به گزارش خبرنگار سياسي "مهر" در نامه سرگشاده مجمع حزب الله دانشگاه علم و صنعت خطاب به رئيس جمهور آمده است : آنچه پيش رو داريد نامه جمعي از فرزندان انقلابي ايران اسلامي است كه گوشي را شنوا تر از گوش شما براي شنيدن دردنامه خويش نيافتند. آنچه مي بينيد نجواي همراهان شماست كه در طوفان سختي هاي ديروز، دوش به دوشتان تا طليعه دولت عدالت پيش آمدند.
اينها فرياد تظلم فرزندان خميني است كه در كوران غربت عدالتخواهي و آرمان هاي انقلاب، طعنه ها و تلخكامي ها را به جان خريدند و اميد به دولت عدالت بستند كه آنچنان كه خداوند منان نويد داده بود به نصرت او محقق گشت.
برادر! باور نداشتيم و نداريم حلقومي كه بايد فرياد تظلم مظلوميت ام القراي جهان اسلام و نه تنها اسلام كه فرياد مظلوميت همه مظلومان جهان را در عالم طنين انداز كند، امروز نداي سرد و به خاكسترنشسته چانه زني با دشمن درجه يك انقلاب را سر دهد.
آيا باور كنيم اميد مستضعفان جهان به آن سيلي كه حضرت روح الله نويد نواخته شدن آن را بر گونه استكبار داده بود، همان سيلي كه قرار بود برق آن چشم استكبار شرق را كور كند، به ياس تبديل شده است؟
آيا باور كنيم كه پس از 27 سال پايمردي در راه افراشته نگاه داشتن پرچم هيهات منالذله و تقديم صدها هزار شهيد در اين راه، بايد داغ ننگ روبرو نشستن با بدنام ترين جنايتكاران تاريخ بشريت را بر چهره بزنيم؟
همرزم بسيجي! چگونه براي آن پدر مفقودالاثري كه 25 سال است چشمش يعقوب وار، بر راه سپيد شده است تا شايد استخواني از جگرگوشه اش به او برسد، توجيه كنيم كه يك شبه دشمن ديرينه مستضعفين جهان، از پوستين گرگ بيرون آمده و ديگر گله را نخواهد دريد و مي توان با زبان عقل ومنطق راه صلاح را به او نشان داد!
چگونه براي ملتي كه 27 سال است و نه 27 سال كه قريب يك قرن است تازيانه استكبار را بر گرده خود حس كرده، توجيه كنيم كه دشمني كه تا ديروز زباني جز صاعقه حملات سهمگين بسيجيان خميني را نمي فهميد و جز با زبان زور حاضر به رسميت شناختن حق اين ملت مظلوم نشد، يكباره، آن هم پس از به توبره كشيدن خاك عراق و افغانستان، امروز اهل منطق و گفتگو شده است؟
جناب آقاي رييس جمهور! بگذاريد كمي هم از درد و دلها بگذريم، هر چند كه با دوست سخن ها بسيار است. بگذاريد كمي رسمي تر و با زبان دوستاني سخن بگوييم كه سكان سياست خارجي دولت عدالت را در دست دارند.
جناب آقاي لاريجاني، درست در روزهاي پاياني سال 84، خبر از اتفاقي دادند كه در طول تاريخ انقلاب از زماني كه حضرت روح الله قطع رابطه با آمريكا را به فال نيك گرفتند تا به امروز، سابقه نداشت؛ خبري كه در ميان بي خبري عده كثيري از نيروهاي انقلاب – به دليل شرايط خاص روزهاي پاياني سال – و بهت عده قليلي كه مطلع شدند، منتشر شد.
خبر مختصر بود: " مذاكره با آمريكا"! ؛ خبري كه طيف گسترده اي از نيروهاي تجديد نظرطلب، در مسير انقلاب را ذوق زده كرد و در مقابل موجب بهت و حيرت نيروهاي انقلاب شد. گفته مي شد اين مذاكره، در پاسخ به تقاضاي مردم و مسوولين عراقي و فقط در همين موضوع و براي تامين خواسته هاي اين مردم رنجديده انجام خواهد شد، اما مساله دلسوزان انقلاب و دوستان همسنگر شما "بهانه" مذاكره نبود!
