پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۰ خرداد ۱۳۸۵، ۱۳:۱۰

رييس كميته ملي المپيك :

با غيرت و ديانت در دوحه مدال مي آوريم/فقط ديويد بكهام محصول مدارس فوتبال است

با غيرت و ديانت در دوحه مدال مي آوريم/فقط ديويد بكهام محصول مدارس فوتبال است

رييس كميته ملي المپيك مي‌گويد بر اساس طرح جامع، ورزش ايران بايد در بازي هاي آسيايي دوحه قطر 46 مدال بگيرد.

به گزارش خبرگزاري "مهر" رييس كميته ملي المپيك پيرامون بازي هاي آسيايي دوحه و بحث علمي شدن ورزش گفت و گوي مشروحي را با سايت سازمان تربيت بدني انجام داده كه از نظر مي گذرانيد:

* پس از جام جهاني، بازي هايي آسيايي دوحه قطر مهم ترين بحث ورزش كشور خواهد شد. آيا امروز تيم هاي شركت كننده در اين پيكارها مشخص شده اند؟
- 10 رشته از 12رشته حضورشان در اين بازي ها قطعي شده است. به عنوان مثال كشتي، وزنه برداري، جودو، تكواندو، كاراته، واليبال، فوتبال و ...

* وضعيت رشته هايي كه مشخص نشده است چه مي شود؟
- به اعتقاد من اكثريت رشته ها وضعيت خودشان را مي دانند اما از طرف ستاد بازي ها، به برخي رشته ها فرصت داديم تا تلاش كنند به جمع حاضران در المپيك آسيايي اضافه شوند. قايقراني، تيراندازي و شنا جزو اين رشته ها هستند. فكر مي‌كنم فرصت خوبي در اختيار شنا قرار داده شده است. دوچرخه سواري هم مي رود  كه وضعيت قبلي را بهبود ببخشد.

* محدوديت زماني و تيمي در اين ارتباط وجود ندارد؟
- ما مي توانيم در هر 36 رشته ورزشي در مسابقات شركت كنيم. از لحاظ امكانات و منابع هم هيچ مشكلي نداريم. البته از نظر زمانبندي بايد در شهريور ماه فرم هاي تيم هايمان را تحويل بدهيم اما تا پايان تيرماه تيم هاي اعزامي مان مشخص مي‌شوند.

* پيش بيني شما از دستاورد كاروان ورزشي ايران در دوحه چيست؟
- پاسخ به اين سوال به عوامل متعددي بستگي دارد. بهترين عامل، عملكرد ورزشكار و فدراسيون مربوطه است. مساله ديگر به ما، سازمان تربيت بدني و رسانه ها باز مي گردد. با وجود تمام مسائل تلاش بر اين است كه از جايگاه قبلي در آسيا كه دهمي بود، وضعيت بهتري داشته باشيم، اما اينكه اين جاي بهتر دقيقاً كجاست، گفتنش بسيار دشوار است. چهار كشور اول كه چين، كره، ژاپن و قزاقستان هستند دست نيافتني به نظر مي رسند. در رتبه 5 تا 10 كشورهاي مختلفي هستند كه مي توان اميدوار بود كه برخي از اين جمع را پشت سر بگذاريم. از سوي ديگر بايد توجه داشته باشيم كه قطر به خاطر ميزباني و هزينه‌هاي بالايي كه صرف كرده مي خواهد در رده بالايي بايستد.

*چهار سال پيش 36 مدال گرفتيم، 8 طلا، 14 نقره و 14 برنز و دهم شديم. 8 سال قبل در بانكوك 10 طلا، 11 نقره و 13 برنز گرفتيم. اين شرايط مدال آوري ما در دو دوره گذشته بود. فكر مي كنيد امسال چه كارنامه اي داشته باشيم؟
- براي اينكه اين نوع پرسش و پاسخ ها قابل اتكا و واقعي باشد بايد رويه هاي علمي را به كار بگيريم. من استناد مي‌كنم به طرح جامع. در آنجا با بررسي هايي كه صورت گرفته، پيش بيني شده كه 46 مدال بگيريم.

