خبرگزاری مهر، گروه سیاست- محمد مهدی رحیمی: صدور انقلاب از موضوعات مهم و قابل توجه امام خمینی(ره) بود که از ابتدای پیروزی انقلاب به آن پرداخته شد. اگرچه معنای حقیقی این موضوع صادر کردن تجربههای انقلاب اسلامی به سایر کشورهای جهان است اما از ابتدای انقلاب برخی با کج فهمی آنرا به اشکال دیگری تفسیر کردند. از دیدگاه امام خمینی (ره)، منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام است. امام (ره) در این باره اعتقاد دارند که: «ما با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی (ص) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم.» از نگاه ایشان برای پیروزی بر مشکلات، باید در مقابل همه قدرتها ایستاد و ارزشهای انسانی را از اینجا به سایر نقاط جهان صادر کرد. در واقع صدور انقلاب در نگاه ایشان، صبغه فرهنگی دارد.
در آستانه دهه فجر و سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفتگویی با محمد مهدی شریعتمدار رایزن فرهنگی ایران در لبنان با محوریت موضوع صدور انقلاب، دستاوردهایش و آسیب شناسی آن داشتیم. محل گفتگویمان دفتر شریعتمداری در بیروت بود. ساختمان رایزن فرهنگی کشورمان در بیروت سالها در منطقه بئرحسن و در حاشیه میدانی قرار داشت که به میدان رایزنی معروف بود اما پس از انفجار بمبی در مقابل آن در بهمن ماه ۹۲ به نزدیکی ساختمان سفارت ایران منتقل شد، تا در امنیت بیشتری قرار بگیرد.
شریعتمدار که پائیز امسال مسئولیت مهم نمایندگی فرهنگی کشورمان در بیروت را برعهده گرفته، سابقه ای طولانی در فعالیت های فرهنگی و رسانه ای در جهان اسلام دارد.
وی پیش از اینکه عازم لبنان شود، قائم مقام دبیرکل اتحادیه رادیو و تلویزیون های اسلامی بود.
شریعتمدار معتقد است «یکی از دلایل موفقیت گفتمان انقلاب اسلامی ایران، تحقق دستاوردها و پیشرفت های مهمی است که در کشور در حوزه های مختلف از جمله فناوری های نظامی، علمی و پزشکی داشته ایم.»
رایزن فرهنگی ایران در لبنان با تاکید بر اینکه «تحلیل اوضاع سیاسی منطقه و جهان اسلام در چند دهه گذشته نشانگر اثربخشی قابل توجه انقلاب اسلامی ایران است»، افزود: «نمی توان گفت هیچ الگویی توان هماوردی با انقلاب اسلامی را ندارد اگرچه برخوردهایی که در سال های اخیر وجود داشته نشاندهنده فقدان چنین الگویی است.»
حزب الله لبنان و ضرورت های ورود آن به عرضه نظامی و مبارزه مسلحانه موضوع دیگری بود که شریعتمدار به آن اشاره کرد و گفت: «نمی توان حزب الله را یک جریان صرفا مسلح دانست. اگر کار فکری، فرهنگی و اعتقادی حزب الله نبود، امروز این دستاوردها برای آن به وجود نمی آمد.»
قائم مقام سابق اتحادیه رادیو و تلویزیون های اسلامی بیگانه بودن با فضای بین الملل و لحاظ نکردن آن در برخی موضع گیری ها و جدل های داخلی را مشکلی جدی در فعالیت خارجی انقلاب اسلامی دانسته و ادامه داد: «گاهی در کشور مسائل فرعی به مسئله اصلی تبدیل می شود. اما وقتی این مسئله را در حجم و جایگاه انقلاب اسلامی در جهان بررسی می کنیم، می بینیم که اصلا مسئله مهمی نیست. بسیاری از اختلافات داخلی در خارج از کشور انعکاس های مسئلهسازی دارد.»
در ادامه متن کامل این گفتگو را می خوانید:
«صدور انقلاب» از مفاهیمی بود که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی (ره) مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفت. اگر چه برخی هم تفاسیر غلطی از آنرا برداشت کرده و به اجرا گذاشتند. شما در مقام تفسیر این ایده و تشریح دستاوردهای این تفکر به چه مواردی اشاره می کنید؟
انقلاب اسلامی ایران منهای تغییر جدی که در جامعه ایران ایجاد کرد، در معادلات منطقه هم تاثیر جدی گذاشت. این موضوعی است که دوستانی که با فضای خارج از کشور بیشتر سروکار دارند کاملا برایشان مشهود است و آثاری که بر ملت های منطقه، جهان اسلام و حتی خارج از جهان اسلام هم باقی گذاشته را به عینه می بینند. به خصوص تغییرات جدی که در بعضی از گفتمان های رایج ایجاد کرد.
