پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۸ مرداد ۱۳۸۵، ۱۵:۳۵

در تحليل رسانه هاي جهان از بحران لبنان تاكيد شد:

بيداري روحيه آگاهي در بين جوامع اسلامي / حزب الله نقشه خاورميانه را از نو كشيد

بيداري روحيه آگاهي در بين جوامع اسلامي / حزب الله نقشه خاورميانه را از نو كشيد

با گذشت مدت اندكي از آتش بس در لبنان همچنان تحليلگران و روزنامه هاي مختلف در تحليل هاي خود از اوضاع و تحولات جنگ اخير لبنان، حزب الله را برنده اين جنگ مي دانند.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، روزنامه زكمان چاپ تركيه مطلبي در همين رابطه آورده است: پر واضح است كه هدف اسرائيل از تهاجم 12 ژوئيه نه صرفاً ضربه زدن به اهداف حزب الله بلكه اهداف عميق تري را در لبنان دنبال مي كرد كه از جمله آنها تخريب كامل زيربناي لبنان بود كه در رسانه هاي آمريكايي به از پيش برنامه ريزي شدن آن اشاره شده است.

به نوشته اين روزنامه ، اهداف اسرائيل كه در آغاز جنگ اعلام شده بود و بين بردن حزب الله ، از بين بردن امكانات نظامي آن تضيف مقاومت و دور كردن آن از مرزهاي اسرائيل و ممانعت از حملات موشكي به اسرائيل و غيره  اعلام شده بود بسيار بزرگ بود.

"محمد نورالدين" رئيس مركز تحقيقات استراتژيك در بيروت در اين تحليل مي نويسد: از نقطه نظر نظامي اسرائيل در اين جنگ به اهداف اصلي خود دست نيافت.

نورالدين تصريح كرد: اسرائيل نتوانست حزب الله را از بين ببرد و ارتش آن برخي از مناطق مسكوني را كه از اهميت استراتژيكي برخوردار نبودند بمباران كرد و اين همان ارتشي بود كه پيشتر در زماني كه حزب الله نبود در سال 1982 وارد بيروت شد.

به گفته وي در اين جنگ همچنين اسرائيلي ها متحمل تلفات زيادي شدند و بالگردهاي آنها اهداف سهل و آساني براي موشكهاي حزب الله بود.

زمان در ادامه تحليل آورده است: همچنين اسرائيل نتوانست مانع از فرود آمدن موشك هاي حزب الله در خاك خود شود و حمله به خاك اسرائيل در همان حين افزايش پيدا كرد و موشكهاي پاتريوت اسرائيل كارآيي چنداني در قبال اين موشكها نداشتند

زمان در ادامه خاطرنشان مي كند: اسرائيل اعلام كرد كه  7 ميليارد دلار به اقتصاد آن ضربه وارد شده اما زمان مي نويسد كه  رقم واقعي بيش از اين رقمي بود كه اعلام شد و بيش از يك ميليون اسرائيلي از خانه هاي خود گريختند و بيش از 300 هزار نفر از شهروندان آن درخواست خروج به سفارت خانه هاي خارجي دادند و امنيت آن بيش از هميشه به خطر افتاد و در حقيقت ارتش اسرائيل كه مورد حمايت همه جانيه آمريكاست اكنون نمي داند كه در قبال اين گروه لبناني چه اقدامي بايد صورت دهد.

ديگر مشكلي كه براي اسرائيل بوجود آمده به زعم اين تحليلگر لبناني، ارتكاب جنايات جنگي است و در اين حمله در حدود 1500 بي گناه كشته شدند اما دو سرباز گروگان گرفته شده از سوي حزب الله همچنان در اسارت اين گروه هستند  و اين امر اتفاق نخواهد افتاد تا اينكه اسرائيل زندانيان لبناني را آزاد كند.

همچنين اين جنگ به گفته اين تحليلگر، روحيه آگاهي را در بين جوامع اسلامي بيدار كرد و بي اعتنايي آنها را از بين برد و آنها آن را اقدامي عليه امت اسلامي تلقي كردند.

به نوشته زمان، حمايت آمريكا از اعزام نيروي بين المللي به لبنان يكي ديگر از شكست هاي اسرائيل بوده و حزب الله بطور كامل از حمايت لبنانيها در جنوب برخوردار شده است و تا زماني كه برنده جنگ است خلع سلاح نخواهد شد براي اينكه اطميناني به اسرائيل و كارايي قطعنالمه 1701 وجود ندارد.

در پايان اين مطلب آمده است: از هم اكنون اسرائيل از اشتباهات بهره خواهد جست و حملات جديد با اشتباهات كمتر و يا بدون اشتباهي برنامه ريزي خواهد كرد.

