به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از پایگاه طلیعه، یادداشت زیر نوشته دکتر محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه تطبیقی مؤسسه امام خمینی(ره) است که در ادامه می آید؛
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) و همین طور مشی و عمل سیاسی ایشان نیازمند بحثهای بسیاری است و تاکنون حق مطلب آن گونه که شایسته است، ادا نشده است و به درستی و به قدر کفایت تحلیل نشده است. در نگاه کلی می توان گفت که پشتوانۀ اصلی اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) عقلانیت منور به نور وحی است؛ یعنی مبنای امام(ره) عقلانیت است، منتها نه عقلانیت سکولار و مادی، بلکه عقلانیتی که با نور وحی و تعالیم دینی هدایت و منور می شود. همین طور، امام(ره) مثل ظاهرگراها و سلفی ها چنین نیست که متمرکز بر نصوص بدون توجه به عقلانیت شود، بلکه دین را عقلانی می بیند و عقل را در پرتو هدایت دین پیش می برد و در واقع عقلانیت و دیانت را مکمل یکدیگر می داند. او نه عقلانیت بدون دیانت را می پذیرد و نه دیانت بدون عقلانیت را ممکن و معقول و مطلوب می داند. در اندیشه و عمل امام به طور کلی و در اندیشه و عمل سیاسی امام به طور خاص باید به این نکتۀ اساسی توجه داشت.
نکتۀ مهم دیگر در این زمینه این است که اندیشۀ سیاسی امام(ره) فرع بر دین شناسی یا جزئی از دین شناسی اوست، نه منفک و جدا از آن. بدون توجه به دین شناسی امام(ره) نمی توان اندیشۀ سیاسی آن بزرگوار را به درستی فهمید. هر تحلیلگری که بخواهد در مورد اندیشۀ سیاسی امام(ره) نظر دهد، ناچار است نخست به دین شناسی ایشان توجه کند.
از نگاه امام(ره) دین فقط ناظر به آخرت نیست، بلکه ناظر به دنیا هم هست؛ یعنی درست است که دین برای رستگاری انسان است و رستگاری نهایی مربوط به آخرت است، اما دین زندگی دنیا را نادیده نمی گیرد؛ بلکه بین دنیا و آخرت ارتباط می بیند. نه دنیا را فدای آخرت می کند و نه آخرت را فدای دنیا. این امر در تعالیم اسلامی آشکار است و جایی برای شک و تردید وجود ندارد.
بر همین اساس از دیدگاه امام(ره)، اسلام تنها دین فردی نیست بلکه دین اجتماعی هم هست؛ یعنی اسلام فقط ناظر به اصلاح فرد نیست، آن گونه که ما در بعضی از نحله های عرفانی و صوفیانه می بینیم که دغدغه اجتماعی ندارند و همتشان، تنها نجات و فلاح خودشان است. از دیدگاه امام خمینی(ره)، اسلام هم دغدغۀ کمال فردی دارد و هم دغدغه کمال اجتماعی و بخش مهمی از تعالیم دین ناظر به اجتماع است، چنان که بخش عظیمی از آن ناظر به فرد است و این دو را از هم جدا نمی بیند. در کمال فرد نیز صلاح جامعه نقش مهمی دارد.
لازمۀ اصل یادشده این است که از نگاه اسلامی سیاست جزئی از دین است؛ به عبارت دیگر دین دارای بعد سیاسی هم هست. چنانکه گفتیم دین فقط ناظر به آخرت و بعد فردی انسان نیست، بلکه ناظر به دنیا و بعد اجتماعی انسان هم هست. سیاست هم که تدبیر امور جامعه است، نمی تواند مورد توجه و اهتمام دین نباشد. بنابراین سیاستی که امام(ره) می پسندد، بُعد و جزئی از دیانت است، چنانکه در سخنان امام(ره) هم این نکته مکرر تصریح شده است. لازمۀ این سخن این نیست که ما در سیاست نباید از عقل وتجربه بشری استفاده کنیم و صرفا به متون دینی رجوع کنیم، بلکه به معنای حضور دین و آموزه های دینی در سیاست است. اساساً خود دین ما را به استفاده از عقل و تجربۀ بشری ترغیب می کند.
