به گزارش خبرگزاري مهر، درارزيابي ازسياستهاي واشنگتن در خاورميانه در دوران نظام دوقطبي ، آمريكا از دوراني كه وارد فضاي بين المللي شده، يعني بعد از جنگ دوم جهاني، ايران را در جبهه خود داشته است.
پس ازپيروزي انقلاب و دردوران سپري شده بعد ازآن و با عنايت به سياستهاي اعمالي ازسوي كاخ سفيد، ايران به يكي از كشور هاي مخالف خط مشي آمريكا تبديل شده است و آمريكا نيز با مطرح كردن ادعاهايي، مبني بر حمايت ايران از تروريسم، مخالف با روند صلح خاورميانه، رواج بنياد گرايي اسلامي و مخالفت با دموكراسي سعي كرده است با ايران مقابله كند ومحدوديت هايي را از لحاظ اقتصادي و سياسي براي ايران درنظر گرفته است. از جمله مناطقي كه آمريكا خيلي سعي كرده، از نفوذ وقدرت ايران جلوگيري كند، منطقه خزر است.
آمريكا دربعد اقتصادي، با توجه به نيازكشورهاي منطقه خزر، تا حدي موفق شده درموردانتقال نفت خزر، مسيرهاي ديگري غير ازمسير ايران رافعال كند ونفت خزر را با احداث خط لوله باكو- جيهان دردالان شرقي- غربي هدايت كند تا از تمركز انرژي از مسير ايران جلوگيري كند، چرا كه ايران با داشتن نزديك به 10درصد توليد جهاني نفت و درصورت انتقال نفت حوزه خزر از سرزمينش مي تواند به جايگاهي برتر در انرژي جهان دست يابد.همچنين بدليل پتانسيل هاي جمعيتي، فرهنگي و سياسي ومخالفت با سياست هاي آمريكا، به يك قدرت منطقه اي برتر تبديل شود.
درصورت پديد آمدن چنين جايگاهي براي ايران، كنترل ايران براي آمريكا سخت مي شود وايران راحت ترمي تواند از زير فشار تحريم ها ومحدوديت هاي آمريكا خارج شود و به نوعي آمريكا را درتداوم سياست بيست و پنج ساله اش مبني بركنترل ايران در مرزهايش ناكام گرداند. اين همان خواست ايران است كه در صدد بي اعتبار كردن تحريم هاي آمريكا در سطح جهان است.
از منظري ديگرسياست ها واقدامات آمريكا مبتني بر سياست همه چيز بدون ايران در اين منطقه طراحي شده است. يعني اينكه آمريكا تلاش مي كند كه ايران را از كنترل برمنافع خزر دور نگه دارد تا ايران به جايگاه استراتژيك و مهمي دست نيابد.
درچنين فضايي ايران در تلاش است با مطرح كردن جايگاه جغرافيايي و اقتصادي انكار ناپذير خود در قالب همكاري هاي دو جانبه يا چند جانبه منطقه اي تلاش هاي آمريكا را با دلايل اقتصادي خنثي سازد. مثلا در مورد انتقال نفت خزر، ايران عنوان مي كند كه مسير ايران به دلايل امنيت بيشتر، وجود خط لوله هاي جايگزين در ايران، گذشتن ازيك كشور، فروش منابع خزر در خليج فارس ودرياي عمان كه با بازارمصرف درجنوب شرق آسيا مرتبط است، براي كشورهاي خزرمناسبتر است. درمواردي ديگر ايران عنوان مي كند كه ارتباطات تاريخي و فرهنگي، بهتر مي تواند زمينه هاي همكاري هاي اقتصادي و سياسي را فراهم كند. اما از سوي ديگر آمريكا به خطرات امنيتي و سياسي ايران براي اين كشورها اشاره مي كند و آنها را از نزديكي به ايران برحذر مي دارد و با مرتبط كردن خطر بنياد گرايي اسلامي به ايران ويا با مطرح كردن، ادعاي روحيه سلطه طلبي نظام سياسي ايران، اين كشور را براي منطقه تهديدزا معرفي مي كند.
با عطف توجه به همه كنش ها و واكنش ها در خزر به نظر مي رسد كه سياست هاي آمريكا، هزينه دسترسي ايران به منافع طبيعي اش را بالا مي برد و يا حداقل در رسيدن به آنها تاخير ايجاد مي كند. اما ايران تا حدزيادي توانسته است، اعتماد كشورهاي حوزه خزر را جهت همكاري هاي اقتصادي منطقه اي جلب نمايد.
نظر شما