به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین نشست از سلسله نشستهای «طرحواره مطالعات زنان در تاریخ اسلام» با عنوان «رهیافتهای نظری از زنان تا مؤمنات» و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن الویری برگزار شد.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به گستردگی نقش زن در تاریخ گفت: وقتی از نقش تاریخی زن سخن میگوییم، یک گستره وسیع و فراخ را در نظر میگیریم؛ از خاتونهای رزمآرا که در میدان جنگ فرماندهی جنگ کردهاند و یا شاه را اداره کردهاند تا زنانی که در کنج منزل خویش نشسته و خرافه را گسترش دادهاند.
الویری به رویکردهای مختلف پژوهش در حوزه زنان پرداخت و گفت: مورخان زنپژوه در بررسی زنان در تاریخ، چهار رویکرد داشتهاند: نخستین رویکرد، تاریخ سنتی است. متون تاریخ سنتی چه در غرب و چه در شرق یکسره از بحث زنان خالی نیست ولی اینطور هم نیست که بحث زن مورد توجه مورخ باشد، یعنی اگر در گزارهای تاریخی با نقش زنان مواجه شده، آن را آورده است.
وی درباره دیگر رویکردهای زنپژوهی گفت: دومین رویکرد، رویکرد اجتماعی است. در این رویکرد زن مستقلاً موضوع بحث تاریخی است و در آن، به ابعاد مختلف تاریخ زنان پرداخته شده است. رویکرد سوم، تاریخ زنانه است. در این رویکرد، تاریخ را از منظر زنان مینگرند و مینویسند. یعنی به جای تاریخ مذکر، تاریخ مؤنث مینویسند.
الویری در ادامه به چهارمین رویکرد در زنپژوهی اشاره کرد و افزود: رویکرد چهارم، رویکرد جنسیتی است. مورخ در این رویکرد به موضوع زن توجه دارد اما منحصراً به زن نمیپردازد. همانقدر که به تاریخ زن توجه دارد، به تاریخ مرد هم اهمیت میدهد. این، جدیدترین رویکرد در زنپژوهی است.
الویری سپس به تحلیل رویکرد سنتی در تاریخنگاری پرداخت و گفت: رویکرد سنتی، همان مفهوم اولیه تاریخنگاری است که عموم ما در ذهن داریم. پایانبخش آن ناسخ التواریخ و منتهی الامال شیخ عباس قمی است. رویکردهای جدید هم از زمان مرحوم اقبال آغاز میشود. یکی از وجوه عمده تاریخ سنتی، صحنه سیاست است. مرحوم سید روحالله کسایی میگفتند تاریخ قدیم، تاریخ بر فراز قلهها است، اما تاریخنگاری جدید، تاریخ کوهپایهها است. تاریخ سنتی اخبار پادشاهان، پیامبران و فرماندهان و چهرههای شاخص است. مردم در تاریخ سنتی نقشی ندارند و توجهی به آنها نمیشود. در این تاریخنگاری به دلیل غفلت از مردم، به صورت طبیعی، زنان نیز به حاشیه رانده شدهاند و زن به عنوان یک مسئله نظر مورخ را به خود جلب نمیکند. در این نوع تاریخنگاری حتی اگر زنان هم تاریخنگاری کنند، آنان نیز همینگونه به تاریخ مینگرند. مثلاً اگر چند زن راوی کربلا داریم، اینطور نیست که نظرشان را معطوف به زنان کرده باشند.
