به گزارش خبرگزاري مهر، ديويد هيرست در مقاله اي در روزنامه انگليسي گاردين، انحصار طلبي هسته اي اسرائيل در منطقه را علت بحران به وجود آمده بر سر برنامه هسته اي صلح آميز ايران قلمداد مي كند .
وي با ادعاي تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هسته اي در اين مقاله آورده است كه اين بحران براي دهها سال پيش بيني شده است اين بحران به طور خودكار سبب پيدايش يك قدرت هسته اي دوم مي شود كه با غرب دوست يا دشمن خواهد بود؛ ايران ممكن است بدترين دشمن باشد و موجب اين ارزيابي در جهان شود كه ايران به تنهايي مسئول ايجاد اين بحران است.
در اين مقاله درپاسخ به اين سوال كه آيا ايران به تنهايي مسئول ايجاد اين بحران است به بررسي دلايل مختلف آن مي پردازد .
هرست دراين مقاله ايران را بي تقصير نمي داند و ادعا مي كند كه "قدرت هسته اي ايران ضربه اي بزرگ براي رژيم بين المللي عدم گسترش تسليحات كشتار جمعي خواهد بود و دوم اينكه : ايران در يك فريبكاري بزرگ دخالت دارد و سوم اينكه آمريكا قدرتهاي هسته اي بالفعل يا واقعي را به قدرتهاي هسته اي مسئول و غير مسئول تقسيم مي كند و ايران دردسته قدرتهاي هسته اي غير مسئول قرار خواهد گرفت كه تاكنون بدترين كشور متخلف است."
روزنامه گاردين اسرائيل را گناهكار اصلي ايجاد اين بحران مي داند.
در اين مقاله آمده است:" مسئله عدم گسترش تسليحات كشتار جمعي بايد جهانشمول شود،اگر درهرمنطقه اي كه آمادگي درگيري دارد تنها، يك طرف هسته اي شود، از طرف مخالف نمي تواند انتظار داشت كه اين كار را انجام ندهد؛با نقض اين اصل، اسرائيل هميشه مسئول حوادث آينده خواهد بود و دوم اينكه فريبكاري اسرائيل كمتر از ايران نيست."
سازمان سيا در 1963 به اسرائيل هشدارداد كه با تقويت مفهوم امنيت،توان هسته اي اين رژيم نه تنها موجب كاهش بحران بين اعراب و اسرائيل نخواهد شد، بلكه آن را بيشتر خواهد كرد.
در اين مقاله با اشاره به توجيه اسرائيل درباره برنامه هسته اي خود آن را "آخرين راه حل سامسون"مي نامد.اسرائيل توان هسته اي خود را آخرين چاره اسرائيل عليه همسايگانش كه خواستار نابودي آن هستند،مي داند .
گاردين با كم اهميت جلوه دادن ادعاهاي اسرائيل چنين خاطر نشان مي كند كه هم اكنون چنين تهديدي وجود ندارد، اما اگر چنين تهديدي وجود داشت يا در آينده به وجود آيد، سوال اين خواهد بود كه چرا؟
بخش عمده اي از پاسخ اين است كه بيشترين محاسبات به جزء خصومت با آمريكا، اين است كه اسرائيل هميشه مانند يك كشور خطاكار رفتار مي كند.اين رژيم مختل عمده نظم در خاورميانه تبديل شده است كه از طريق خشونت و يا پاكسازي نژادي مبادرت به اين كار كرده است، يك چنين كشور مهاجري تنها ممكن است با احياي حقوق فلسطينيان كه با تشكيل و رشد رژيم خود آن را نقض كرده است به مشروعيت و هماهنگي حقيقي نائل شود.
در اين مقاله، سنگ اندازي هاي اسرائيل در مسير روند صلح خاورميانه را يكي از دلايل بي نظمي در خاورميانه مي شمارد و عنوان مي كند كه مسئله اسرائيل و فلسطين هرگز حل نخواهد شد،زيرا اسرائيل در مقابل مصالحه مقاومت مي كند.قدرت هسته اي اين رژيم نيز متضمن اين امر است . چنين استفاده غير مسئولانه اي از اين امر است كه اظهارات شيمون پرز(نخست وزير اسبق رژيم اسرائيل) را به يادمان مي آورد؛ وي به طور ضمني اشاره كرد كه دستيابي به سيستم تسليحاتي عالي به معني احتمال استفاده از آن براي مجاب كردن اهداف است . كه يعني طرف ديگر را مجبور مي كند، درخواست هاي سياسي اسرائيل را بپذيرد .
به گزارش مهر، در اين مقاله با بيان اظهارات "موشه سنه" يك استراتژيست اسرائيلي كه گفت: من نمي خواهم مذاكرات اسرائيل و فلسطين تحت سايه يك ايران هسته اي برگزار شود، آمده است: "گويي اعراب در چهار دهه گذشته مجبور نبودند كه تحت يك اسرائيل با بمب هسته اي مذاكره كنند".
دراين مقاله سه راهي كه موجب ايجاد بحران هسته اي ايران شده است، برشمرده مي شود:
1- عدم اصرار اسرائيل براشتباهات، خود بدون اينكه زير سوال رود؛ جهان مي داند كه خطر حمله ايران به اسرائيل وجود ندارد كه موجب شود اين بحران خطرناك شود، اما خطر حمله آمريكا و اسرائيل به ايران وجود دارد؛ در نتيجه زرادخانه هسته اي اسرائيل يك وسيله ديپلماتيك عليه بانيان آن خواهد شد .
در اين مقاله، از آمريكا به عنوان حامي اصلي اسرائيل و گناهكار اصلي ياد شده است كه سياست خارجي اش توسط رژيمي مانند اسرائيل كنترل مي شود .
در اين مقاله به هشدار مارك گافني به آمريكا درباره حمله به ايران اشاره شده است كه" تكرار تاريخ قتل و عام لشگر رومي ها توسط هانيبال سردار كارتاژي خواهد بود و موشكهاي ضد كشتي كه ايران از روسيه خريداري كرده است، ممكن است خليج فارس را به تله اي مرگبار براي ناوگان دريايي آمريكا تبديل كند."
دومين راهي كه ممكن موجب فروكش كردن اين بحران شود، اين است كه اسرائيل موظف به كنار گذاشتن حق انصار طلبي خود درباره تسليحات هسته اي در منطقه شود و خاورميانه وارد توازني به سبك جنگ سرد درباره مبارزه با تروريسم شود .
بر اساس اين مقاله،راه سوم صرف نظر كردن ايران از فعاليتهاي هسته اي(صلح آميز) است .
نظر شما