اگر این اصل را بپذیریم که سیاست مورد نظر امام جزئی و بعدی از دین است، هنگامی که سیاست دینی باشد، لاجرم باید باورها و ارزشهای دینی در سیاست حفظ و رعایت شود. در این صورت سیاست در مقام عمل مستقل از دین و آموزه های دینی و ارزشهای دینی حرکت نمی کند، بلکه در چارچوب آن ارزشها سیر می کند و اصولش موافق با دین و یا متخذ از آن است.
این سخن پیامدها و لوازم بسیاری دارد. مثلا بر این اساس، دستیابی به قدرت فی نفسه هدف نیست، بلکه وسیله ای برای خدمت و استقرار عدالت و قسط است، چنانکه در قرآن هم آمده است و امام(ره) هم به این نکته قرآنی متذکر می شدند که انبیاء(ع) برای اقامه قسط آمده اند. وقتی سیاست دینی باشد آن سیاست بر اساس اخلاق خواهد بود و در آن هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ یعنی برای رسیدن به منافع سیاسی حقیقت نادیده گرفته نمی شود و حق پایمال نمی گردد. امروزه در دنیا سیاستمداران به صراحت میگویند که برای تأمین منافع خودمان دست به هر کاری میزنیم؛ مثلا هنگامی که آمریکا به خلیج فارس لشکرکشی میکند، یا مردم بی گناه را با هواپیماهای بدون سرنشین بمباران می کند و دست به ترور می زند و از اسرائیل جنایتکار و آدمکش دفاع می کند، در مقام توجیه با بی شرمی میگوید که این کارها را برای حفظ منافع خودمان انجام می دهیم. آنچه برای آنها مهم هست، منافع است؛ چه مشروع باشد چه نامشروع، ولو به زیان ملتهای دیگر باشد.
این مسائل برای آنها اهمیتی ندارد. برای آنها مدار و محور، منافع است و چیزی بنام حق اساسا در قاموس آنها معنا ندارد، جز در شعار و برای فریب ساده اندیشان. اما در نگاه عارفانه و معنوی امام خمینی، هرگز روا نیست که برای رسیدن به منافع حق پایمال شود. منافع درچارچوب حق تعیین می شود، نه اینکه حق فدای منافع شود. اصل حفظ حق و پایبندی به حقیقت است و منافع در آن چارچوب تعریف و تعیین می شود و آن حق مداری راه های کسب و حفظ منفعت را محدود می کند و براساس آن از هر راهی نمی توانیم منافع خودمان را تأمین کنیم.
اصل مهم دیگر در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) “عزت” است. آن حضرت قائل بود به اینکه امت اسلامی باید عزیز باشد و نباید در مقابل قدرتهای دیگر ذلیل باشد. امام از ذلت شاه در مقابل رئیس جمهور آمریکا رنج می برد، و آن را وهن به امت اسلامی می دید و بر این اساس حاضر بود که از بسیاری از منافع برای حفظ عزت بگذرد. حفظ یا کسب منافع مادی هرگز آن ارزش را ندارد که عزت و شرافت انسانی فدای آن شود. این همان منطق امام حسین علیه السلام است در سرپیچی از بیعت با یزید ملعون و شعار هیهات منا الذله آن حضرت به بانگ رسا این اصل را اعلام می کند.
