پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶

انتشار رمانی تازه از سعید تشکری؛

«هندوی شیدا» به کتابفروشی‌ها رسید

 «هندوی شیدا» به کتابفروشی‌ها رسید

رمان تازه‌ای از سعید تشکری با عنوان «هندوی شیدا» از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، تازه‌ترین رمان سعید تشکری با عنوان هندوی شیدا از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار کتاب شد.

هندوی شیدا که تشکری در آن از یک داستان واقعی برای ساخت داستانی بهره برده است نخستین رمان تشکری است که داستان آن غیر تاریخی بوده و در زمان حال می‌گذرد.

در هندوی شیدا تشکری روایتی داستانی از یک تاجر متمول فرش در یکی از شهرهای اطراف مشهد را روایت می‌کند که فرزندش برای سفر به خارج از کشور او و خانه‌اش را به آتش می‌کشد. این روایت حول‌انگیز اما در ادامه داستانی بدیع و تازه را پیش روی این پدر و پسر قرار می‌دهد که نقطه عطف آن دلبستگی پسر به دختری است که برای خدمتکاری به منزل پدری می‌آید.

تشکری پیش از این درگفتگو با مهر عنوان کرده بود که در ایام بیماری و در بستری شدن در بیمارستان با راوی این داستان ملاقات داشته و به همراه وی به بسیاری از مناطقی که این داستان در آنها اتفاق افتاده است سفر کرده است.

وی همچنین درباره انتخاب عنوان این رمان نیز گفته بود: هندوان در باور و زندگی کهن ما، انسان‌هایی زیبا بوده‌اند که وقتی می‌خواسته‌ایم کنیزی را به خانه بیاوریم از میان آنها انتخابشان می‌کردیم. در این رمان نیز این تعبیر به کار گرفته شد تا عنوان کنم فرزند هر آدم مانند هندویی است که او در خانه خود آورده است.

در بخشی از فصل نخست این رمان می‌خوانیم:

چشم کشیده‌ای، اما تا همین لحظه طاقت آودره‌ای. زمن و زمان را فحش داده‌ای تا به اینجا برسی. لحظه رفتنم و نماندن. بی‌طاقتی که حرف نیست، درد است، زجر است. زمان، کشدار گذشت، اما گذشت. به خودن می‌گویی کاش بعدش تا رسیدن به آلمان تند بگذرد. می‌خواهی به دل حادثه بزنی و بروی برای همیشه. جامانده‌ای. جایت گذاشته. چرایش را نمی‌د انی. بی‌خبر رفتنش را، نمی‌دانی. گفته بود، اما نرفته بود. حالا رفته. نه به شوخی. همه جا سرک کشیدی. از مرخصی تحصیلی دانشگاه تا نبودن در خانه‌ای که اجاره کرده بود. از تک تک دوستان مشترک و غیرمشترک، هرجا، هرطور. خبری نشد. آن وقت بود که فهمیدی رفته. به عشقت و عشقش شک نمی‌کنی، اما آزرده‌ای. سخت. سخت آزرده‌ای. بی‌آنکه به کسی بگویی تو هم می‌خواهی مثل او بروی و به او برسی. کافه‌ات را به فروش می‌گذاری و ماشینت را. حالا نوبت سهمت از خانه‌ای است که دیگر آن را نخواهی دید. برنامه‌ریزی‌ات دقیق است. وقتی که هیچ کس نیست. حالا همان وقت است.

انتشارات کتاب نیستان این رمان را در ۲۹۰ صفحه و با قیمت ۱۷ هزار تومان منتشر کرده است.

کد خبر 3037042

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha