به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر گفتاری از مصطفی دلشاد تهرانی در مورد نقش تعاون در همبستگی جامعه ایمانی است که در کتاب خلاصه سیرۀ نبوی، دفتر دوم ، سیرۀ اجتماعی، صفحه ۲۳۵-۲۳۹ منتشر شده است.
«تعاون» به معنی یاری و پشتیبانی یکدیگر و همراهی، مشارکت و همکاری در هر کاری است، و در منطق نبوی مشارکت و همکاری همگانی در تحقق نیکیها و ایجاد و نگهداری جامعه ایمانی است. حیات جامعه انسانی به همبستگی و تعاون و تکافل آن است. «تکافل» به معنی برعهده داشتن امور یکدیگر و مسئولیت مشترک در اداره امور و تضامن است، اینکه هر عضو جامعه خود را کفیل سایر اعضا بداند و هرکس در جهت تأمین و برطرف کردن نیازهای دیگران و حفظ سلامت و مصالح جامعه تلاش کند. «کفالت» در اصل بهمعنی ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است، و از همینرو به فردی که سرپرستی کودکی را بهعهده میگیرد «کافل» یا «کفیل» گفته شده است، زیرا درواقع او را به خود منضم میکند.
نشانه جامعه ایمانی تکافل اجتماعی و مواسات اهل ایمان با یکدیگر است. «مواسات» در لغت به معنی مساعدت، دستگیری، همیاری، تعاون، برابر داشتن، غمخواری، یاریگری و مددکاری به مال است. و نیز معاونت یاران و دوستان و مستحقان در معیشت و تشریک ایشان در قوت و مال است. همچنین کسی را به مال خود برابر گردانیدن است. مواسات کردن یعنی دیگری را در تن و مال چون خود شمردن، یاری و غمخواری کردن با کسی در مال و جان و کسی را در چیزی همچون خویشتن داشتن. به نظر ملّا محسن فیض کاشانی #مواسات میان برادران ایمانی عبارت از یاری کردن یکدیگر به جان و مال و سایر امور در تمام آن چیزهایی است که نیازمند یاری یکدیگرند. (الوافی، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۸۸)
آدمی با دخول در ساحت دین خود را به کمال تعاون و تکافل و مواسات متصف میسازد. به بیان سیّد قطب در طبیعت فرد مؤمن یگانگی و یکپارچگی و وحدت وجود دارد و طبیعت مؤمن، طبیعت تکافل و تضامن است، و تضامن اهل ایمان در تحقق کارهای نیک و جلوگیری از امور ناپسند است. (فی ظلال القرآن، سیّد قطب، ج ۳، ص ۱۶۷۵)
آدمی با زدن رنگ الهی بر خود، با اهل ایمان پیوند میخورد و همه، هم پشت یکدیگر و کمککار یکدیگر میشوند تا برپادارنده حق و جلوگیرنده باطل شوند؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع): «طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَی إِقَامَةِ الْحَقِّ دِیَانَةٌ وَ أَمَانَةٌ؛ طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَی نُصْرَةِ الْبَاطِلِ جِنَایَةٌ وَ خِیَانَةٌ.» (غررالحکم، آمدی، ج ۲، ص ۱۳) تعاونجستن برای برپا داشتن حق، دینداری و امانتداری است. تعاونجستن برای یاریکردن باطل، گناه و خیانتکاری است.
انسان اجتماعی است و جامعه انسانی بدون همراهی و مشارکت و همکاری (تعاون) و بدون مسئولیت مشترک و تأمین و تضامن (تکافل) و بدون یاری همهجانبه و برابر داشتن (مواسات) خالی از انسانیت است. ارزش و اعتبار جامعه انسانی به میزان تعاون و تکافل و مواسات آن است. میزان مسئولیت همگانی و همیاری جمعی و فداکاری عمومی و همکاری در تحقق نیکیها و جلوگیری از بدیها بیانگر میزان زنده بودن جامعه است. جامعه ایمانی چون پیکری است که با آسیب دیدن یک عضو دیگر اعضا متأثر و متألم میشوند و همه در دفع آن آسیب برمیآیند. رسول خدا (ص) فرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَعَاطُفِهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَی مِنْهُ شَیءٌ تَدَاعَی لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّی.» (المسند، احمد بن حنبل، ج ۴، ص ۲۷۰)
مثل مؤمنان در پیوند و دوستی و محبت و رحمت به هم [و اهمیت دادن به سرنوشت یکدیگر] مثل یک پیکر زنده است که اگر چیزی از آن به درد آید، سایر اجزای پیکر با آن همدردی میکنند.
هرچه مرتبه انسانیت آدمی بالاتر رود، و وجودش بسیطتر شود، و جانش لطیفتر گردد، دایره دوست داشتنش و گستره رحمتش وسیعتر میگردد تا جایی که همگان را دوست بدارد، و برای نجات و سعادت همه آدمیان دل بسوزاند و تلاش کند، و در راه امنیت و رفاهت بشر گام زند؛ همانگونه که در دعای مبارک ماه رمضان از رسول اکرم (ص) وارد شده است:
«اللّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، اللّهُمَّ أَشْبِـعْ کُلَّ جَائِعٍ، اللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ، اللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ، اللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، اللّهُمَّ رُدَّ کُلِّ غَرِیبٍ، اللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ.» (البلد الامین، کفعمی،۲۲۲ - ۲۲۳)
خدایا همه فقیران را بینیاز کن، خدایا همه گرسنگان را سیر گردان، خدایا همه برهنگان را بپوشان، خدایا وام همه وامداران را ادا کن، خدایا همه گرفتاران را گشایش ده، خدایا همه غریبان را به وطنشان بازگردان، خدایا همه اسیران را آزاد گردان.
سخن از پیوندی شگفت است، که هرچه پیوند بندهای با خالق هستی عمیقتر باشد، رحمتش به مظاهر او، و عشقش به جلوههای او، به خلق او، بیشتر خواهد بود. آنان که در سیر بندگی به جایی رسیدهاند که نه به خود، به دیگران میاندیشند، نه برای خود، برای همگان طلب میکنند؛ درد و رنج و نیاز دیگر مردمان، آنان را به درد میآورد؛
وجودشان چنان لطیف شده است که گویا در همه جا و با همه کس حضور دارند؛ اندوهها و دردهایشان بزرگ است؛ امنیت و رفاهت و هدایت همگان را میخواهند. آنان تا بدانجا پیش رفتهاند که درپی ادای حاجت همه انسانها و کفالت همه آدمها و سعادت همه گروههایند، و این امر حتی دشمنان را در بر میگیرد. این اوج تکافل انسانی است؛ و خداوند بندگانش را اینگونه دوست دارد. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: الْخَلْقُ عِیَالِی، فَأَحَبُّهُمْ إِلَیَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِمْ.» (الکافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۱۹۹) خدای عزّوجلّ فرموده است: خلق خانواده و عیال مناند، پس محبوبترینشان نزد من کسی است که نسبت به آنان مهربانتر و در [برطرف کردن] نیازهایشان کوشاتر باشد.
همچنین سُفیان بن عُیَیْنه از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: «عَلَیْکَ بِالنُّصْحِ لِلّهِ فِی خَلْقِهِ، فَلَنْ تَلْقَاهُ بِعَمَلٍ أَفْضَلَ مِنْهُ.» (همان، ص ۱۶۴) بر تو باد به خیرخواهی نسبت به خلق خدا به خاطر خدا، زیرا هیچگاه با عملی برتر و بالاتر از آن خدا را ملاقات نمیکنی.
آنان که خویشاوند دینی یکدیگرند، مسئولیتی بس سنگینتر از مسئولیت نسبت به همه خلق، درقبال هم دارند؛ و نشانه دینداری و بندگی، همت گماشتن به امور مسلمانان و خیرخواهی آنان است. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «أَنْسَکُ النَّاسِ نُسُکًا أَنْصَحُهُمْ جَیْبًا وَ أَسْلَمُهُمْ قَلْبًا لِجَمِیعِ الْمُسْلِمِینَ.» (همان، ص ۱۶۳-۱۶۴) عابدترین و خداپرستترین مردمان کسی است که نسبت به همه مسلمانان از دیگران خیرخواهتر و دلپاکتر باشد.
نظر شما