امام(ره) بر مبنای عقلانیت منور، در سیاستش واقع گرا بود، نه خشک و نه ایده آل گرا، به این معنا که واقعیت را نبیند و صرفا در عالم اصول و آرمانها باشد؛ به همین دلیل امام(ره) بر روی مصلحت تکیه داشت و آن را از ارکان سیاست می دانست. از دیدگاه او مصلحت امت و کشور بسیار اهمیت دارد و در تقنین و تصمیم گیری ها باید مد نظر باشد. ایشان مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر این اساس تأسیس کردند که نشان دهندۀ نوعی انعطاف پذیری خردمندانه است. یک نظام فقهی و حقوقی اگر بخواهد در عمل کارآمد باشد راهی جز این ندارد و صرفا برای نوشتن در کتاب ها بکار می آید.
امام(ره) تکلیف مدار بود. هم در رفتار فردی و هم در موضوع سیاست و رفتار سیاسی امام بر تکلیف پای می فشرد. کسانی که مست و دلدادۀ قدرت و ثروت هستند براساس مشتهیات نفسانی خود عمل می کنند. امام یک عارف منقطع از دنیا و محو در خدا بود و می پسندید آنچه را که جانان می پسندد. پسند و ناپسند دیگران برای او اهمیت نداشت. او در پی آن بود که به تکلیف الاهی و وظیفۀ شرعی خود عمل کند.
امام(ره) چون واقع گرا بود به وحدت ملت و امت اسلامی بسیار اهمیت می داد، فراجناحی می اندیشید و تلاش بسیار می کرد که افراد و جریانهایی که گرایش های مختلف دارند را تحت عناصر مشترکی گرد هم بیاورد و اهمیت وحدت را به آنها گوشزد بکند. او مذاهب اسلامی را به توحید کلمه و کلمۀ توحید دعوت می کرد و تفرقه را همچون سم مهلک برای امت اسلامی می دید. او فراتر از این مستضعفان و حق طلبان عالم را به سوی وحدت فرا می خواند. قدرت محصول وحدت است و تفرقه نتیجه ای جز ضعف و شکست ندارد. از این رو امام سرّ پیروزی بر نظام منحوس سلطنتی را وحدت امت می دانست، چنانکه سرّ مقاومت دربرابر زورگویان جهانی را وحدت می دانست و راز توفیق و پیشرفت را هم در وحدت ملت و امت می دید.
امام(ره) براساس همان حق مداری، ستم ستیز بود و ظلم را در هیچ صورت و شکلی برنمی تافت، چه از سوی مستبد داخلی باشد و چه از سوی سلطه گر خارجی. هم با استبداد مبارزه کرد و هم با استعمار جنگید. این مواضع بر اساس عقلانیت و حق مداری امام بود، نه ناشی از تعصبات و علایق شخصی. امام(ره) هیچ گاه تعصب آمیز برخورد نمی کرد، نه با دوستان و نه با دشمنان. به عبارت دیگر، امام(ره) ضد شرق یا غرب بما هو شرق یا غرب نبود؛ او ضد ظلم و فساد بود، در هر جایی که باشد. اگر قدرتهای شرق و غرب را مورد حمله قرار میداد به خاطر سلطه گری آنها بود، نه به خاطر اینکه آنها متعلق به جغرافیای دیگر یا متعلق به نژاد دیگر هستند. از این رو مواجهۀ امام خمینی(ره) با تمدن غرب، مواجهۀ معقول و منطقی بود؛ نه غرب زدگی را می پسندید و نه اینکه به اسم دفاع از دین و سنت بخواهد با همه دستاوردهای غرب و تمدن جدید مخالفت کند؛ بلکه دستاوردهای مثبت تمدن جدید را می پذیرفت و از آنها استفاده می کرد و حتی تأکید می کرد که ما هم باید علم و تکنولوژی و قدرت را به دست آوریم. آنچه او بر نمی تابید سیاستهای سلطه طلبانه غرب و فساد اخلاقی آن بود.
امام(ره) مؤسس مردم سالاری دینی است. او نه مردم سالاری سکولار را می پسندد و نه دیکتاتوری بنام دین را روا می دارد، بلکه دین و ملت را به طور منسجم و هماهنگ در تشکیل حکومت سهیم می داند. اصل حکومت و تعیین حاکمان و حتی قانونگذاران با رأی مردم رسمیت می یابند، اما اصول و قوانین حاکم متخذ از شریعت و متناسب با آن است و شورای فقها قوانین مجلس را از این حیث می سنجد.