* مبنا و پايه و اصول اين بررسي ها چيست؟
- رشته هاي متعددي كه در گذشته مدال مي گرفتند، بايد افزايش مدال داشته باشند. به طور مثال كشتي ما در دوره گذشته بسيار كمتر از حد انتظار مدال گرفت. برخي رشته ها هم هستند كه قبلاً يا نبوده اند و يا مدال نداشته اند كه اين بار بايد مدال كسب كنند مثل كبدي، شنا، دو و ميداني يا پرورش اندام. اگر به مدال آوري پيش بيني شده برسيم موفق بوده ايم. از طرفي شاخص تعيين جايگاه ما در آسيا فقط مدال هايمان نيست، حتي اينكه آيا مدال ها بين كشورها پخش مي شود هم اهميت دارد. فكر مي كنم بين پنجم تا نهم قرار بگيريم.

* داده هايي كه ما به اين سيستم داده ايم تا به نسبت، از آن توقع 46 مدال داشته باشيم چيست؟
-  در چند سال گذشته، تفكر برنامه ريزي و برنامه محوري به فدراسيون ها تزريق شده است. امروزه فدراسيون هاي ما با نظم بيشتري كار مي كنند. نكته دوم اين است كه عملكرد مربيان و ورزشكاران ما به لحاظ علمي بسيار بهتر شده است. امروز به مراتب بيشتر از 4 يا 8 سال قبل، بچه هاي ما در شيوه تمريني، جلوگيري از آسيب ديدگي و تغديه شان از نكات علمي استفاده مي كنند. نكته ديگر به حمايت هاي مالي باز مي گردد. امروز به خوبي از ورزش حمايت مي شود. امكانات مالي نسبتاً خوبي در سال 1384 در اختيار فدراسيون ها قرار داده ايم و از ابتداي امسال امكانات بسيار خوبي براي فدراسيون ها فراهم كرده‌ايم. وجود مربيان خارجي برجسته در كنار مربيان داخلي چيزي بوده كه سيستم در اختيار قهرمان، مربي و فدراسيون قرار داده است. از نظر سخت افزاري هم بسياري از فدارسيون هاي ما طي سال هاي قبل سالن هاي جديدشان افتتاح شده و ... . اين عوامل در كنار غيرت و ديانت بچه هاي ما، مي تواند ورزش كشور را به مدال هاي آنها اميدوار كند.

* مجيد جلالي معتقد است ما در آينده در مورد تيم اميد دچار چالش خواهيم شد، از اين جهت كه مربي تيم اميد كه اتفاقاً انتخاب بسيار خوبي است برنامه هاي بلندمدتي دارد اما سياست ها و سياستگذاري هاي ما اغلب چند ماهه و مقطعي است. اين هم بخشي از علمي شدن است كه به نظر مي رسد در موردش غفلت شده است.
- علمي شدن ورزش ابعاد گسترده اي دارد اما درخصوص تيم اميد تمايل دارم نوع ديگري نگاه كنم. يكي از مشكلات اساسي فوتبال ما اين است كه سيستم پشتوانه سازي فوتبال كه زمين هاي خاكي بوده از بين رفته و نظام جديد مدارس فوتبال جايگزين آنها شده است. بر اساس تحقيقات مدارس فوتبال از نظر توليد و پرورش قهرمان موفق نبوده اند. تنها محصول مطرح مدارس فوتبال ديويد بكهام است. بنابراين در ايران هم بر اساس مطالعات صورت گرفته نظام پشتوانه سازي مدارس فوتبال راهگشا نبوده است. با اين حال در مورد تيم اميد بسيار خوشبينم. به خاطر اينكه آقاي سيموئز برنامه اي را تدوين كرده كه چشم انداز و افق آن بلندمدت است. قطعاً نمي توان صد در صد برنامه ها را اجرا كرد. اينكه ما در يك برنامه بلندمدت به لايه هاي كوتاه مدت عمل كنيم منطقي است. اميدوارم آقاي جلالي هم به جز نقد در هر مرحله اي كه صحبت مي‌كنند پيشنهادات روشن و علمي ارائه كنند. الان فدراسيون در مقاطع مختلف سني تيم ملي دارد و حتماً آقاي سيموئز مي‌تواند از آنها استفاده كند.از سوي ديگر علمي شدن مستلزم چاپ كتب از منابع مختلف است. ما اين كار را انجام مي دهيم. معتقديم مربيان هر رشته بايد به زواياي مختلف ورزش آشنا شوند، به طور مثال مربي هر رشته ورزشي بايد فيزيولوژي ورزشي همان رشته را به خوبي بشناسد. مرحله دوم علمي شدن، برگزاري دوره ها و كلاس ها است. اين اتفاق در آكادمي ملي المپيك در حال انجام است. به طور مثال با برگزاري دوره هاي مختلف روانشناسي ورزشي پيش بيني مي كنيم به زودي اين بخش ميان جامعه ورزش «خودماني» شود.يك بخش ديگر آوردن مربيان خارجي است. اين وظيفه فدراسيون ها است كه مربيان خارجي را تخليه اطلاعاتي كنند. در بعضي فدراسيون ها اين كار خوب انجام مي شود و در برخي نمي شود. از آنجايي كه حضور مربيان خارجي در ايران را مداوم نمي بينيم برنامه مدون آموزش مربيان داخلي را در برنامه داريم كه در حال انجام است.