در گفتمان قومیتگرایی در موج شرق و کمونیسمگرایی که در کشورهای عربی و اسلامی جریان داشت، در بحث فلسطین، امکان ایجاد یک تغییر آنهم نه از طریق جنبش مسلحانه را ایجاد کرد. انقلاب اسلامی منهای تاثیرات میدانی، تاثیرات گفتمانی قابل توجهی هم داشت به طوری که می توان گفت یک صفحه جدیدی در تاریخ مبارزات رخ داد. بخشی از آن البته تغییرات موازنه قدرت در منطقه بود.
ممکن است کسی بگوید که مسئله صدور انقلاب که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به آن تاکید بسیاری می شد و بعدها سطوح متفاوتی پیدا کرد، به نتیجه نرسید، اما باید گفت آنچه در سی و چند سال اخیر در منطقه اتفاق افتاده، چه مستقیم از جانب جمهوری اسلامی ایران و چه در پیرامون جغرافیایی و اندیشه ای آن، نشاندهنده عظمت این تغییر جدی است که جمهوری اسلامی ایران توانست ایجاد کند.
اگر بحث صدور انقلاب نبود این همه تلاش در منطقه سامان نمی گرفت تا با جریان جدید متولد شده در منطقه، مواجهه صورت گیرد. اگر جریان جدید در منطقه دگرگونساز و تغییردهنده نبود، این همه مواجهه با آن صورت نمی گرفت. جنگ تحمیلی، اقدامات تروریستی، کودتاها و همه از جمله مواجهه هایی بوده که در بیش از ۳۰ سال گذشته با این انقلاب صورت گرفته است و ما امروز به اوج این مواجهه در سطح جهان رسیده ایم که شدت رویارویی در شرایط فعلی در ابعاد مختلف نشاندهنده اثرگذار بودن انقلاب اسلامی ایران و گفتمان آن در منطقه است.
یکی از دلایل موفقیت گفتمان انقلاب اسلامی ایران، تحقق دستاوردها و پیشرفت های مهمی است که در کشور در حوزه های مختلف از جمله فناوری های نظامی، علمی و پزشکی داشته ایم. علیرغم مواجهه شدید و تزریقاتی که علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است که بخشی از آن محاصره و تحریم های اقتصادی است، شاهد موفقیت های موجود هستیم. قیام های مردمی در منطقه که ما بر بیداری اسلامی بودن آن تاکید می کنیم، چون حاصل اثرگذاری گفتمان امام(ره) و انقلاب اسلامی است، امروز شاهد یک افولی شده است. در لیبی شاهد اختلافات داخلی هستیم. در مصر بعد از انتخاباتی که برگزار شد، بار دیگر نظامی ها روی کار آمدند و یا موارد مشابه که گفته می شود اسلام سیاسی در منطقه شکست خورده است، اما ما درباره آنچه که در کشورهای منطقه اتفاق افتاد، معتقدیم ممکن است یک الگو از الگوهای اسلام سیاسی شکست خورده باشد، اما یک الگوی اسلام سیاسی داریم که نه تنها به رغم همه فشارها شکست نخورده، بلکه توانسته پیروزی های بسیار را به دست آورد. امروز روز عرضه این الگوی اسلامی سیاسی است.
این الگوی سیاسی ممکن است در برخی کشورها در منطقه ناکامی هایی هم داشته باشد همانطور که مقام معظم رهبری هم فرموده اند که راه طی نشده زیادی باقی مانده است. در حقیقت اینگونه نیست که انقلاب اسلامی توانسته تمام اهداف خود را محقق کند، اما حتی در شرایط طبیعی اوج به دست آمده از حاصل این انقلاب بوده و قابل توجه است چون در شرایط تحریم، ترور، فشار و محاصره بوده است.
تحلیل اوضاع سیاسی منطقه و جهان اسلام در چند دهه گذشته نشانگر اثربخشی قابل توجه انقلاب اسلامی ایران است که می توان از آن به عنوان صدور انقلاب نام برد.
