احياء هنر اسلامي در جامعه مدرن امروز (13)
دكتر محمد خزاعي در گفتگو با "مهر": فرهنگ ايراني بر سنتي الهام گرفته از دين استوار است

مرزي ميان هنر ديني و هنر ايراني وجود ندارد، اشتراكات بسياري بين مكانهاي مذهبي و غير مذهبي در ايران به چشم مي خورد و همان تزئيناتي كه در مساجد به كار رفته در قصر شاهان نيز ديده مي شود چرا كه فرهنگ ما بر سنتي الهام گرفته از دين استوار است.
وي افزود: در ايران كساني هستند كه هنر ايران را چه پيش از اسلام و چه پس از آن به خوبي مي شناسند و مي توانند زمينه هاي به روز شدن هنر اسلامي را پديد آورند اگرچه تجربه تاريخي ايرانيان نشان داده كه با شناخت گذشته به دگرگون كردن اكنون مي پردازند.
خراعي با برشمردن ويژگي هاي هنر ايراني گفت: تقارن، تعادل و وحدت اساس هنر ايراني بوده كه با گذشت زمان تنها نمادهاي بيروني آن تغيير كرده است، براي نمونه در هنر ساساني درختي بزرگ با شاخه هاي بلند مي بينيم كه دو طاووس از آن محافظت مي كنند و" درخت زندگي" نام دارد، درختي كه با ظهور اسلام به طوبي بدل مي شود كه در بهشت هشتم روئيده و كسي نمي تواند شاخه هاي گسترده آن را ببيند.
وي درباره هنر ديني گفت: هنر ديني محض معنايي ندارد چرا كه هر دين به فراخور جهان بيني و شرايط مكاني و زماني خود از هنري خاص بهره برده است مثلا هندوئيسم مبتني بر مجسمه، مسيحيت بر تصوير و اسلام تجريد، تزئين و كلام بوده است كه بر تجربه هاي قبلي استوار شده است و رگه هايي از انديشه و هنر زرتشتيان را در آن مي توان ديد.
خزاعي با اشاره به اينكه گرايش ايرانيان به مفاهيم انتزاعي و نگارگري به دليل منع تصويرگري از منظر اسلام نيست، افزود: ايرانيان همواره به نمادپردازي و تجريد علاقه داشته اند و اين به نگرش آنان برمي گردد كه ايده آل گرايي را برتر از واقع گرايي مي دانسته اند و هنرشان همواره آميخته با دين بوده است و امروز با نگريستن به نقوشي كه در شوش يا سيلك كاشان به كار رفته مي توان به اين مسئله پي برد.
خزاعي با اشاره به يكي از خدمات بزرگ ايرانيان به زبان فارسي به هنگام ظهور اسلام افزود: ايرانيان با ظهور اسلام حروف پهلوي را كنار گذاشته و خط عربي را به خدمت گرفتند و اين امر موجب بقا و دوام زبان فارسي شد.
نظر شما