* معيار و استانداردي براي سنجش مربيان خارجي وجود دارد؟
- استانداردي كه ما مدنظر داريم، شرايط مالي مان اجازه نمي دهد. اگر پول بيشتري داشتيم سراغ مربيان به مراتب بهتري مي‌رفتيم. تعداد زيادي از مربياني كه استخدام كرده ايم در سطح خيلي خوبي هستند. بعضي ها خوب هستند و عده اي هم از سطح متوسط بالاترند. آنهايي كه سطح متوسط به بالا هستند به اين دليل است كه شرايط مالي استخدام بهترين‌ها را نداشته ايم. مربيان ارزانقيمت بلوك شرق را استخدام كرده ايم كه كارهاي پايه اي انجام دهند. به ايوانف، ليندلر (دوچرخه سوراي)، شفر (قايقراني) پول هاي نسبتاً خوبي داده ايم. با توجه به جميع شرايط عملكرد مربيان خارجي راضي و گاهي اوقات بسيار راضي هستيم.

* فدراسيون ها بر مبناي چه معياري مربيان را جذب مي كنند؟
- فدراسيون به خوبي مي داند پول مربي خارجي را از سهميه اش يا بودجه اي كه به اين رشته اختصاص يافته مي‌دهيم. پس «سنگ مفت، گنجشك مفت» نخواهد كرد. الان فدراسيون ها كاملاً حسابگرانه با اين مساله برخورد مي كنند.

* از كدام مربيان رضايت بيشتري داريد؟
- از آقاي ليندلر راضي هستيم. از آقاي پارك به جز اين اواخر كه به نظرم مسائلي پيش آمد خيلي راضي بوديم. از مربي قايقراني و از برخي مربيان دووميداني هم راضي هستيم.

* سيموئز چطور؟
- آدم كار بلد، مثبت انديش و فعالي است. هنوز نتوانسته ايم زمينه لازم را براي سيموئز فراهم كنيم. سايه تيم بزرگسالان كه در جام جهاني حضور دارد بر تيم ما سنگيني مي كند. فعلاً از او در حد يك متولي بر تيم هاي پايه اي استفاده كرده ايم .

