محمد رضا قرباني اقدم ، استاد دانشگاه هاي هنر و معماري، در گفت وگو با خبرنگار تجسمي " مهر"، با اعلام اين مطلب درخصوص نواقص چرخه آموزشي دانشگاه هاي هنر گفت: عدم وجود دانشجويان با وجهه هاي علمي، نبودن استاندارهاي دقيق وكلي درسيستم آموزشي دانشگاه ها باعث مي شود تا وضعيت آموزشي دانشگاه هاي هنر دچار آسيب هاي فراوان شود .
وي كه مدت پانزده سال است به تدريس رشته معماري در دانشگاه هاي هنر مشغول است، افزود: درهمه جاي دنيا در سيستم آموزشي دانشگاه يك استاندارد به چشم مي خورد كه مي تواند سطح كيفي آموزش دردانشگاه ها را متحول كند . آن هم فرصت مطالعه بخشيدن به استادان دانشگاه هاست . به اين معني كه هيات علمي دانشگاه ها مي توانند دركنار تدريس كردن به مطالعه نيز بپردازند . ديگر اين كه در سال هاي قبل، همواره يك دانشجوي خوب و ممتاز به عنوان آسيستان استاد انتخاب مي شد و گاه تا سال ها در كنار استاد در اين سمت باقي مي ماند. اما امروز اگرهم چنين اتفاقي دردانشگاه هاي كشور بيفتد، آسيستان ها تماما متشكل از قشر دانشجوياني بي بهره از وجهه علمي هستند .
اثر : محمد رضا قرباني
" قرباني " تصريح كرد: در برهه اي اززمان، موجي از دانشگاه هاي هنر درگوشه وكنار كشور پديد آمد. درنتيجه اين كار كه نيازبه سرمايه هنگفتي براي اداره داشت دانشجويان زيادي را دربرگرفت وكلاس هاي درس از اندازه هاي استاندارد خود خارج شدند . به عنوان مثال، من سال هاست كلاس هاي معماري را دردانشگاه اداره مي كنم كه تعداد دانشجو دراين كلاس ها گاه به شصت نفر يا بيشتر مي رسد. درحالي كه سقف وجود دانشجو دريك كلاس معماري بايد پانزده نفر باشد .
اين هنرمند نقاش، در ادامه خاطرنشان كرد : سمت استاد دانشگاه بودن، به مثابه ويترين زيبايي است كه وقتي مردم به تماشاي آن از بيرون مي نشينند، فكر مي كنند اين شغل تماما حسن است. درحالي كه اگر بخواهيم واقع بينانه تر نگاه كنيم بايد بگوييم ، استاد دانشگاه امروز به خصوص دردانشگاه هاي هنر، به لحاظ مادي تامين نيست و همواره دغدغه ماديات را دارد. استادي كه با سي سال سابقه كار موفق به خريد ماشين نمي شود، بورس تحصيلي دركارنيست كه بتواند سطح دانش خود را دررشته اي كه به تدريس آن پرداخته است ادامه دهد و يا حتي تعاوني مسكني وجود ندارد تا بتواند مشكل وي را برطرف كند، چيزي به نام آموزش را درتابوتي روان كرده و آن را به سوي نا معلومي مي برد. سرنوشت آموزش دردانشگاه هاي كشور ما مصداق اين مثال است .
وي افزود : درگذشته از هنر به عنوان عنصري تاثير گذار برفرهنگ يك مملكت ياد مي شد، درحالي كه امروز اگر فلان دانشجو قصد خواندن رشته گرافيك را دارد مي خواهد از قبل آن پول دربياورد . اين مسئله تنها متوجه هنرهاي تجسمي نيست. تئاتر ما هم چنين سرنوشت اسفباري دارد. بنابراين ما دراجتماعي زندگي مي كنيم كه نفع هرچيزي كه محسوس تراست عزيز تر به شمار مي آيد و هر چيزي كه با معنا، شعر، فلسفه، هنر و امثالهم سر و كارداشته باشد، به محاق فراموشي سپرده مي شود .
محمد رضا قرباني اقدم گفت : با اين تفاسير گمان مي كنم بايد دردانشگاه هاي هنر يك بازنگري اساسي صورت گيرد . درحال حاضر مهم ترين مسئله مورد بحث ، بحث هسته اي است . بنابراين دانشجوي فيزيك عزيز ترشمرده مي شود . درحالي كه هنرمند مثل هميشه درايران مهجور مي ماند . درست برعكس كشورهاي خارجي كه اگر چراغ آتليه هنرمندي روشن باشد ، ارگان هاي دولتي وسيله اي فراهم مي كنند كه اين هنرمند بتواند از تمام امكانات موجود براي خلق اثر هنري اش بهره گيرد .
اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين پرسش خبرنگارتجسمي " مهر" كه دربرخي رشته هاي هنري دردانشگاه ها، واحدهاي درسي وجود دارند كه اگر هم نباشند اتفاقي نمي افتد آيا دررشته معماري دردانشگاه نيز به اين شكل است تصريح كرد: شايد. من درطي اين سال ها فقط به تدريس واحد طراحي دردانشگاه معماري بسنده كردم و اطلاعات دقيقي درخصوص واحدهاي درسي ديگر ندارم. اما دررشته نقاشي اين اتفاق افتاده است. يعني واحدهايي دراين رشته وجود دارند كه جان مطلب را ادا نمي كنند. درواقع دراين رشته ها ، درس به فرمول مبدل شده است .
نظر شما