امام(ره) به جد به مردم و توده ها اهمیت می داد؛ و انقلاب را محصول فداکاری مردم عادی و مردم کوچه و بازار و محرومین و به تعبیر خودش پابرهنگان می دانست، نه وابسته به و متکی به جمع محدودی از خواص و البته برای مرفهان بی درد هیچ سهم و نقشی جز نقش منفی در جامعه قائل نبود. شکی نیست که جمعی از شاگردان حوزوی و علاقمندان دانشگاهی همراه امام بودند، اما آنچه معادله را به سود انقلاب تغییر داد همراهی توده های میلیونی بود. بسیاری از خواص چه در بین سنتی ها و چه در بین متجددها مخالف راه و مشرب امام بودند، یا حداقل ساکت و بی طرف بودند. عمده اتکای امام به تودۀ مردم بود و قدرت نظام اسلامی را ناشی از ملت می دانست، البته در ظل اتکایی که به خداوند داشت و همۀ عالم را در تسخیر خداوند و د رمحضر او می دید و با نگاه توحیدی به صحنۀ تاریخ و اجتماع نظر می کرد. در میان عناصر انسانی امام(ره) به ملت و توده ها بسیار اهمیت می داد و حساب زیادی باز می کرد و قوام نظام و حکومت را به ملت می دانست و نهادهای سیاسی و اجتماعی که تشکیل داد حاکی از همین نظر بود. تأکید بر اهمیت مجلس شورای اسلامی و اینکه مجلس در رأس امور است و طراحی انواع سیستمهای انتخاباتی که در قانون اساسی آمده است شده با نظر و تأیید امام و براساس اندیشه های ایشان شکل گرفته است.
امام به حمایت از محرومان و مستضعفان بسیار پافشاری می کرد و ویژگی مهم و برجستۀ حکومت اسلامی را از بین بردن فقر و محرومیت و استضعاف می دانست. با ابتکار او بود که نهادهایی برای حمایت از قشر محروم تشکیل شد. از اندیشه امام(ره) چنین بر می آید که حکومت اسلامی باید بتواند در مدت معقولی به فقر و محرومیت و اختلاف عظیم طبقاتی پایان دهد.
این اصول و اصول بسیار دیگری که مجالی برای شرح آن نیست براساس عقلانیت دین محور و عقل منور به نور دیانت امام است و از آن سرچشمه می گیرد.
باید تأکید کرد که امام فقط یک اندیشمند محض نبود؛ بلکه علاوه بر بعد فکری و معرفتی، ایشان به لحاظ شخصیتی و روحی هم ویژه و متفاوت بود بطوری که مشی سیاسی امام بدون توجه به شخصیت و روحیاتش قابل فهم عمیق نیست. شجاعتی که در امام بود، از خودگذشتگی ای که در او می دیدیم، قطع تعلقی که به دنیا و مواهب دنیا داشت، و متاع دنیا مثل قدرت و ثروت و شهرت که برای اغلب سیاستمداران دنیا جزو آرمانها و آرزوهاست، برای او پشیزی ارزش نداشت، اموری بود که امام را در میدان عمل موفق می کرد. این جنبه های شخصیتی و روحی در کنار آن اندیشه و هماهنگی بین اندیشه و شخصیت و روحیه موجب شد که امام(ره) توانست تحولی در دنیا به وجود آورد که کسی پیش از او نتوانست چنین تحولی را ایجاد کند. پس از انبیاء و اولیاء در میان پیشوایان و رهبران دینی اعم از علما و دیگران کسی را نمی شناسیم که توانسته باشد چنین تحول عظیمی در تاریخ یک ملت و بلکه تاریخ امت اسلامی به وجود آورد.
نظر شما