مجله مهر -سید مهدی سیدی: ایشان بقیه آب لیوان را دور نمیریختند. کاغذی تمیز رویش میگذاشتند و دوباره موقع نیاز از بقیه آب استفاده میکردند. فقط به طلبههایی شهریه میدادند که وظیفه تحصیلیشان را درست و کامل انجام میدادند. در تربیت شاگرد حساسیت و انضباط ویژهای داشتند. به احمد آقا و آقا مصطفی همان شهریهای را میدادند که به یک طلبه افغانی میدادند.
در خصوص روحانیون مکرر میگفتند آقایان، طلبه باشند. اهل تشریفات نباشند. خودشان نیز همینگونه بودند. موقعی که برای آمدن ایشان به ایران برنامهریزی میکردند پیغام دادند که مگر میخواهند کورش را وارد ایران کنند. طلبهای رفته والان هم طلبهای برمیگردد.
لباسهایشان اگرچه کهنه بود اما بسیار تمیز بود. در خصوص نوسازی منزل مثل نصب لامپ؛ گچ کاری؛ پهن کردن فرش، اجازه نمیدادند. هرروز یا هرچند روز یکبار حساب مالی منزل را دقیقاً چک میکردند و بررسی میکردند و تذکر میدادند. بارها اجناسی که گران خریده شده بود و یا زیاد خریده شده بود را دستور میدادند برگردانند.
هدیه و نذورات مردم را قبول میکردند ولی همه را به دیگران و نیازمندان میبخشیدند.
موقع شهادت آقا مصطفی اجازه ندادند از تلفن بیت برای خبر دادن به تهران استفاده شود. میگفتند این کار، در زمره کارهای شخصی است. در خصوص رعایت مسائل شرعی و استفاده از بیتالمال، همیشه نگران بودند و مکرر به اطرافیان میگفتند شما احتیاط نمیکنید. حتی بعضاً با لحنی تلخ به برخی میگفتند انگار شماها میخواهید من را جهنمی کنید.
کتابها و اشیاء باستانی و نفیس را میگفتند بهجایی بدهید که بتوانند نگهداری کنند. مثلاً آن را برای موزه آستان قدس ارسال میکردند. برای تبلیغ مرجعیت خود هیچ اقدامی نمیکردند. حتی اجازه چاپ رساله خود را از وجوه شرعی و یا بیتالمال نمیدادند.
رفتارشان در مورد خوراکشان بسیار محقرانه و ساده زیستانه بود. عمدتاً نان و پنیر و سبزی و امثالهم میخوردند. نجف که بودند سختترین شرایط را برای خود مهیا میکردند و میگفتند مردم ایران به خاطر من در آزار و رنج و شکنجه است. پس من نباید وضعیتم از آنها بهتر باشد. تا حتی زمان رهبریشان دستور میدادند حق ویزیت پزشکانی که ایشان را معاینه کردهاند بپردازند.
نظر شما