برداشت سطحی در اوایل انقلاب رایج بود مبنی بر اینکه صدور انقلاب یعنی صدور انقلابیون، یعنی نگاه مسلحانه را صادر کنیم اتفاقی که در پی آن در اوایل دهه ۶۰ رخ داد تندروی هایی بود که در بعضی از کشورها اتفاق افتاد. شکل گیری بعضی جنبش های انقلابی مثل حزبالله لبنان هم برای کسانی که قائل به صدور انقلاب به این شکل(مسلحانه) بودند، مصداقی است که نظر خود را به کرسی بنشانند. به نظر شما اگر حزبالله را یک دستاورد انقلاب اسلامی بدانیم، آیا می توان آن را مصداق صدور مسلحانه انقلاب دانست یا این تشکل یک تشکل جامعتری است که به اقتضاء شرایط به حوزه مقاومت نظامی هم ورود کرده است؟
اگر به ادبیات دهه ۵۰ برگردیم، عده ای معتقد بودند برای اینکه یک تغییر اجتماعی یا یک تغییر در حاکمیت ایجاد شود، باید به اقدامات نظامی و مسلحانه متوسل شد. گروه های چریک های فدایی خلق، مجاهدین و حتی گروه های اسلامی که سازمانی را بعد از انقلاب تشکیل دادند، تئوریشان مبارزه مسلحانه بود، اما این مسئله این نظریه را که تغییر در جامعه باید با اتکاء و توسل به مردم صورت گیرد را نفی نمی کند.
نمی توان حزب الله را یک جریان صرفا مسلح دانست. اگر کار فکری، فرهنگی و اعتقادی حزب الله نبود، امروز این دستاوردها برای آن به وجود نمی آمدآنچه در جنگ تحمیلی اتفاق افتاد و رزمندگان کشورمان آن را رقم زدند، یک مواجهه مسلحانه بود. وقتی یک حمله نظامی صورت می گیرد به طور طبیعی باید پاسخ آن نظامی باشد، اما در بحث حزبالله لبنان، تشکیل این جریان ضرورتی بود که همه گروه هایی را که در جریان مبارزات ضد اشغالگری حرکت می کردند را به دور هم جمع و این تشکیلات جدید را ایجاد کند.
تشکیل دهنده های اولیه این جریان چه ویژگی هایی داشتند؟
یکی از نهادهای مهم پیش از حزبالله در لبنان، کتابخانه شهید مطهری بود که در این کتابخانه افراد با اعتقاد به محوریت اسلام مبارزه می کردند. جلساتی داشتند که حاصل این جلسات تشکیل کتابخانه شهید مطهری بود. وقتی شهید مطهری با آن نماد فکری در ایران به شهادت رسید، اسم این کتابخانه را هم کتابخانه شهید مطهری گذاشتند. اینها ممکن است در اقتضائات خاصی جناح های مسلح نیز داشته باشند تا در برابر حملات رژیم صهیونیستی واکنش نشان دهند، اما در حقیقت افراد فکری، اعتقادی و فرهنگی بودند. رجال اسلامیه و یا کانون هایی که در مساجد با محوریت علمای وقت ایجاد شده بود، نشان می دهد که این جریان با تجاوزات نظامی رژیم صهیونیستی و یا هرگونه تجاوز نظامی دیگری حالت نظامی و مسلحانه گرفته و وارد مسیر مقاومت می شوند. نمی توان گفت در برابر رژیم تا دندان مسلح، مقاومت مسلحانه و نظامی انجام نشود.
در حقوق بین الملل بر روی مفهوم مقاومت و نظریه پردازی حقوقی درباره آن کم کاری کردیم. البته تحت عنوان دفاع مشروع و شناسایی سازمانهای آزادی بخش به عنوان فعالان عرصه بین الملل فعالیت هایی داریم، اما در بحث مقاومت جای کار بسیاری وجود دارد که این مفهوم در حقوق بین الملل بیشتر از این نهادینه شود.
مصاحبهای که آقای هاشمی رفسنجانی درباره کمیسیونی که دست اندرکار بحث جانشین احتمالی رهبری است، انجام داد و نیز کسانی که آنرا بزرگ کردند، هر دو مسئله ای بود که باعث شد در جهان اسلام با وضعیت غیرقابل تدارکی مواجه شویمجریان حزبالله در لبنان اگرچه شاید به دلایل ضرورت های میدانی و درگیری های نظامی چه در جنوب لبنان و چه امروز در سوریه برای مقابله از این کشور در برابر جریانات تکفیری فعالیت های مسلحانه اش بروز و ظهور بیشتری داشته، اما امروز حزب الله در تمام زمینه های فرهنگی، رسانه ای، اعتقادی و حتی در حوزه های بین المللی ورود کرده و برای آن حرف دارد. امروز در حوزه آسیب های اجتماعی نهادسازی می کند و با آنها مواجهه دارد. از این رو، نمی توان حزب الله را یک جریان صرفا مسلح دانست. اگر کار فکری، فرهنگی و اعتقادی حزب الله نبود، امروز این دستاوردها برای آن به وجود نمی آمد.
