پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۹ مرداد ۱۳۸۵، ۸:۲۰

/ به مناسبت 25 رجب سالروز شهادت امام موسي كاظم(ع) /

امام موسي كاظم(ع) و مجاهدت براي حفظ و تقويت اسلام راستين

امام موسي كاظم(ع) و مجاهدت براي حفظ و تقويت اسلام راستين

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: امروز يكشنبه 25 رجب سال 1427 هجري قمري، سالروز شهادت امام موسي كاظم (ع) است، اين امام بزرگوار اسلام راستيني كه به واسطه تعاليم و مجاهدتهاي پدر وي جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود را حفظ و تقويت و با وجود موانع بسيار در راستاي انجام وظايف الهي، با نثار جان خويش پايداري و فداكاري كرد .

به گزارش خبرگزاري مهر، ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثني عشر (ع) و نهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) است ، وي در ابواء (محلي ميان مكه و مدينه) در روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 قمري متولد شد .


به جهت كثرت زهد و عبادت معروف به "العبد الصالح" و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه به " كاظم " مشهور شد .

آن حضرت به كنيه هاي ابو ابراهيم و ابوعلي نيز معروف بوده است. مادر آن حضرت حميده كنيزي از اهل مغرب يا اندلس (اسپانيا) بوده است و نام پدر حميده را صاعد مغربي (بربري) گفته اند برادران ديگر امام از اين بانو اسحاق و محمد ديباج بوده اند.

امام موسي الكاظم (ع) هنوز كودك بود كه فقهاي مشهور مثل ابوحنيفه از او مسئله مي پرسيدند و كسب علم مي كردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق (ع) (148 قمري) در بيست سالگي به امامت رسيد و 35 سال رهبري و ولايت شيعيان را برعهده داشت.

شخصيت اخلاقي امام

او در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگي ضرب المثل بود. بدان و بدانديشان را با عفو و احسان بي كران خويش تربيت مي فرمود. شبها به طور ناشناس در كوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان كمك مي كرد. مبلغ دويست، سيصد و چهارصد دينار در كيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي كرد. كيسه هاي موسي بن جعفر در مدينه معروف بود و اگر به كسي كيسه اي مي رسيد بي نياز مي گشت معذلك در اطاقي كه نماز مي گذارد جز بوريا و مصحف و شمشير چيزي نبود.

برخورد حاكمان سياسي معاصر با امام

مهدي خليفه عباسي امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابي كه ديد و نيز تحت تأثير شخصيت امام از او عذرخواهي كرد و وي را به مدينه بازگرداند ، مي گويند كه مهدي از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قيام نكند . اين روايت نشان مي دهد كه امام كاظم (ع) قيام را در آنزمان صلاح و شايسته نمي دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به "العبد الصالح" معروف بوده است بقدري در نظر مردم مقامي والا و ارجمند داشته كه او را شايسته مقام خلافت و امامت ظاهري نيز مي دانستند و همين امر موجب تشويش و اضطراب دستگاه خلافت گرديده و مهدي به حبس او فرمان داده است.

زمخشري در "ربيع الابرار" آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد كرد فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت وقتي اصرار زياد كرد ، فرمود مي پذيرم به شرط آنكه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است. هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت : پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود : مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به ما مسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست) از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و رؤساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت : السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم (ع)حاضر بود و فرمود: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام برتو اي پدر من)مي گويند هارون دگرگون و خشم از چهره اش نمودار شد.

زنداني كردن امام و چگونگي شهادت وي

درباره حبس امام موسي (ع) به دست هارون الرشيد شيخ مفيد در ارشاد روايت مي كند كه علت گرفتاري و زنداني شدن امام، يحيي بن خالد بن بر مك بوده است زيرا هارون فرزند خود امين را به يكي از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتي هم والي خراسان بوده است سپرده بود و يحيي بن خالد بيم آن را داشت كه اگر خلافت به امين برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و يحيي و بر مكيان از مقام خود بيفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شيعه بود و قايل به امامت موسي (ع) و يحيي اين معني را به هارون اعلام مي داشت.

سرانجام يحيي پسر برادر امام را به نام علي بن اسماعيل بن جعفر از مدينه خواست تا به وسيله او از امام و جعفر نزد هارون بدگويي كند. گويند امام هنگام حركت علي بن اسماعيل از مدينه او را احضار كرد و از او خواست كه از اين سفر منصرف شود. و اگر ناچار مي خواهد برود از او سعايت نكند. علي قبول نكرد و نزد يحيي رفت و بوسيله او پيش هارون بار يافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامي مال به او مي دهند تا آنجا كه ملكي را توانست به هزار دينار بخرد.

هارون در آن سال به حج رفت و در مدينه امام و جمعي از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت يا رسول الله از تو پوزش مي خواهم كه مي خواهم موسي بن جعفر را به زندان افكنم زيرا او مي خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بريزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بيرون بردند و او را پوشيده به بصره نزدوالي آن عيسي بن جعفربن منصور بردند.

عيسي پس از مدتي نامه اي به هارون نوشت وگفت كه موسي بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاري ندارد يا كسي بفرست كه او را تحويل بگيرد يا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربيع سپرد و پس از مدتي از او خواست كه امام را آزاري برساند اما فضل نپذيرفت و هارون او را به فضل بن يحيي بن خالد برمكي سپرد.

چون امام در خانه فضل نيز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنيدن اين خبر در خشم شد و آخر الامر يحيي امام را به سندي بن شاهك سپرد و سندي آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات يافت سندي جسد آن حضرت را به فقها و اعيان بغداد نشان داد كه ببيند در بدن او اثر زخم يا خفگي نيست. بعد او را در باب التبن در موضعي به نام مقابر قريش دفن كردند.

تاريخ شهادت آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال 183 قمري در 55 سالگي گفته اند. مدفن اين امام بزرگوار ، كاظمين است .

فرزندان امام

بنا به گفته شيخ مفيد در ارشاد امام موسي كاظم (ع) سي و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هيجده تن از آنها پسر بودند و علي بن موسي الرضا (ع) امام هشتم افضل ايشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسي و محمد بن موسي و ابراهيم بن موسي بودند. يكي از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه (س) است كه قبر وي در قم مزار شيعيان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بيشتر نيز گفته اند.

تأثير علمي آن بزرگوار

امام هفتم (ع) با جمع روايات و احاديث و احكام و احياي سنن پدر گرامي و تعليم و ارشاد شيعيان، اسلام راستين را كه با تعاليم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود حفظ و تقويت كرد و علي رغم موانع بسيار در راه انجام وظايف الهي تا آنجا پايداري كرد كه جان خود را فدا ساخت.

کد خبر 369009

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha