به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی نقد و بررسی رمان «گهواره مردگان» نوشته مهدی بهرامی داستاننویس با همکاری کانون داستاننویسان کرمان، نشریهی «بیداری» در سالن شماره یک سینما شهرتماشای کرمان برگزار شد.
یوسف انصاری یکی از منتقدان مدعو در ابتدای این نشست در توضیح چرایی آمدنش به این جلسه گفت: زمانی که برای اولین بار این رمان به دستم رسید طبق معمول میخواستم چند صفحه اول این رمان را بخوانم تا ببینم چهقدر کشش دارد اما ناگهان متوجه شدم صد صفحه ازآن را باصدای بلند خواندهام ودیگر نتوانستم رمان رها کنم.
وی در ادامه افزود: گهواره مردگان از فرمهای تکراری در رماننویسی ما استفاده نکرده است.
وی بعد از تشریح روند داستان رمان و سرگذشت دو برادر که شخصیتهای اصلی گهواره مردگان هستند، ساختار رمان را به سیم تلفن تشبیه کرد که مرتب در روند داستان این پیچش در رمان چه از نظر فرمی و چه از نظر مضمونی ظاهر میشود.
نویسنده رمان ابن الوقت در ادامه گفتههای خود با مثال آوردن از رمان دن کیشوت اثر سروانتس گفت که تا قبل از این رمان، رمانس تنها گونه مهم در ادبیات غرب بود ولی سروانتس با خلق دنکیشوت و استفاده از نقیضهپردازی رمانس گونه جدیدی خلق کرد که رمان نامگذاری شد و نقیضهپردازی شد یکی از تکنیکهای مهم رمان از دنکیشوت تا به امروز که بهرامی از این تکنیک به نحو احسن در رمان خود استفاده کرده است.
انصاری در پایان صحبتهای خود گفت: «رمان در خیلی از قسمتها خودش را توضیح میدهد. نویسندههای داخل متن یا همان نویسنده ضمنی -که نویسنده ضمنی بیشتر از هر نویسندهای به خود مولف نزدیکتر است - ساختار رمان را توضیح میدهد و با توضیح دادن خودش ما را از نقد این اثر بی نیاز میکند. این تکنیک در رمان اروپایی توسط نظریهپردازان زیادی بررسی شده است و رماننویسهای امروز از این تکنیک زیاد استفاده میکنند چرا که بین نظریهی رمان و رمان فاصلهای نیست. چیزی که در رمان فارسی خیلی کم است. خوشحال هستم که مهدی بهرامی در شهرکرمان رمانی نوشته که در سطح اول ادبیات فارسی است.
رمانی فراتر از جغرافیای ایران
در ادامه این جلسه احمد ابوالفتحی دیگر منتقد حاضر در مورد قهر مخاطب ایرانی با داستان فارسی و نقش رمان گهوارهی مردگان گفت: عملا نوعی قهر مخاطب با داستان رخ داده است و میتوانیم در این فضا رمانی را معرفی کنیم که هم توانایی این را دارد که هم حرفی نو برای ارائه به فضای ادبی ایران داشته باشد و هم بتواند به راحتی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
نویسنده کتاب پلها در ادامه گفت: این رمان دو روایت موازی عمده دارد که یکی از خلال یادداشتهای روزانه دو برادر درباره سرگذشتشان ارائه میشود و یکی هم با روایتی که یک افسر پلیس با در هم آمیختن روایت زندگی خود با روایت زندگی دو برادر و رمانی که یک نویسنده با الهام از آن یادداشتها نوشته ارائه میدهد. در اینجا عملا با چندین رمان و متن روبرو میشویم. جایی که افسر میخواهد در مورد اینکه کار آن نویسنده که بر مبنای یادداشت ها رمانی را نوشته سرقت نبوده است جمله ای دارد به این صورت که: اگر دفترآن ها به همان شکل چاپ می شد یک نسخه هم نمی فروخت. ما در این رمان با همان یادداشتها مواجه هستیم. به عبارتی بهرامی یادداشتها را به همان صورت که برادرها نوشتهاند داخل اثرش آورده و حالا از زبان افسر پیشبینی میکند که در این حالت یک نسخه از رمان هم فروش نمیرود. این به نوعی شوخی بهرامی با خودش و رمانش هم محسوب میشود و اینگونه بازیها جذابیت طنزآمیزی به رمان داده است.
احمد ابوالفتحی همچنین در ادامه جلسه گفت: ترسخوردگی گهوارۀ مردگان در بهره بردن از روایت و ترس از ارائۀ سرراست روایت و پنهان کردن روایت خود در روایتهای دیگران و تلاش برای ردگمکردن که در روایت افسر مشاهده میشود همگی ما به ازای اجتماعی دارند. از این جهت این عمل رمان را از یک اثر تنها فرم محور به یک اثر اندیشهورز و اثری که بسیار متعهد به نگاه دقیق و انتقادی به وضعیت های اجتماعی است تبدیل میکند.
وی در انتها گهوارۀ مردگان را از جمله آثاری دانست که در صورت وجود سازوکار درست برای ارائۀ آثار فارسی به فضاهای ادبی جهانی با توجه به بداعت فرمی و در عین حال درگیریاش با مضامین مسئلهزا برای تمام فرهنگها، میتوانست در سطوحی فراتر از محدودۀ جغرافیایی ایران نیز بدرخشد.
نظر شما