* تيمي كه ما براي غرب آسيا بستيم به هيچ نمي ارزيد. از طرفي تيمي كه براي بازي هاي دوحه قطر آماده مي كنيم چندان مورد استفاده ما براي المپيك 2008 نخواهد بود. به نظرتان اين روش سعادت تيم ما در المپيك را به خطر نمي اندازد؟
- اينكه ما برنامه ميان مدت و بلندمدت داشته باشيم مورد توافق همه است. فدراسيون و سيموئز هم چنين نگاهي دارند چرا كه تيم هايي در رده هاي سني مختلف تشكيل داده اند. سيموئز مي تواند از رده هاي مختلف تيم ملي بازيكن انتخاب كند. نكته دوم اين است كه حضور تيمي بزرگسال در غرب آسيا خواسته فدراسيون نبود. فشار ساير دستگاه هاي تصميم گيرنده و افكار عمومي بود. همه فقط اول شدن را مي خواستند كه اشتباه بود. نتيجه هم نگرفتيم. اگر فدراسيون و كميته ملي المپيك را به حال خودشان گذاشته مي شدند تيمي را به آنجا مي فرستاديم كه نتيجه برايش مهم نباشد.براي بازي هاي دوحه آنچه معقول به نظر مي رسد اين است كه تيمي را براي اين رقابت ها مي خواهيم كه براي مدال طلا بجنگد. اين سياست فوتبال ما در دوحه است. حال اگر در زمان باقي مانده تيم اميد ما بتواند اين هدف را برآورده كند كه خوب است اما اگر نتواند، تيم بزرگسالان ما اين وظيفه را برعهده خواهد گرفت. اينكه "تيم اميد در دوحه شركت كند يا نكند" تنها روش پيشرفت نيست. براي آماده سازي تيم اميد بايد تورنمنت ها، مسابقات و آزمايش هاي مختلفي را در نظر بگيريم.

* چه آزمايش و تورنمنتي مهم تر و بهتر از دوحه قطر؟ يعني به نظر شما مدال طلاي بازي هاي آسيايي دوحه مهم تر است يا رسيدن به المپيك بعد از 30 سال و نمايش بازي هاي زيبا و قابل قبول در آن؟
- اين دو با هم قابل جمع اند. هر دو براي ما مهم است. اگر تيم اميد تا مسابقات دوحه نتواند به 100 درصد آمادگي برسد دليل اين نيست كه در پكن نمي تواند به خوبي بدرخشد.

* اما شما در مورد افكار عمومي و ساير نهادها صحبت كرديد. اين يك اتفاق خارق العاده يا استثنا براي كشور ما نيست. در همه جاي دنيا همه برد مي خواهند اما "تدبير مديريتي" كجاي هدايت ورزش كشور است؟ در خيلي موارد مردم ما اگر دلايل منطقي برايشان ذكر شود قبول مي كنند. به نظرتان اگر به آنها بگوييم مي خواهيم در المپيك 2008 بدرخشيم اما در ميانه راه امكان دارد تيم جوان ما در تورنمنت هايي نتيجه نگيرد، قانع نمي شوند؟
- در اينجا هماهنگي دستگاه هاي متولي ورزش بسيار مهم است كه من به جزئيات آن وارد نمي شوم. يعني خيلي مهم است كه سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك اسير فشارهاي ناشي از افكار عمومي نشوند.

* اين وضعيتي است كه هميشه وجود داشته. براي حل آن چه تدبيري داريد؟
- در اين زمينه نقش سازمان تربيت بدني كليدي و محوري است. سازمان تربيت بدني بايد با اين مقوله آشنا شود و متاثر از افكار عمومي نباشد. در سازمان، جايگاه كميته ملي المپيك خيلي مهم است. ما هم مثل سازمان بايد نكات منفي از افكار عمومي را بپذيريم و اگر احساس مي كنيم كه جامعه ما نامتعادل رفتار مي كند يا برخي از رسانه ها سوار بر موج فضا را متشنج كنند كميته ملي المپيك بايد ورود كند و با توجيه، مساله را حل كند. فدراسيون ها هم همين نقش را دارند. به نظرم نقش افراد هم مهم است. اينكه افراد چقدر مصاحبه كنند، كي، در چه زمينه اي و با چه كسي مصاحبه كنند مهم است.