وی در تحلیل تاریخنگاری با رویکرد اجتماعی ابراز داشت: چند سالی است که به این رویکرد در کشورمان به نحو شایستهای توجه شده است. ریشه تاریخی این رویکرد به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمیگردد. در این دوره، مخالفان تاریخنگاری سنتی، معتقد به این مسئله شدند که به جای توجه به قلهها در تاریخ باید به دامنهها توجه کرد. به عبارت دیگر باید تاریخ را از پایین به بالا نوشت. در نگاه اجتماعی به تاریخ، توجه به تودههای مردم محور قرار میگیرد. در این نگاه، به صورت عمدی گروهها و اقشاری که تا کنون چندان مورد توجه نبودهاند، مورد توجه قرار میگیرند. در حال حاضر تاریخ اجتماعی دارای بیست شاخه مختلف است. تک تک اینها بازمیگردد به اقشار و گروههایی که تا پیش از این، در تاریخنگاری سنتی مورد بیمهری قرار میگرفتند. یکی از این گروهها زنان بودند. اما در این رویکرد، زنان به عنوان شاخهای از تاریخ اجتماعی مد نظر قرار گرفتند.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه تحلیل تاریخنگاری اجتماعی افزود: در این نگاه، زن موضوع شناخت تاریخی قرار میگیرد و تاریخپژوهی معطوف است به شناخت یک موضوع مشخص به نام زن. در این حال، طبیعتاً در همه ابعاد و گسترههایی که زنان نقش آفرین بودهاند، موضوع زن میتواند محل پژوهشهای تاریخی قرار گیرد. در تاریخ زنان، حیطههایی مانند خانهداری، تربیت فرزند و مادری که اصولاً نقش مردانه در آن کمرنگ است، مورد بحث قرار میگیرد. در این نوع تاریخنگاری، هم مرد و هم زن میتواند در نقش تاریخنگار ظاهر شود. البته طبیعی است که در واقعیت بیرونی، تمایل زنان نسبت به پرداختن به موضوعات مربوط به زنان بیش از مردان است و زنان از این که به چنین موضوعاتی بپردازند حس غرور و رغبت بیشتری خواهند داشت. اما در عین حال نویسندگان مرد در این عرصه بیشتر از زنان بودهاند.
وی در تشریح رویکرد فمنیستی در تاریخنگاری گفت: گونه سومی از تاریخ نگاری پیدا شده که دامنه گستردهای هم دارد و آن، تاریخ زنانه است نه تاریخ زنان. این رویکرد، زنمحور است یعنی رویکرد مشهور فمنیستی. رویکرد فمنیستی مواجهه خیلی جدیتر و خشنتری نسبت به تاریخ اجتماعی در برابر تاریخنگاری سنتی داشت. پیشفرض تاریخنگاری فمنیستی این بود که اصولاً تاریخ بشریت آنگونه که در متون منعکس شده است، تاریخ مردانه است و همه ساختارها و روابط خودش مبتنی بر تبعیض جنسیتی است. نگاه این رویکرد اینگونه است که در تاریخنگاری سنتی نسبت به زن ستم شده و عالماً و عامداً زن از جایگاهی که میباید داشته باشد، محروم شده است و یک نگاه مردسالارانه مبنا قرار گرفته است.
حجتالاسلام الویری در نقد رویکرد فمنیستی گفت: این تاریخنگاران فمنیست میخواستند حق خودشان از تاریخ را از مردان بگیرند. در این نگاه که ممکن است اشتراکاتی با تاریخ زنان داشته باشد، اجمالاً یک حس مقابله جدی با مردان وجود دارد. تا جایی که حتی به جای کلمه history به معنی تاریخ، از واژه herstory استفاده میکردند و استدلالشان این بود که his پسوندی مردانه است و باید به جای آن از her استفاده کرد در حالی که history یک کلمه مرکب نیست. یا این که میگویند چرا صفات خداوند در کتاب مقدس به صورت مذکر آمده است. در تاریخنگاری فمنیستی، فقط زن به تاریخنگاری میپردازد. آنان میگویند مردان توان فهم تاریخ زنان را ندارند. پس اینجا مهم است که زن به عنوان پژوهشگر تاریخ بنشیند.
وی همچنین به بررسی و تحلیل رویکرد فمنیستی پرداخت و گفت: رویکرد چهارم، رویکرد جنسیتی است. این رویکرد واکنشی بود به تاریخنگاری فمنیستی. وقتی تاریخنگاری فمنیستی تداول یافت و متون و منابع زیادی درباره آن نوشته شد، عدهای به فکر افتادند که آیا اینگونه تاریخنویسی درست است و آیا میتوان اینگونه به تاریخ نگاه کرد که عنصر زن نقشآفرین اصلی تاریخ باشد و مرد اینگونه به حاشیه برود؟ لذا طرفداران رویکرد جنسیتی موضعشان از موضع زن را یک پله عقبتر آوردند و به جنسیت اندیشیدند. اگر در تاریخنگاری زنانه جنس وجود داشت و مطرح بود، اکنون جنسیت مطرح میشود و این که جنسیت چهقدر در تاریخ نقش داشته است. نگاه تاریخنگاری جنسیتی، از مسئله جنس به عنوان یک پدیده بیولوژیکی عبور کرد و به جنسیت نه به عنوان یک امر بیولوژیک بلکه به عنوان یک امر اجتماعی و فرهنگی پرداخت و تمایزهای جنسیتی زن و مرد را در ابعاد و لایههای مختلف، و در ساختارهای سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار داد و نقش ساختارهای اجتماعی را در ایجاد تمایزهای جنسیتی در عینیت جامعه مطرح کرد. در این رویکرد به تاریخ زن به عنوان تاریخ مکمل به آن نگاه میشود اما کنار زن، تاریخ مرد هم مستقلا مطرح است. نگاه جنسیتی میگوید دو جنس زن و مرد را مستقل از هم نمیتوان درک کرد. حتما باید اینها را در پیوند با هم و معطوف با هم نگاه کرد.
سخنران نشست «رهیافتهای نظری از زنان تا مؤمنات» به طرح رویکردی جدید در تاریخنگاری پرداخت و گفت: رویکرد پیشنهادی من برای تاریخنگاری زن، رویکرد جامعنگر متأثر از آموزههای اسلامی است. همیشه ما را از تاریخنگاری ایدئولوژیک برحذر داشتهاند اما صریحاً مبنای من در اینجا، این است که باید مبانی معرفتیمان را دخالت دهیم. اما این دخالت باید به صورت مدیریتشده باشد. ما میتوانیم آگاهانه این مبانی را عوض کنیم. بدین ترتیب جلوی آسیبها گرفته میشود.
الویری در پایان سخنان خود گفت: در رویکرد جامعنگر و در دخالت دادن مبانی ایدئولوژیک خود در تاریخنگاری باید سه نکته را رعایت کنیم. اول این که زن در اندیشه اسلامی یک مسئله است. یعنی یک مسئله عام و مورد ابتلای همه و مؤثر در بسیاری از امور است. الزاماً همه مردم نسبت به آنچه برای دین مسئله است، خودآگاهی ندارند. لذا نیازمند خودآگاهی هستند. نکته دوم تفاوتها و تمایزهای جنسیتی زنان و مردان است. ما این تفاوت را میپذیریم. در دین اسلام حقوق و امتیازهای زن و مرد یکسان نیست. نکته سوم این که پیشفرض ما این است که متون دینی الهامبخش شیوه زیست مسلمانها بوده است. لذا نمیتوانیم بدون شناخت یک متن دینی، زیست اجتماعی مسلمانان و به تبع آن، زنان را فهم کنیم. در این نگاه، فهم، تبیین و گزارش ابعاد آشکار و پنهان زیست زنان پرآوازه همسو با آموزههای دینی و زنان غیرهمسو مورد توجه قرار میگیرد و ابعاد گوناگون مستقل و متعامد زیست فردی خانوادگی و اجتماعی زنان ناشناخته نیز مورد بحث قرار میگیرد. این کار در پرتو بازخوانی انتظارات دین از زن از یک سو و باریکبینیها و روشهای نوین زنپژوهی از سوی دیگر به اتجام میرسد. روش ما راه را بر یافتهها و مطالعات جدید نمیبندد بلکه به دید اعتنا و استقبال نگاه میکند.
سخنران این نشست در پایان به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ گفت. این نشست روز چهارشنبه دوازدهم آبانماه ۱۳۹۵ به همت دانشکده زن و خانواده در سالن کنفرانس شهید بهشتی برگزار شد.
نظر شما