در تحليل ديگر نشريه اكونوميست، سيد حسن نصرالله را جنگ برنده جنگ مي داند و مي نويسد: جنگ لبنان جنگي نامتقارن بود و در نتيجه، پيروزي آن نيز نامتقارن بوده است.

اكونوميست مي گويد كه "ايهود اولمرت"، نخست وزير اسرائيل، به هدف خود يعني نابودي حزب الله دست نيافت در حاليكه براي حسن نصرالله، رهبر حزب الله، پيروزي عبارت بود از جان به در بردن از اين جنگ و اين هدف، با وجود آسيب شديدي كه به حزب الله وارد آمده، تحقق يافته است و در آخرين روز جنگ، حزب الله هنوز مي توانست 246 موشك به سوي اسرائيل شليك كند.

به گزارش بي بي سي ، اين هفته نامه مي افزايد : دشمنان سياسي اولمرت هم فرصت محكوم كردن وي را از دست ندادند و مردم اسرائيل نيز به دليل عملكرد مايوس كننده ارتش و ايجاد ترديد درباره قدرت بازدارندگي نيروهاي مسلح گرفتار ياس شدند.

در ادامه مقاله اكونوميست آمده است كه ممكن است اين مسئله كه  حزب الله بايد بر اساس قطعنامه شماره 1701 به ساحل شمالي رودخانه ليطاني عقب نشيني كند عملي نگردد.

اين نشريه در ادامه با اشاره به مخالفت سيد حسن نصرالله با خلع سلاح اين گروه و همچنين موضع گيري مشابه رييس جمهوري سوريه در اين باره مي نويسد:  احتمال اينكه نيروهاي سازمان ملل يا ارتش لبنان عملاً در صدد خلع سلاح حزب الله برآيند نزديك به صفر است.

به نوشته اكونوميست، واقعيت اين است كه اگر زماني حزب الله اسلحه خود را بر زمين بگذارد و به يك حزب سياسي تبديل شود، چنين تحولي نتيجه مستقيم حمله اسرائيل نخواهد بود بلكه به دليل فشار ساير لبناني ها صورت خواهد گرفت و بنابراين نمي توان اقدامات ديپلماتيك را بر اساس تظاهر به پيروزي اسرائيل در جنگ بنا نهاد.

اين نشريه اظهار نظر مي كند كه هرچه آمريكا و اسرائيل بيشتر بر پيروزي اسرائيل تاكيد ورزند، دولت فواد سنيوره، نخست وزير لبنان، از توانايي كمتري براي كسب امتيازاتي از حزب الله برخوردار خواهد بود.به نظر اكونوميست، اسرائيل نيز بدون اينكه اعتبار خود را از دست بدهد با دادن مزراع شبعا به لبنان بهانه را از دست حزب الله خارج كرده و زمينه هاي خلع سلاح واقعي آن را فراهم آورد و اين اقدام طوري طي شود كه از آن به ناكامي اولمرت در اين جنگ تعبير نشود.

اين هفته نامه نه آمريكا بلكه تركيه يا آلمان را نيز ميانجي خوب براي حل مناقشه نمي داند و زمان را براي ورود آمريكا به فرايند ميانجيگيري مناسب نمي داند و ادامه مي دهد كه درسي كه تل آويو از اين نبر خواهد آموخت اين است، استفاده بيشتر از واحدهاي پياده و اتكاي كمتر به كاربرد تانك در عمليات مشابه خواهد بود.
 
مقاله نويس اكونوميست اظهارنظر مي كند كه غرور ناشي از پيروزي اسرائيل در جنگ سال 1967 سالهاست كه از ميان رفته و از سال 1980 دستكم دو نخست وزير اين كشور، يعني اسحاق رابين و ايهود باراك، هر آنچه را كه داشتند در گرو دستيابي به صلح قرار دادند در حاليكه رابين جان خود و باراك شغل خود را در اين راه از دست دادند.

به نوشته هفته نامه، حتي آريل شارون نيز از موضع سختگيرانه خود اندكي عدول كرد و نيروهاي اسرائيلي را از غزه خارج ساخت و شهرك هاي يهودي نشين در اين منطقه را برچيد.

اين هفته نامه انگليسي مي نويسد : مشكل اسرائيل اين است كه چه دست به جنگ بزند و چه براي صلح تلاش كند، طرف متخاصم اين كشور است كه حمايت عمومي را به دست مي آورد و مي افزايد كه تظاهركنندگاني كه با حسن نيت كامل در اروپا به طرفداري از حزب الله دست به راهپيمايي زدند آنچه را كه مورد توجه را ندادند اين بود كه امروز هم مانند دهه 1940، برخي از همسايگان اسرائيل حق موجوديت دولت يهود را انكار مي كنند، اما اين نشريه در ادامه بر اين باور است كه نمي توان گفت كه اسرائيل نيز بي تقصير است بلكه تل آويو در طول زمان مرتكب اشتباهات متعددي شده است و جنگ اخير هم توطئه اسرائيل و آمريكا عليه ايران نبود بلكه اشتباهي بود كه در پي بي مبالاتي بزرگتري بروز كرد، يعني خودداري از همكاري جدي با جانشين ياسر عرفات بعد از مرگ وي.