دوستان و ياران شما با اعلام اين خبر با سوالات مبنايي و ريشه اي روبه رو شدند كه در ميان توجيهات منصوبين جنابعالي در دولت به پاسخ قانع كننده اي براي آنها نرسيدند :
- انقلاب اسلامي ايران به دليل ماهيت ضداستكباري خود از همان سال هاي آغازين، به دليل خوي و عملكرد استكباري دولت آمريكا در جهان، به فرمان امام خويش با اين كشور قطع رابطه كرد؛ آيا امروز پس از گذشت نزديك به ربع قرن از اين قطع رابطه، اين دولت تغيير كرده و خوي استكباري خود را كنار نهاده و يا اينكه متوليان سياست گزاري كشور، دچار چرخش و تشكيك عقيدتي نسبت به آرمان هاي خميني كبير و انقلاب اسلامي شده اند؟
- مذاكره در علم روابط بين الملل به معناي چانه زني و بده بستان سياسي است و در حالي بحث مذاكره با رژيم اشغالگر عراق مطرح مي شود كه موضع لايتغير جمهوري اسلامي در خصوص مساله عراق، از سوي رهبر معظم انقلاب اعلام شده است، مسوولين دستگاه ديپلماسي كشور بايد به اين سوال پاسخ دهند كه بر كدام موضوع و مساله قرار است چانه زني شود و ما كدام اولويت و آرمان را مي خواهيم متاع اين بده بستان سياسي كنيم و اساسا در حالي كه موضع ما معين و شفاف است، مذاكره چه معنايي خواهد داشت؟
- غرب بارها نشان داده است كه با تكيه بر امپراطوري شيطاني رسانه اي خود، خواهد توانست تمام واقعيات را وارونه به نمايش گذارد. مروجين و مبلغين مذاكره با شيطان بزرگ پاسخگو باشند كه چه تضميني براي انعكاس محتواي واقعي مذاكره (بر فرض) مقتدرانه! توسط نظام رسانه اي صهيونيستي غرب وجود دارد؟
- مذاكره مقتدرانه(!) با آمريكا درست در زماني مطرح مي شود كه گزارش پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيتي ارائه شده كه رياست دوره اي آن با آمريكاست. سوال اين است كه اين موضع قدرت كه دست اندركاران سياست خارجي از آن دم مي زنند، آيا موضع آشتي ناپذيري با استكبار است؟ موضعي كه موجب دلگرمي مردم آزاده منطقه و پيروزي هاي پي در پي مستضعفين در سالهاي اخير شده است؟ و يا اينكه نشستن با دشمن اصلي ملت هاي مظلوم مسلمان بر سر ميز مذاكره، پيامدي جز دلسردي اين ملل مظلوم و لرزان شدن اقتدار واقعي نظام در عرصه منطقه اي و بين المللي خواهد داشت؟
از اين سوالهاي اساسي گذشته، مذاكره در مورد مسائل كشور عراق نيز براي نيروهاي انقلابي و حزب الله محل سوال و تشكيك است.
جناب آقاي رييس جمهور! چگونه است كه جمهوري اسلامي ايران قريب 27 سال از هرگونه مذاكره با دولت آمريكا سر باز مي زند و حتي در شرايط وخيم جنگ، مذاكرات مخفي مك فارلين با فرمان امام پايان مي يابد، اما امروز درخواست يك مقام عراقي در اين خصوص، به راحتي بهانه عبور از پر رنگ ترين خطوط ممنوعه سياست خارجي نظام اسلامي مي گردد؟
آنچنان كه گفته شد مذاكره در مورد مساله عراق، بر اساس يك بررسي منطقي نه تنها قابل قبول نيست كه نزد اهل عقول بيشتر به طنزي سياسي شبيه است و آنچنان كه شنيده مي شود موضوع مذاكرات بر سر مسائلي فراتر از موضوع عراق است.
برادر احمدي نژاد! بدانيد ملتي كه شما از آن برآمده ايد، فناوري هسته اي را به بهاي زير پا گذاشتن آرمان هاي انقلاب اسلامي- كه ريشه در خون هزاران شهيد از صدر اسلام تا كنون دارد- نخواهند خواست. آنها حق مسلم خود را در ميدان كربلا خواهند گرفت و ننگ حكميت و مذاكره با معاويه ها و يزيدهاي زمان را نخواهند پذيرفت.
اما رييس جمهور منتخب! هر آنچه تا بدينجا از زبان ياران خود شنيديد همه با نظر به آرمان هاي انقلاب اسلامي بود. برادر! ما نيز مي دانيم كه تمام تلاش شما در جهت حفظ نظام جمهوري اسلامي است و چنانچه شما تصور مي كنيد در دنيايي كه مثلث زر و زور و تزوير، سلطه خود را بر همه اركان نظام جهاني مستولي كرده است، نمي توان همواره با زبان آرمان خواهي از كيان يك نظام دفاع كرد و گاه بايد به حداقل ها قانع بود، برادران شما عاجزانه خواستارند كه تكليف اين نسل و نسل هاي آتي را با اين مصلحت و آن آرمان مشخص نماييد. اگر امروز از نگاه شما مصلحت نظام بر اين قرار گرفته است كه اين گونه عمل شود، از شما مي خواهيم لااقل اين عملكرد را به پاي خط سرخي كه امام در مسير انقلاب ترسيم كردند، نگذاريد و آن تفكر انقلابي را مبناي توجيه عملكرد امروزتان به كار نبريد.
فرزندان و برادران كوچكتان از شما مي خواهند، مانند ياري امين، اين ره توشه انقلاب خميني را فارغ از خلط با عملكردها و جبهه گيري هاي مقطعي و كوته بينانه، براي نسل هاي بعدي حفظ نماييد تا شايد به نصرت و مدد الهي و ظهور دوباره مرداني از جنس خميني، زمينه براي تحقق آرمان هاي انقلاب اسلامي در آينده فراهم شود.
نظر شما