بلقيس سليماني در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : نويسندگان بزرگي در جهان از دل محافل غيررسمي ادبي ظهور كرده اند ، ولي در ايران بحثي كه همواره مطرح است وجود پدرخوانده هايي است كه حتي از اين مسيرها هم براي قد كشيدن و راهبرشدن استفاده مي كنند.
وي تصريح كرد : حتي نوقلمان و يادگيران ادبيات نيز هميشه دنبال مراد و رهبر فكري براي قدرت گرفتن مي گردند . متاسفانه اين امرناشي از نظام فكري و فرهنگي ماست كه مي بايست با توسل به قدرت و كاريزمايي غير از خود ، پيشرفت مان را حاصل كنيم . در محافل ادبي هم وضع به همين منوال است. يك نفر پدرسالار مي شود و بقيه هم او را طلب مي كنند.
اين منتقد ادبي ، دنباله روي مريد گونه در عرصه ادبيات را نافي آموزش ، مدرن و متفاوت نويسي دانست و اضافه كرد : رمان در بستر آزادي و دموكراسي پا مي گيرد ، بنابراين در جايي كه مبناي آن پدرسالاري و سلطه گري ادبي است ، حادث شدن داستان در بستر آزاد و خلاقانه و غيروابسته ميسر نيست .
نويسنده رمان " بازي آخر بانو " ادامه داد : اگر كسي بخواهد تجدد ادبي داشته باشد نمي تواند خود را به چارچوبهاي فوق محدود كند و هر دو طرف آموزگار و آموزنده بايد دموكراسي را رعايت كنند . يك نكته عجيب هم آن است كه پدرخوانده هايي مثل گلشيري و براهني به لحاظ ادبي وزنه هايي قابل تامل و قابل اتكا بودند اما امروز و در محافل جديد حتي آن آدم هاي بزرگ را نداريم بلكه اداي بزرگان را داريم كه اين مساله بر جوانان پيرو آنها اثر منفي گذاشته و آنها را نازل و كوتوله بار مي آورد.
وي با تاكيد بر جايگزيني تبادل آرا به جاي نقش پدرسالارانه در محافل ادبي ، گفت : جايگزيني تعامل به جاي تبعيت ، نقش موثري در پر و بال دادن به جوانها دارد . نكته ديگري كه نبايد از نظر دور داشت فقدان رسانه ها و محمل هاي اصولي هستند كه در نبودشان و از سر ناچاري ، مجموعه هايي ايستا شكل مي گيرند كه چندان نقد پذير و زاينده نيستند . اين محفل ها عمدتا بسته به مسلك و گرايش فكري خاصي افراد را دور هم جمع مي كند .
بلقيس سليماني خارج شدن محافل را از وضعيت ركود و غيركاربردي ضروري دانست و اضافه كرد : معمولا در شهرستانها اين گونه محافل ، تنها محل تجمع است . چه خوب است كه در عصر مدرنيته ويژگي هاي آن را نيز دريابيم و در نويسندگي و خلاقيت ورزي ، اصول بديهي را كه همان آزادي تفكر است بپذيريم .
وي آكادميك نبودن ادبيات داستاني را موجب شكل گيري و رشد محفل ها عنوان كرد و افزود : اگر رشته تحصيلي ادبيات داستاني داشتيم محافل تا اين اندازه گرم و پررونق نبودند. اين اتفاق البته در حال رخ دادن است و دانشگاه تربيت معلم اين گرايش تحصيلي را وارد كرده است اما بايد بدانيم كه جريان دانشگاهي خارج از جريان بيروني است چرا كه دانشگاه ها به علت رسمي بودن و داشتن چارچوب هايي مشخص ، چندان ميلي به آوانگارديسم و متفاوت نويسي و تجربه گري ندارند.
اين نويسنده اضافه كرد: هر نهضت ادبي هم نمي تواند وارد دانشگاه شود و به صورت آكادميك تدريس شود. ضمن اين كه جريان ها ابتدا در بيرون شكل مي گيرند و بعد از رشد و پختگي كافي به دانشگاه ها راه مي يابند. فراموش نكنيم كه در كشورهاي پيشرفته به دليل شكل گيري كامل امر آموزش داستان نويسي، نيالز به محافل كاهش يافته است.
بلقيس سليماني در پايان به مهر گفت : كاركرد مطلوب محافل ادبي بايد مصداق اين عبارت باشد كه " به جاي اين كه به ما ماهي بدهيد ماهيگيري را ياد دهيد ". اگر در كلاسها شيوه هاي نوشتن را آموزش دهيم بهتر است تا اين كه مقلد بار بياوريم. اصل مريد و مرادي را بايد برداريم و به جاي آن تبادل و آموزش را جايگزين كنيم . متاسفانه امروز هم پدرخوانده ها و راهبران ادبي تمايل به رابطه مريد و مرادي دارند و هم شاگردان .
نظر شما