* الان امكان ايجاد شرايط جديد براي ورزش و تيم هاي ورزشي به همين دليل وجود ندارد. شما نمي توانيد تيم ملي كشتي را جوان كنيد، دقيقاً به دليل ترس از شرايط بيروني. ما تا چه زماني بايد متحمل اين شرايط باشيم كه اول ببينيم افكار عمومي متشنج مي شوند يا نه و بعد حركتي اساسي انجام دهيم. اين هم بخشي از علمي كردن ورزش است كه تا كنون كسي به آن نپرداخته، يعني ايجاد تعادل و منطقي كردن خواست مردم از ورزش و رشته هاي آن.
- فكر مي كنم اين بخش بيشتر بار فرهنگي و سياسي دارد. به لحاظ فرهنگي خواست مردم بايد منطقي باشد. اين يك مشكل فرهنگي است كه افرادي كه خودشان در يك آزمون 10 يا 20 مي گيرند از ديگران توقع كمتر از 100 را ندارند. حاصل اين معضل فرهنگي نتيجه‌گرا شدن ورزش ما است. ريشه اين مساله در يك خطاي فرهنگي است، به اين صورت كه متاسفانه شكست ورزشي، شكست فرهنگي، مذهبي، سياسي و ملي تلقي مي شود. اين معضل را ما كه مبناي فلسفه ورزش خوانده ايم از سال هاي گذشته تذكر داده ايم. اگر كشوري مثل سوئيس، شاخص هاي سلامتي، اوقات فراغت و بهداشتي‌اش از ما بالاتر است، يكي از دلايلش اين نكته است كه آنها هم براي قهرمان شدن در يك رشته تلاش مي كنند ولي اگر نشدند فكر نمي كنند فاجعه اي ملي اتفاق افتاده است. دپارتمان جامعه شناسي ورزشي كه به تازگي در آكادمي ملي المپيك راه اندازي شده است پيرامون بسياري از اين مسائل بررسي و تحقيق مي كند.

* دپارتمان جامعه شناسي شما فقط در حيطه ورزشكاران تمركز دارد؟
- در آنجا، هم ورزشكاران، هم مربيان و حتي تماشاگران مدنظر هستند.

* چه كاري براي تماشاگران كرده ايد؟ ما كه نمي توانيم مدعي شويم كار ما فقط آسفالت كاري است، هر وقت زيرسازي شد روي آن آسفالت مي ريزيم اگر هم نشد به ما ربطي ندارد.
- زيرسازي به راديو، تلويزيون، رسانه هاي نوشتاري، آموزش و پرورش ،دانشگاه و حوزه علميه بر مي‌گردد. در حال حاضر بيش از 5، 6 تحقيق انجام داده ايم در مورد علل رفتارهاي ناهنجاري كه بعضاً در ميان تماشاگران رخ مي دهد.بر اساس اين تحقيقات، فعاليت هاي خوبي صورت گرفت، به عنوان مثال ما بايد كانون هاي هواداران ورزشي را تقويت كنيم و سامان بدهيم. شماره دار كردن صندلي، فروش بليت به افراد مشخص براي محل مشخص را هم بايد انجام بدهيم. بايد كار مكتوب با تماشاچيان انجام دهيم. هر باشگاه و هر فدراسيون بايد يك معاون فرهنگي داشته باشد. بر اساس تحقيقات صورت گرفته بايد مسووليت كار فرهنگي را بين باشگاه ها، فدراسيون ها، سازمان و كميته ملي المپيك تقسيم كنيم. البته سازمان بايد در نقش يك سياستگذار باشد. بايد علماي دانشگاه و حوزه را به سوي تماشاگران جلب كنيم. در اين زمينه ما خيلي كند حركت كرده ايم. بايد مفاهيم جامعه شناسي ورزشي را در جامعه مطرح كنيم. ما بايد به جامعه تماشاگرانمان آموزش بدهيم. بايد بگوييم آقا يا خانم تماشاچي وقتي آمدي و تيمت باخت چه كارهايي را بايد انجام بدهي و چه كارهايي را نبايد انجام بدهي.

کد خبر 333973

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha