علي اوجبي پژوهشگر فلسفه، در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت : شيخ الرئيس ابن سينا در تداوم حركتي كه فارابي آغاز كرد و فيلسوفان مسلمان كما بيش پيگير آن بودند، با اصلاح نقاط ضعف روشي و مبنايي حكمت ارسطويي كه در قالب فلسفه اسلامي به بارنشسته بود، سعي در استحكام فلسفه اسلامي و پي ريزي دوباره حكمت مشاء اما در قالبي ديني و اسلامي داشت.
وي افزود: اساس حكمت ارسطويي بر دو عنصر منطق صوري و عقل گرايي محض استوار بود. ارسطو در نظام فلسفي خويش به كمك براهين عقلي و با قواعد منطقي به اثبات مسائل مي پرداخت. او اين دو را براي كشف مجهولات و تفسير ماهيت و روابط موجودات كافي مي دانست و معتقد بود كه علم يقيني تنها از طريق قضاياي عقلي و از استدلالهايي كه در قالبهاي منطقي ارائه شده اند به دست مي آيد.
اوجبي تصريح كرد: او در حوزه طبيعيات نيز از قضاياي عقلي و شيوه هايي تعقلي بهره مي جست و پديده هاي طبيعي و روابط ميان آنها را تفسير عقلاني مي كرد. ارسطو اصرار بر اين داشت كه مباحث طبيعي را به سر پنجه عقل محض پيش برد و به قوانين تجربي كمتر بها مي داد. از اين رو رشد اجزاي دستگاه معرفتي او ناهمگون مي نمود. چه بخش فلسفه اولي بسيار فربه و قسمت طبيعيات آن رنجور و ناتوان بود.
وي اظهار داشت: به طور كلي و با اغماض از تك تك قضايايي كه پيكره حكمت ارسطويي را تشكيل مي دهند مي توان استناد به منطق صوري را نقطه قوت و عقل گرايي محض حكمت ارسطويي را به عنوان عمده ترين نقطه ضعف آن به شمار آورد.
اوجبي افزود: ابن سينا براي ترسيم نظام فلسفي خويش برخي از عناصر و شيوه هاي به كار رفته در حكمت ارسطويي را به عنوان نقاط مثبت و برجسته برگزيد و عناصر ديگري را براي ترميم آن بدان افزود.
اوجبي در ادامه به منطق صوري اشاره كرد و گفت : يكي از عمده ترين امتيازات حكمت ارسطويي بهره برداري از قواعد منطق صوري بود. قواعدي كه رعايت آنها تضمين كننده صحت و درستي استدلالها و عملياتهاي ذهني است. از اين رو ابن سينا منطق ارسطويي را به عنوان يكي از اركان نظام فلسفي خويش و به منزله شيوه و متدي عام و حاكم بر استدلالهاي فلسفي برگزيد.
وي با اشاره به شيوه افلاطوني نيز گفت : افلاطون الهي در كنار استدلال و استناد به مباحث منطقي به شيوه هاي اشراقي تمايل داشت. در حالي كه آثار ابن سينا خالي از لطافت هاي اشراقي بوده و بحثهاي خشك عقلي و عقل زدگي به شدت در آن محسوب و مشهود است. او سعي داشت تمامي قضايا را با استدلال و برهان به قضاياي ضروري بازگرداند و همين امر باعث شده بود تا از شيوه هايي اشراقي فاصله بگيرد.
اوجبي افزود: در ضمن شماري از آثار او مانند "الاشارات و الاتنبيهات" به برخي از مباحث عرفاني و ذوقي مانند "مقامات العارفين" بر مي خوريم و يا در ميان نوشتارهاي برجاي مانده از او به رساله ها و كتابهاي مستقلي همچون "منطق المشرقين"، "رساله في العشق" و داستهانهاي سمبليك "حي بن يقظان" و "رساله الطير" و "سلامان و ابسال" مي رسيم كه حاكي از گرايشات اشراقي او دارد و اين احتمال را قوت مي بخشد كه در صورتي شيخ عمر بيشتري داشت به طور قطع از عناصر و انديشه هاي اشراقي نيز بهره مي برد. كاري كه حكماي پس از او همچون شيخ اشراق و ميرداماد و ملاصدرا به خوبي از عهده آن برآمدند.
وي همچنين به اين نكته اشاره كرد كه ابن سينا علي رغم كم توجهي به گرايشات اشراقي در فلسفه افلاطون از برخي از عناصر فلسفي و متديك آن به شدت تأثير پذيرفت. او از ميان مجموعه عناصر به كار رفته در انديشه هاي فلسفي افلاطون، شيوه تحليل و تفسير را كه با عقل گرايي او تناسب داشت برگزيد و با آميختن آن با منطق صوري و قواعد برگرفته شده از نصوص ديني و با توجه بيشتر به مباحث امور عامه به ويژه مباحث مربوط به وجود طرح جديدي را براي فلسفه اسلامي پي ريزي كرد.
اوجبي اظهار داشت: اما حكمت صدرايي همان گونه كه مشهور است از چهار مشرب مشايي، اشراقي، كلامي و عرفاني سيراب مي شود. در واقع يكي از منابع مهم حكمت صدرايي آموزه هاي مشايي است. گرچه حكمت صدرايي در سير تكاملي فلسفه اسلامي در رتبه بالا و بالاتري قرار دارد. اما اين باعث نمي شود كه از اهميت حكمت مشاء كاسته شود. هم از اين روست كه سالهاست در حوزه هاي فلسفي پيش از فراگيري حكمت صدرايي، دانشجويان به آموختن آموزه هاي فلسفي مشايي مشغول مي شوند. چه بدون دريافت عميق حكمت مشاء نمي توان به حضور حكمت صدرايي رفت.
وي با اشاره به اينكه متأسفانه برخي به جايگاه ذاتي حكمت مشاء و اهميتي كه در سير انديشه هاي فلسفي داشته و دارد و نيز به عنوان يكي از منابع مهم فكري حكمت صدرايي توجه نداشته و تحت الشعاع جلوه هاي حكمت صدرايي قرار گرفته و حكمت مشايي را به فراموشي سپرده اند گفت: گويا ديگران پيش از ما به اهميت انديشه هاي شيخ الرئيس پي برده اند و تلاش مي كنند به نحوي او را به خود منسوب سازند اما ما غافل هستيم. در كشورهاي ديگر از اين شخصيت بزرگ تجليل به عمل مي آيد اما دريغ كه ما در روزي كه به ياد او نامگذاري كرده ايم هيچ كار جدي نمي يابيم اما هر سال براي حكيم صدرالمتألهين سمينار مي گيريم.
نظر شما