چون جلد چهارم شرح مثنوی شریف، شرح مشکلات دیوان انوری، تصحیح دره نادره و غیره، مرتبه علمی، ادبی و اعتقادی این شخصیت کمنظیر دوران معاصر را که در پس از بیش از نیم قرن تلاش بیوقفه در خدمت به فرهنگ و ادب و معارف اسلامی بلندی و والایی یافته است، توان شناخت ـ مخصوصا اگر مقالات متعدد و خطابههای علمی و پژوهشی استاد به زبانهای فارسی و عربی در ایران و سایر کشورهای جهان به ویژه ممالک اسلامی را بر آن مجموعه بیفزائیم.
اثر ارجمند و مشحون از اطلاعات سودمند ایشان زیر عنوان از دیروز تا امروز که در برگیرنده بسی از مقالهها، سفرنامهها و خطابههای فاضله آن دانشی مرد استاد است و پس از سالها به همت فرزند ادیب و شایستهاش خانم دکتر شکوفه شهیدی به تازگی انتشار یافته است، گواه راستینی است بر این حقیقت که هیچ ادیب استادی در تدریس، تحقیق و مطالعه شخصی از آن بینیاز نتواند بود.
غم بیاستادی و بیسرپرستی، حدیث آوارگی و نامرادی است. نه تنها دانشجو، استاد هم به کلاس عشق میورزید و حتی در سختترین شرایط کلاس دائر بود. حدود دو ماهی استاد بیمار شد. چشمش درست نمیدید. باید جراحی شود، آن هم به وسیله فرزند! نفسها در سینهها حبس شد که چه خواهد شد.
دانشجویان دوره دکترا را انس عجیبی به استاد بود. این انس را بیم و امید از یکسو و شیفتگی به خلق و خوی و حرکات و سکنات استاد از سوی دیگر موجب شده بود. بیم از پرسشهای بیامان استاد و احیانا روی زردی به بار آمدن برای دانشجو. تعارفی هم در کار نبود. زن و مرد و پیر و جوان، بیکار و بر سر کار، مدیر و وکیل و ... به ویژه اگر مطالعه کافی هم نشده بود و امید به روشنگریها تحلیل غوامض و پیچیدگیها و آوردن شواهد و برهانها.
درسها متنوع بود: قرآن کریم، نهجالبلاغه، شهر کمیت، متنبی، ربیع، ابوالعلاء معری، شعرای دوره جاهلی، صرف و نحو، مجانیالادب، خاقانی، مثنوی، حافظ، فردوسی، انوری، نظامی و ... .
به همان اندازه که احاظه استاد رغبتانگیز و شورآفرین بود. نکات نغز و دلکش، امثال و نظایر عالمانه و گاهی عامیانه و طنزهای لطیف، به جا و مناسب حال به کلاس لطف و جاذبه خاصی میبخشید.
تواضع راستین و خاکساری استاد خود حدیثی است که در بیان نمیگنجد، چنانچه اخلاص و ایمان راستینش به مبادی و مبانی اعتقادی، هیچ کلاسی را بی وضو بر نمیتابید. هم خود با طهارت ظاهر و باطن در کلاس حضور مییافت و هم شاگردان را بدین فضیلت توصیه میفرمود. در بیشتر روزهای چهارشنبه دانشجویان را به خواندن یک حزب قرآن کریم در هر روز آن هم با تأمل و تدبر سفارش میکرد.
خانه ساده و بیتکلفش در زوایای نارمک پذیرای مهمان بود و هر مهمانی خود میزبان تا این اواخر بخاری هیزمی خانه استاد را گرمی میبخشید و پس از آن بخاری نفتی، هر چند غالبا خانه بی نفت میماند و سرما دشواری میآفرید.
