خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: تاریخ انقلاب اسلامی ایران، حوادث و وقایع تلخ و شیرین گوناگونی به خود دیده است که شاید یکی از تلخ ترین و دامنه دارترینِ این حوادث، ربوده شدن ایرانیان مظلوم توسط دشمنان ظالم باشد.
۱۴ تیر ۱۳۶۱ است. اتومبیلی با پلاک سیاسی که چهار ایرانی مجاهد و وظیفه شناس در آن حضور دارند، در مسیر رسیدن به بیروت و دفتر سفارت جمهوری اسلامی ایران هستند.
در این اتومبیل، سید محسن موسوی، کاردار وقت سفارت ایران در بیروت؛ حاج احمد متوسلیان، وابسته نظامی وقت سفارت؛ تقی رستگار مقدم، کارمند وقت سفارت و کاظم اخوان، خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران دیده می شوند.
اتومبیل به ایست بازرسی میرسد و متوقف میشود. اوضاع لبنان به سبب جنگ داخلی کاملا آشفته است و حتی بیروت، به دست صهیونیستها اشغال شده است. اتومبیل و سرنشینان، توسط نیروهایی موسوم به فالانژها، ربوده میشوند و به گفته شاهدان، سر از طرابلس در میآورد و افراد حاضر در اتومبیل به اسرائیل منتقل شده و در اختیار موساد قرار میگیرند.
در اینکه ادامه سرنوشت این چهار ایرانی ربوده شده فارغ از همه مفاد حقوق بشر و سایر حقوق شناخته شده، همراه با زندان و شکنجه است، تردیدی نیست. ایران البته پیگیر ماجراست، اما درگیر بودن لبنان با جنگ داخلی، امکان هر نوع پاسخگویی طرف لبنانی را سلب میکند. ایران همزمان درگیر جنگ تحمیلی هم هست. پیگیریها پس از پایان جنگ داخلی در لبنان به اوج میرسد؛ اما هرچه کاوش میشود؛ اطلاعات کمتری به دست میآید. در اینکه این چهار ایرانی ربوده شده به اسرائیل منتقل شدهاند، تردیدی نیست اما در اینکه سرنوشت آنان چیست، همچنان ابهام وجود دارد.
باز هم پیگیری و باز هم نرسیدن به نتیجه لازم.
به هر حال وقتی در یکطرف ماجرا، رژیم منحوس صهیونیستی باشد، کمیته حقیقت یاب و این چیزها هم نتیجه نمیدهد. پیگیریها از طریق سازمان ملل ادامه دنبال میشود؛ سازمان مللی که بیش از آنکه سازمان ملل باشد، سازمان دُوَل است و بیش از آنکه حقیقت یاب باشد و بر اساس اصول شناخته شده بین المللی حرکت کند، چوب لای چرخ حقیقت گذاشته و میگذارد.
خبرهایی میرسد که برخی از این چهار ایرانی مظلوم ربوده شده به برخی از زندانیان رها شده از بند رژیم صهیونیستی، هویت خود را گفته اند و این یعنی امیدواری به زنده بودن و آزادی.
همچنان همه چیز مبهم است. امنیتی بودن پرونده از یک طرف و حضور صهیونیستها در یک طرف پرونده، همه چیز را بعد از گذشت سی و چهار سال، همچنان مبهم نگه داشته است.
به این چهار نام ماندگار، نام امام موسی صدر و همراهانش را نیز میتوان اضافه کرد. از آنان نیز خبری قطعی در دست نیست.
اینها نامهایی آشنا برای همه ایرانیان و برای همه آزادیخواهان و حقیقت یابان جهان است.
حکایت اینان، حکایت یک اسارت مظلومانه و یک مظلومیت مستمر است و این، همان حکایت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در نظام بینالملل است؛ چراکه انقلاب شکوهمند ما و جمهوری اسلامی عزیز ما هم از همان بدو پیدایش، تحت یک فشار مستمر ظالمانه بود و مظلومیتی مستمر را تجربه کرد و تجربه میکند و تا وقتی که ندای آزادیخواهی سر دهد، این مظلومیت مستدام خواهد بود.
پیگیری ها البته همچنان ادامه دارد و امیدواری، همچنان پایان ندارد.
برخی معتقدند که لباس اسارت بر قامت حاج احمد متوسلیان و همراهانش دوخته نشده و برخی دیگر، همچنان سکوت میکنند.
اینک و پس از گذشت حدود سی سال از این حادثه فراموش نشدنی، هنرمندی جوان و خلاق به نام محمدحسین مهدویان، فیلمی ماندگار به نام «ایستاده در غبار» میسازد و نام این عزیزان مجددا زنده میشود و هشتک آزادی ایرانیان ربوده شده، جان تازه ای میگیرد و برخی مجددا از خود می پرسند، بالاخره سرنوشت این عزیزان چه شد؟!
و امروز، ۱۴ تیر ماه، سی و چهارمین سالگرد این ربایش غمبار است. پیگیریها ادامه دارد؛ اما با قاطعیت میتوان گفت که تلاشها و پیگیریها به اندازه تلاش و پیگیری حقیقی یک زمان طولانی مدت ۳۴ ساله نبوده است؛ یعنی حتما میشد که جدیتر پیگیری کرد اما نکردهایم و حتما میشد که حداقل به مناسبت سالروز این حادثه مهم در تاریخ انقلاب اسلامی، گزارشی سالانه به مردم داد اما ندادهایم.
اینکه سرنوشت این عزیزان در چه روز و ساعتی آشکار میشود؛ مشخص نیست؛ اما با قاطعیت میتوان گفت که آنان چه اسیر باشند و چه شهید، ماندگارند و نام و یادشان در قلوب همه ایرانیان و همه آزادیخواهان، تا ابد ماندنی است.
نظر شما