در طول تاریخ گروه های مسلح بسیاری داشتیم که نتوانستند دستاوردی به وجود آورند و یا دستاوردهایی داشتند، اما نتوانستند از آن نگهداری کنند چون عقبه فکری، فرهنگی و اعتقادی لازم را نداشتند. بدون شک عقبه ایمانی و اعتقادی حزب الله لبنان یکی از مهمترین عوامل پیروزی آنها به شمار می رود، همانطور که در ایران در دوران دفاع مقدس و در سایر عرصه ها این اعتقاد و ایمان را داشته ایم.
بنابراین نمی توان ضرورت و نقش ایمان و اعتقاد را برای مبارزات انقلابی نادیده گرفت.
یعنی اگر ضرورت دفاع و مبارزه با اشغال هم نبود، باز هم یک تشکیلاتی مانند حزب الله در لبنان شکل می گرفت و به حوزه های دیگر ورود پیدا می کرد؟
بدون شک این گونه است. اصل تشکیل حزب الله، قبل از اشغال لبنان و تجاوز رژیم صهیونیستی بود. البته تهدید رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان وجود داشت، اما با عنوان اینکه اسرائیل تا بیروت و بالاتر از آن هم تجاوز کند، وجود نداشت. درست است که این تغییرات همزمان با موضعگیریهای نظامی حزب الله شد و این تشکل توانست در این زمینه هم خوش بدرخشد، اما این نیست که حزب الله صرفا به عنوان یک نیروی نظامی مسلح برای مواجهه با یک نیروی نظامی اشغالگر تشکیل شده باشد. حزب الله فراهم آمده جریانات اسلامی لبنان بود.
می توان گفت که امروز یک گفتمان رقیبی برای ایده صدور انقلاب وجود دارد که ممکن است تهدید و یا محدودیت هایی برای آن داشته باشد؟
بدون شک. خیلی تلاش شد که این اتفاق بیفتد. یکی از مهمترین موضوعاتی که ما با آن درگیر هستیم، جریان های تندرو تکفیری است. متاسفانه کشیدن سطح اختلافات فقهی، کلامی، تاریخی و اعتقادی که باید بین علما مورد بررسی قرار گیرد، به سطح رسانه ها باعث شده که امروز در ناخودآگاه هر انسان مسلمانی این اختلافات قرار گرفته و بسیاری از مسلمانان اهل سنت به طور ناخودآگاه احساس می کنند که در برابر آنها یک دشمن موهنی به نام شیعه وجود دارد و برعکس و متاسفانه توانسته اند نگاه را از دشمنان اصلی که رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی است، به داخل منحرف کنند.
یکی از دلایل ایجاد اختلافات داخلی و برانگیختن مسائل مذهبی، فرقه ای، شیعه و سنی، دور کردن نگاه از دشمن اصلی و معطوف کردن به موضوعات داخلی است. اینکه این الگوها چقدر می تواند موفق باشد تا یک الگوی رقیب برای جمهوری اسلامی ایران معرفی شود، چیزی است که باید گفت این الگوها کشش چنین نقشآفرینی را ندارند چون ناکارآمدی خود را ثابت کردند. شاید انگیزه گرایش به خشونت و ایجاد درگیریهای نظامی و تخریب ها که به وحشیانهترین شکل ممکن اتفاق می افتد، اسلامهراسی و ایران هراسی است تا مردم را نگران کنند. آنچه در سال های اخیر اتفاق افتاد، در آخرین برگه خود همین اسلامهراسی و ایرانهراسی را داشت که نشاندهنده ناکامی در ارائه یک الگو در برابر انقلاب اسلامی بود.