کمتر کسی را یافتهام که در برابر سختیها و مصائب زندگی چون استاد استوار مانده باشد و حتی فقدان فرزند را در برابر مشیت الهی به زیبایی و شکوه هضم کرده باشد. این ویژگیها دانشجو را مجذوب ساخته بود و تعطیل کلاس را بر نمیتابید. استاد که بیماریها را به چیزی نمیگرفت آشفتگی چشم و ضعف روزافزون آنرا مزاحم درس یافت. از دانشجویان خواست تا کلاس را همچنان در روزهای چهارشنبه تشکیل دهند و هر هفته یکی از دانشجویان آن را اداره کند. دو، سه هفته بدین ترتیب کلاس تشکیل میشد، ولی همگان خود را تیمی میدیدند که بی حضور پدر، کلاس را بر نمیتابند. آثار غم و اندوه بر چهرهها و دیدگان خوانده میشد. من خود که سخت از این حادثه ملول شده بودم و تحمل این رنج جانگزا را بر یاران دشوار میدیدم، در آن شور و حال قصیدهای ساختم. در این قصیده کلاس درس به کعبه تشبیه شده است و استاد را مربع نشین کعبه درس خواندهام و حالات و اطوار دوستان در این شیفتگی و بی قراری به مناسک حج، مانند کردهام. کعبه، مدرس عشاق و شیفتگان طریق معرفت است و مربعنشین کعبه آن، بزرگترین معلم بشریت، هیچ پدیدهای جز کلاس درس را دین قبله مقصود مانند نتوان کرد و هیچ موجودی چون انسان دانا و استاد توانا را بدان جوهره جهان هستی نزدیک نتوان گفت با این ویژگی که راه شرط و ادب رفته و خوی کاملان و واصلان گرفته باشد.
در این منظومه هدف تبیین قداست و حرمت کلاس و مدرس است و سپس تنظیم و تبجیل از حریم استاد و معلم باشد که در این مرحله حساس از تاریخ ایران زمین، جوانان قدر خویش بدانند و منزلت استادان خویش شناسند. در این کشور هم به موهبت تعالیم قرآن کریم و احادیث و روایات و هم به یمن نجابت تبار ایرانی و تربیت اصیل او، از دیرباز دانش و دانشآموزی و استادی و استاد ستائی برترین فضیلت و موهبت شناخته شده است، امروز باید بیش از هر زمان دیگر بدین سنت الهی ارج نهاد و این سیره پسندیده را معمول داشت.
تفکر فراملیتی استاد جعفر شهیدی
محمد علی آذر شب: از ویژگیهای مهم مرحوم استاد دکتر شهیدی دید بینالمللی او نسبت به فعالیتهای علمی و دانشگاهی است، محدود بودن به تدریس و تحقیق در محدوده ایران او را راضی نمی ساخت، همیشه در تلاش بود با استادان دیگر کشورها رابطه برقرار کرده و در محافل علمی بینالمللی شرکت کند. بدین لحاظ میتوان او را یک شخصیت علمی بینالمللی دانست. استادان زبان و ادبیات فارسی و استادان زبان و ادبیات عربی از مراکش تا اندونزی ایشان را می شناختند و با آنان ارتباط و مکاتبه داشت.
توجه بینالمللی استاد از طرز تفکر فراملیتی او سرچشمه میگیرد، او به زبان فارسی و به زبان عربی به عنوان دو زبان تمدن اسلامی نه زبان قومی مینگریست، دغدغه استاد در درجه نخست آشنایی با گذشته تمدن اسلامی و چشم دوختن به آینده این تمدن بوده است. تدریس زبان فارسی به صورت گسترده در دانشگاههای مصر را به عنوان پدیده توجه جهان عرب به جنبه تمدنی این زبان میدانست و از اینکه این پدیده مبارک گاهی تحت تأثیر شرایط سیاسی روابط ایران و مصر قرار میگرفت، رنج میبرد.
با اینکه تخصص استاد در زبان و ادبیات فارسی است ولی توجه او به زبان و ادبیات عرب در سطح علمی بسیار والا بوده است. آشنایی استاد به متون قدیم و جدید و سخنرانی او به زبان عربی در حد یک متخصص مقتدر بوده است. در کنفرانسهای اندیشه اسلامی الجزایر شرکت میکرد و به زبان عربی بهتر از خود عربزبانها سخنرانی میکرد، در کنفرانسهای وحدت اسلامی نیز با وجود مترجم از فارسی به عربی ترجیح میداد به زبان قرآن سخنرانی کند تا از نظر عاطفی و روانی به مهمانان کنفرانس نزدیک تر شود.
ضمناً میتوان استاد را به عنوان مؤسس گروه عربی دانشگاه تهران دانست، مدیریت این گروه را زمانی به عهده داشت که به زبان عربی تدریس میکرد و این توجه یکسان به دو زبان عربی و فارسی دلالت نظر تمدنساز او به ادبیات و علوم انسانی دارد. امروز که شاهد حرکتی جهت بازنگری به مسائل علوم انسانی هستیم نیاز مبرم به اندیشه و فکر و توجه استاد نسبت به این مسأله داریم. به همین جهت پیشنهاد میکنم جلسههای علمی درباره اندیشه این استاد و امثال او در این نوع مسائل برگزار شود.
نظر شما