خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-شبنم شکوهی: پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با کشیدن خط بطلان بر نتایج بسیاری از نظرسنجی ها، گروه وسیعی از کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی این کشور را در بهت و حیرت فرو برد.
با توجه به تنگاتنگ بودن رقابتها در روزهای پایانی و امکان پیروزی هریک از نامزدها، دلیل اصلی بهت و حیرت کارشناسان و برخی از اصحاب رسانه از این پیروزی نه چندان غیرمنتظره را تنها می توان در یک واقعیت جستجو کرد: خو گرفتن به شیوه های کلیشه ای مبارزات انتخاباتی و عدم توجه دقیق به نیاز و خواست اکثریت جامعه؛ امری که در مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون بیشترین نُمود را یافت.
در مقابل، دونالد ترامپ جمهوریخواه- حال چه به دلیل عدم آگاهی به شیوه های معمول مبارزات انتخاباتی و چه به خاطر منش عصیانگر و تاحدی نامتعارف خود- با احتراز از سخن سراییهای مطول سیاسی به زبانی عامیانه از لزوم ایجاد تغییر در ساختارهای موجود و توجه مجدد به خواست و نیاز اکثریت جامعه سخن گفت؛ اقدامی که مسیر راهیابی وی به کاخ سفید را هموار نمود.
در همین ارتباط خبرنگار مهر با پروفسور «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا گفتگویی انجام داده است که مشروح آن در ادامه می آید.
*دلایل اصلی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا چه بود؟
برای پیروزی ترامپ یک سلسله دلایل وجود دارد؛ اما من بر این باورم که یکی از دلایل اصلی این پیروزی، اقدامات نامتعارف و خلاف عرف ترامپ و تمرکز وی بر «آمریکائیان مغفول» و شعار «بازگرداندن آمریکا به عظمت [گذشته]» بود. ترامپ بر سیاستهای دقیق و مشروح تمرکز نکرد؛ [در عوض] مبارزات انتخاباتی وی ترس و خشمی را هدف قرار داد که بسیاری از مردم آمریکا به ویژه رأی دهندگان سفیدپوست نسبت به دولت خود و آنچه که معمولاً «تشکیلات واشنگتن» خوانده می شود، احساس می کردند.
*چه عواملی باعث شکست دموکراتها هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم در انتخابات سنا و مجلس نمایندگان شد؟
حزب دموکرات پیش از این نیز در مجالس نمایندگان و سنا در اقلیت قرار داشت. کسب اکثریت در مجلس نمایندگان برای دموکراتها تقریباً غیرممکن بود؛ با این حال، آنها امیدوار بودند که اکثریت را در مجلس سنا از آنِ خود سازند. اما شکست دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری، این امید را به امری ناممکن بدل ساخت. در حال حاضر نفوذ حزب دموکرات در اکثر ایالتهای آمریکا رو به نقصان گذاشته است. نگاهی گذرا به نقشه سیاسی آمریکا نشان می دهد که چگونه ایالتهای قرمزرنگ (ایالتهای جمهوریخواه) در آمریکا مسلط شدند.
*برخی معتقد هستند که چون ترامپ به لحاظ اقتصادی استقلال دارد، لابی های قدرت در آمریکا نمی توانند بر وی نفوذ چندانی داشته باشند و بنابراین وی کمتر تحت تأثیر ساختارهای قدرت در آمریکا قرار خواهد گرفت. نظر شما چیست؟
من کاملاً با این نظر موافق نیستم. باید به خاطر داشته باشیم که ترامپ تاکنون عهده دار یک سمت سیاسی نبوده است. اما با تصدی مقام ریاست جمهوری، ترامپ ناگزیر خواهد بود که نحوه کارکرد واشنگتن را به رسمیت بشناسد. این بدان معناست که وی مجبور خواهد شد به برخی سازشها و توافقات تن دهد؛ از جمله توافقاتی در حوزه اقتصادی با لابیهای قدرتمند اقتصادی. اداره کشور مهمی همچون آمریکا نیازمند مهارتهایی است که با اداره دارائیهای شخصی در یک بنگاه املاک و مستغلات تفاوت دارد.
*سیاست خارجی ترامپ در خصوص خاورمیانه و به ویژه سوریه چگونه خواهد بود؟ آیا ترامپ به برجام پایبند خواهد بود؟
هنوز برای ارزیابی سیاست خارجی ترامپ زود است. باید صبر کنیم و ببینیم که ترامپ برای تیم سیاست خارجی خود چه افرادی را به عنوان بازیگران اصلی انتخاب می کند. برخی گفته اند که نیوت گینگریچ، جان بولتون یا سناتور باب کورکر (رئیس کنونی کمیته روابط خارجی سنا) نامزدهای اصلی برای تصدی پست وزارت خارجه در دولت جدید ترامپ هستند. این افراد به ویژه گینگریچ و بولتون بی نهایت جنگ طلب هستند.
ترامپ نسبت به «برنامه جامع اقدام مشترک»- برجام- دیدگاهی بسیار منتقدانه داشت و هرازگاهی به قصد خود برای پاره کردن سند این توافق و انجام مذاکرات مجدد برای دستیابی به یک توافق جدید اشاره کرده است. من فکر می کنم که پس از راهیابی ترامپ به کاخ سفید، برجام با موانع مهمی مواجه خواهد شد. وی ممکن است به طور رسمی این توافق را کنار نگذارد؛ اما با توجه به سلطه جمهوریخواهان بر هر دو مجلس نمایندگان و سنا، ترامپ برای نادیده گرفتن برجام و حمایت از وضع تحریمهای بیشتر علیه ایران فرصتی راحت و آسان در اختیار خواهد داشت.
نظر شما