آنچه در سی و چند سال اخیر در منطقه اتفاق افتاده، چه مستقیم از جانب جمهوری اسلامی ایران و چه در پیرامون جغرافیایی و اندیشه ای آن، نشاندهنده عظمت این تغییر جدی است که جمهوری اسلامی ایران توانست ایجاد کندنمی توان گفت هیچ الگویی توان هماوردی با انقلاب اسلامی را ندارد اگرچه برخوردهایی که در سال های اخیر وجود داشته نشاندهنده فقدان چنین الگویی است، اما همچنان باید تلاش کنیم تا این الگوی اسلامی را تقویت کرده و روش های درست برای عرضه آن را برای مسلمانان و غیرمسلمانان پیدا کنیم. باید تلاشمان را مضاعف کنیم.
درست است که مظاهر داعش و تکفیری ها قتل و غارت است، اما کار فکری هم پشت سر آن وجود دارد. اگر به ادبیات این گروه ها مراجعه کنیم، خواهیم دید که درباره مفهوم «هجرت» و «حاکمیت اسلام» تعریف دارند و به همین خاطر است که هنوز داعش قدرت جذب دارد. داعش حتی برخی نخبگان را جذب کرده است. از این رو، اکتفا به اینکه الگوی اسلامی ایران برتر است و توانسته موفقیت خود را به ثبت برساند، کافی نیست. این الگو باید نظریه پردازی شده و به شکل قابل ارائه و اغناگر به کار گرفته شود. امروز رسالت ما در مسئله صدور انقلاب سنگین تر از رسالت ما در اوایل انقلاب است چون گفتمان انقلاب اسلامی را باید از این مرحله سخت عبور داده و این الگو را برای مسلمانان جهان معرفی کنیم. در زمینه ارائه این الگو کار بسیار است.
در آسیب شناسی مسئله صدور انقلاب چه نکاتی باید مورد توجه قرار گیرد؟
مقام معظم رهبری بارها بر شناخت اولویت ها و اصلی و فرعی کردن مسائل تاکید کرده اند. هیچ کدام از جریانات سیاسی نه تنها در ایران حتی در جهان اسلام مشکلی روی اصول کلی ندارند. مشکل زمانی ایجاد می شود که از اصول به فروع تنزل پیدا کرده و فرع را اصل کنند. اولویت ها را تشخیص نداده و بدون در نظر گرفتن آن عمل شود. عدم توجه به اصل و فرع و اولویتبندی مشکل اصلی همه ما است چه در داخل و در چه در جوامع اسلامی. وقتی دشمن اصلی داریم نباید مسائل بین قومی و قبیله ای را اصلی کنیم. وقتی با یک جنگ صلیبی روبرو هستیم باید بینیم صلاحالدین ایوبی سردار سپاه اسلام بوده است.
در حوزه داخل متاسفانه قدر انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن، امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب دانسته نمی شود. از این رو، بر سر کوچکترین مسئله ای که مطرح شده، اختلاف نظر به وجود آمده و مسائل فرعی به مسئله اصلی تبدیل می شود. وقتی این مسئله را در حجم و جایگاه انقلاب اسلامی در جهان بررسی می کنیم، می بینیم که اصلا مسئله مهمی نیست. بسیاری از اختلافات داخلی در خارج از کشور انعکاس های مسئلهسازی دارد.
مصاحبه ای که آقای هاشمی رفسنجانی درباره کمیسیونی که دست اندرکار بحث جانشین احتمالی رهبری است، انجام داد، فارغ از درست یا نادرستی آن، وی از یک واقعه ای خبر داد که اتفاق افتاده است. اینکه در زمان مناسب گفته شد یا نه و چه ضرورتی داشت گفته شود و نیز کسانی که آنرا بزرگ کردند، هر دو مسئله ای بود که باعث شد در جهان اسلام با وضعیت غیرقابل تدارکی مواجه شویم. مقاله های بسیاری نوشته شد و تحلیل های بسیاری صورت گرفت. چه کسی که این حرف را مطرح کرد و چه کسانی که آن را بزرگ کردند، اگر در فضای بیرونی بودند و آسیب های آن را در سطح خارج از کشور مورد توجه قرار می دادند شاید متوجه می شدند که اصلا گفتن آن لازم نبوده و نباید طرح شود.
منظورتان این است که خیلی وقت ها متوجه نمی شویم حرف های ما در قالب انقلاب اسلامی که ایده های جهانی شدن دارد، بازتاب منفی پیدا می کند؟
متاسفانه گاهی قبیله ای به مسائل نگاه می کنیم. اگر اختلافات قبیله ای را در سطح جهانی در نظر بگیریم شاید بسیاری از صحبت ها اصلا مطرح نشود. لذا مسئله مهم این است که جایگاه واقعی انقلاب اسلامی در جهان را بدانیم.
