خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: انقلاب اسلامی که در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، همه چیز متکی به رهبری مقتدرانه امام راحل(ره) بود و اراده آهنین مردم. در حقیقت، آنچه انقلاب اسلامی را پدید آورد، رسوخ «فرهنگ انقلابی» در میان مردم بود که توانست پس از سالها پشتکار در مبارزه، به نتیجه برسد.
از همان روزهای نخستین انقلاب، مشخص بود که ساختارهای فرهنگی و آموزشی نظام پهلوی، متناسب با انقلاب اسلامی مردم ایران نیست و لازم است تا اقدامی انقلابی در این زمینه صورت گیرد.
سال ۱۳۵۸ با یک همه پرسی به یاد ماندنی و یک رأی ماندگار همراه شد و ادامه سال نیز به تغییراتی گذشت؛ اما یکی از نکات نگرانکننده برای بنیانگذار انقلاب اسلامی، فضای نظام آموزشی کشور در همه سطوح ابتدایی و عالی بود که به دلیل همان ساختار بیمار، پذیرای جمع نه چندان کمی از ضدانقلاب به عنوان معلم و استاد شده بود و آنان، مدرسه و دانشگاه را نه بهعنوان پایگاهی فرهنگی، علمی و آموزشی، بلکه به عنوان پایگاه و سنگری سیاسی برای خود حفظ کرده بودند و مقاصدی غیرفرهنگی در ذهن میپروراندند و البته درگیریهای هم از دانشگاهها، گزارش میشد. به بیان دیگر، آنان به دنبال محیطی امن و مطمئن برای خود بودند تا اقدامات جاسوسی، توطئه، شایعهپراکنی و فعالیتهای ضد انقلابی خود را پیگیری نمایند.
این بود که از همان روزهای نخست سال ۱۳۵۹ و حتی در پیام نوروزی خمینی کبیر، بر ضرورت نفوذ حقیقی انقلاب در همه جامعه و بویژه در ارکان فرهنگی و آموزشی تاکید شد. امام به صراحت میفرمود که ما از حمله اقتصادی و نظامی نمیهراسیم، ما از فرهنگ و دانشگاه استعماری هراس داریم.
برخی دانشگاهها مانند دانشگاه تبریز، علم و صنعت و دانشگاه تهران ناآرامند و شورای انقلاب، مهلتی را برای پایان درگیریها اعلام میکند.
دوم اردیبهشت همان سال، حُکم شورای انقلاب (که سرآغاز انقلاب فرهنگی است)، ابلاغ میشود. نزدیک به دو ماه بعد از آغاز انقلاب فرهنگی و پس از تعطیلی کامل دانشگاهها (که با برگزاری نصفه و نیمه امتحانات پایان ترم همراه است) امام خمینی(ره) در اواخر خرداد ۱۳۵۹، فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و سپس شورای انقلاب فرهنگی را صادر میکنند و افرادی مانند دکتر محمدجواد باهنر، حجتالاسلام ربانی املشی، شمس آلاحمد، دکتر علی شریعتمداری و دکتر حسن حبیبی، به عضویت این شورا در میآیند.
امام در این فرمان، به اعضای ستاد انقلاب فرهنگی مسوولیت میدهند تا با کمک گرفتن از افراد صاحب نظر و قشرهای تحصیل کرده متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی، شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به «انقلاب آموزشی اسلامی» اقدام کنند.
همین شورا است که بعدها به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام میدهد و تاکنون هم به فعالیت خود ادامه داده است.
در اینجا لازم است تا به دو نکته مهم اشاره شود:
یک. دکتر حسن حبیبی در آن زمان، وزیر فرهنگ و آموزش عالی بود. دقت در عنوان وزارت متبوع او با نام فرهنگ و آموزش عالی، نشان میدهد که متفکران انقلاب تا چه اندازه فرهنگ و امور فرهنگی را به آموزش عالی نزدیک میبینند که نام این دو را با اولویت فرهنگ در کنار هم می آورند. به بیان دیگر اگرچه انقلاب فرهنگی هم با پدیدهای به نام تعطیلی دانشگاهها همراه شد و بیشتر به این نام شناخته میشود، اما هدف حقیقی از آن تغییر ساختارهای فرهنگی کشور و نضج فرهنگ و آموزش اسلامی در جامعه بود.
دو. تعبیر از این انقلاب به «انقلاب فرهنگی»، خود به تنهایی برای اثبات فرهنگی بودن انقلاب اسلامی کافیست. در حقیقت وضعیت جامعه در یک سالِ پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نشان داد که این مهم، هنوز جا نیفتاده است و از این رو با نظر حضرت روح الله، انقلاب فرهنگی پایه ریزی شد تا سرآغازی برای پیشرفتها و تحولهای حقیقی و البته گسترش فرهنگ انقلابی در کشور باشد.
قطعا خالی از لطف نیست که در این قسمت از این نوشتار، بخش هایی از فرمان امام خمینی (ره) درباره انقلاب فرهنگی را مرور کنیم:
«... مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است ... ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ بود... ادامه این فاجعه که معالاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است...»
ناگفته پیداست که این جملات، همین امروز هم چقدر زنده و کوبنده هستند و تا چه اندازه می توانند برای شتاب پیشرفتهای متنوع جمهوری اسلامی موثر باشند؛ به شرط آنکه اهمیت فرهنگ و ضرورت توجه ویژه به آن (و البته به ضمیمه مبانی انقلاب اسلامی)، به عنوان یک سرمایهگذاری سودمند (و نه هزینه بر) در همه مسئولان و آحاد جامعه بسط و گسترش یابد تا به تبع آن، «فرهنگ انقلابی» هم بیش از پیش، در جامعه جریان و سَرَیان داشته باشد.
نظر شما