تلاش براي دستيابي به صلح از منظر اين تحليل اين نشريه ، تنها برعهده اسرائيل نيست و حزب الله لبنان نيز مانند ايران- گرچه جدي بودن آن روشن نيست - هدف خود را نابودي اسرائيل عنوان كرده و در حاليكه يك نهضت سياسي واقعي در لبنان محسوب مي شود، آشكارا نظرات يهودستيزانه دارد و اين دو در كنار حماس كه دولت فلسطين را در اختيار دارد هنوز جرات نكرده اند كه اصل همزيستي با يك دولت يهود را رسما بپذيرد.

اكونوميست در خاتمه يادآور مي شود كه اولمرت اميد داشت كه شهرك هاي يهودي نشين واقع در كرانه باختري را برچيند اما اقدام حزب الله باعث شده است تا سياست واگذاري زمين بدون كسب تضمين هاي امنيتي لازم در اسرائيل كاملاً از ميان برود.

اكونوميست در ادامه با ابراز بدبيني به آينده خاورميانه مي نويسد كه در حال حاضر، اسرائيل با حماس حتي مذاكره هم نمي كند و در پي جنگ لبنان، اين خطر وجود دارد كه جنبش حماس مجدداً اين توهم قديمي را دنبال كند كه مي تواند فلسطين را با توسل به زور آزاد سازد.

گرچه افرادي همچون "براونن مادوكس"، دبير خبرهاي خارجي روزنامه تايمز در شماره روز جمعه، 18 اوت، اين روزنامه، ايران را برنده استراتژيك جنگ در لبنان خوانده و نوشته است كه ممكن است اين جنگ موقعيت اين كشور را در منطقه تقويت كند، اما "اليور روآ"، تحليلگر فرانسوي و استاد علوم سياسي در مقاله اي در روزنامه فاينشال تايمز تحت عنوان "حزب الله نقشه خاور ميانه را از نو كشيد" مطلب را به گونه اي ديگر ادا مي كند.

اليور روآ همچنان به عربي بودن مقاومت لبنان بها مي دهد و سيد حسن نصرالله، رهبر حزب الله را جمال عبدالناصر دنياي عرب توصيف كرده كه توانست شكست ارتشهاي سني در مقابل اسرائيل را به پيروزي اي از طرف يك جنبش چريكي شيعه بدل كند، ولي همزمان عربهاي سني را نيز به ستايش وا دارد.

نويسنده مقاله، سكوت برخي دولتهاي عرب در قبال قطعنامه آتش بس را كه در آغاز نبرد حزب الله را نكوهش كرده بودند سكوت گوياي اعتراف به افزايش محبوبيت حزب الله در ميان ملل عرب، ارزيابي كرده است.

با اين وجود روآ نيز بيشتر به نقش ايران مي پردازد و اين كشور را برنده اصلي جنگ مي خواند اما براي سوريه نيز در اين بين نقشي قائل است و هدف استراتژيك دمشق را هم اعاده نفوذ از دست رفته اش در لبنان و هدف ايران غير عرب را اعاده ناسيوناليسم عرب ولي اين بار زير پرچم اسلام شيعه مي داند و مي نويسد: تا زمانيكه حزب الله بتواند مشروعيت پرچمداري آرمان اعراب در مقابل اسرائيل را حفظ كند در استراتژي خود موفق بوده است.

اليور روآ معتقد است هدف ديگر ايران تصفيه حساب با دولتهاي عربي است كه در جنگ 8 ساله با عراق از صدام حسين حمايت كردند ولي در عين حال مايل نيست قدرت و نفوذ تازه يافته اش آنقدر موجب نگراني شود كه با خطر مداخله نظامي غرب عليه تاسيسات اتمي اش مواجه شود.

تحليلگر فرانسوي در پايان مقاله اش مي نويسد: اگر غرب مايل به جلوگيري از شكل گرفتن تقابلي بين ناسيوناليسم عرب، خصومت ورزي سني ها و يك هلال شيعه از افغانستان تا لبنان است بايد حماس و حزب الله را وارد روند مذاكرات كند و اسرائيل نيز بايد از سياست سنگربندي دست بردارد چون پنهان شدن پشت مرزهاي بلند بتوني و سركوب كردن هر چيزي كه تهديد تلقي كند، نتيجه بخش نخواهد بود.  

کد خبر 368644

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha