رضایی نوشته است: بعد از عملیات رمضان و تحمل سختیهای کار، من و برادر صياد شيرازي خدمت امام رسیدیم.پس از اینکه گزارشهایمان ارائه کردیم، ایشان دستهای ما را گرفتند و در میان دستهای خود قراردادند. برای لحظهای احساس کردیم که دستهایمان با دستهای امام يكي شده است، بهگونهای که تا روزها و شاید هم هفتهها گرمی دستهای امام را احساس میکردیم. هرگاه به یکدیگر میرسیدیم، آن خاطره را براي يكديگر یادآوری میکردیم.
در آن جلسه این صحبت امام که «توکلتان به خدا باشد، از شکست نترسید، از چیزی نترسید و شما پیروز خواهید بود»، روح تازهای به ما بخشید؛ و در تصمیمگیریهای مهم عملیاتهای بعدی ما مبنای مهمی قرار گرفت و پیشرفتهای قابلتوجهی نیز در کارهایمان به وجود آورد.
نظر شما