در مسئله برجام، فارغ از نکات مثبت و منفی که داشت، گاهی یک نقد اصولی انجام می شد که می تواند به مذاکره کنندگان قدرت دهد و تاثیر خوبی داشته باشد ولی وقتی تعبیر به اختلافات داخلی شده و از یک طرف کل دستاوردهای برجام را زیر سوال برده و از سوی دیگر برخی فکر کنند که تمام مشکلات با برجام برطرف شده و مشکلاتمان با جهان غرب و آمریکا حل شده است و بر اساس همین تفکر با هم دعوا کنیم، بدون اینکه در نظر بگیریم که در جهان اسلام چه واکنشی نسبت به این مسئله صورت گرفت، یک آسیب است. در جهان اسلام همه متفق القول بودند که این یک پیروزی و دستاورد مهم برای جمهوری اسلامی بود. البته در همین جا هم این نکته مطرح می شد که ایران باید از آسیب های احتمالی آن مراقبت کند.
ما امروز بحث داخلی نداریم، در خصوصی ترین محافل هم که حرف زده می شود باید این تلقی وجود داشته باشد که در کمتر از نیم ساعت بعد در سطح جهانی تکثیر و تبلیغ شده استوقتی در داخل این مباحث مطرح می شود متاسفانه در خارج هم انعکاس پیدا می کند و اتفاقا مخالفان ما از آن بهره می برند. خدای نکرده مخالفان داخلی در کنار مخالفان بیرونی قرار می گیرند که این برای انقلاب اسلامی خوب نیست. ممکن است کسانی هم که بسیار خوشبین هستند ناخواسته در کنار یک دسته دیگر از دشمنان و مخالفین بیرونی قرار گیرند. به هر حال نباید تحت تاثیر قرار بگیریم و با مسائل داخلی هم با معیارهای بین المللی مواجه شویم.
ما امروز بحث داخلی نداریم، در خصوصی ترین محافل هم که حرف زده می شود باید این تلقی وجود داشته باشد که در کمتر از نیم ساعت بعد در سطح جهانی تکثیر و تبلیغ شده است. عدم توجه به فضای جهانی و نتایج آن در سطح بین الملل باعث می شود که مشکلات جدی پیدا کنیم.
علی رغم همه توانمندی هایی که در داخل کشور ایجاد کردیم، هنوز در یکی دو حوزه حجم دستاوردهایمان پایین بوده و در سطح دستاوردهای دیگر نبوده است. البته نتوانستیم دستاوردهای موجود را هم به خوبی ارائه کنیم. باید نظریه پردازی شده و این دستاوردها به گفتمان مسلط تبدیل شود تا براساس آن الگوی مناسبی طراحی و به جهان عرضه شود. در سال های اخیر در حالی که کشورهای منطقه در حال قیام و انقلاب بودند، اگر می خواستیم دستاورد علمی و فرهنگی انقلاب اسلامی و یا تجربه مدیریت اجتماعی، فرهنگی و یا بحران را به این کشورها ارائه کنیم، چیزی نداشتیم. مثلا تجریه ایران در بانکداری اسلامی، در مواجه با آسیب های اجتماعی، در کار فرهنگی و خیلی چیزهای دیگر.
مسئله نظام سازی که رهبر انقلاب چند سال پیش در اجلاس جهانی بیداری اسلامی و اساتید دانشگاه مطرح کردند، نکته ای است که بسیار اهمیت دارد. صدور پیام انقلاب نیاز به زبان دارد که ما در این حوزه هم مشکل داریم. پاسخ به شبهات و اینکه متولیان اندیشه انقلاب اسلامی در حوزه ها، دانشگاه ها و اتاق های تولید فکر در ایران بتوانند جهانی فکر کرده و در سطح جهانی پاسخ دهند تا الگوی انقلاب اسلامی را در یک تراز جهانی عرضه کنند، در جای خود محفوظ است. ساز و کارهای لازم هم برای این امر باید فراهم شده و امکانات لازم نیز در نظر گرفته شود. نهادها و روش ها برای چابک سازی این نهادها باید در نظر گرفته شود.
فشارهای میدانی آنقدر زیاد است که همیشه اولین محفل برای تحت تاثیر قرار گرفتن، همین محافل فرهنگی است. رایزنی های فرهنگی باید فعالتر عمل کنند، باید امکاناتشان بیشتر شود. چون یکی از ابزارهای صدور انقلاب همین رایزن های فرهنگی هستند البته در کنار بقیه نهادها.
نظر شما