مجله مهر: در قرآن کریم اشارات فراوانی به استکبارستیزی و قیام علیه طواغیت زمانه شده است. آیه شریفه قرآن میفرماید«فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی» (آیه ۲۵۵ سوره بقره). این آیه دو شرط « کفر به طاغوت» و «ایمان به خدا» را به عنوان شروط لازم برای تمسک به حبل الله بیان میکند. اما باید دید این طاغوتی که کفر به آن همدوش ایمان به خداوند و حتی مقدم بر آن دانسته شده، چیست.
«طغی» و «طغیان» در لغت، به معنای تجاوز و گذر از حدی است که عقل یا شرع معین کرده است. طغیان و سرکشی، به معنای تجاوز از حدود متعارف و عدم تاثر از ربوبیت و پروردگاری الهی به سبب استکبارورزی و خروج از دایره عبودیت است. لذا طاغوت به شخصی گفته می شود که در طغیان خویش تا آن جا پیش رفته که از دایره عبودیت بیرون خارج شده باشد. این گونه است که ربوبیت الهی و پروردگاریش را منکر می شود و جایگاهی برای خداوند در مدیریت و ربوبیت عالم و انسان و جامعه در نظر نمی گیرد.
هر انسان متجاوزی را طاغوت نمی گویند بلکه طاغوت به کسانی گفته می شود که در سرکشی و تجاوز خویش ولایت الهی را نپذیرد. عدم پذیرش ولایت الهی به معنای انکار ربوبیت الهی و معبودیت اوست؛ یکی از مواردی که مصداق «طاغوت» به حساب می آید، اولیای کفر و حاکمان ستمگرند.. در همین زمینه، به هر مانعی که در راه هدایت بشر به سوی حق وجود داشته باشد و در مقابل حق مانع محسوب شود، «طاغوت» اطلاق می شود. حاکمان ستمگر و اولیای کفر مانعی در برابر حق و حاکمیت الهی اند. وجه اطلاق «طاغوت» بر حاکم ستمگر و اولیای کفر آن است که اینان، هم در حکمرانی خود با تجاوز از حدود الهی، و هم در ممانعت از حاکمیت دستورات الهی، «طاغوت» محسوب می شوند.
از آنجایی که ایمان به خدا را از مردم به سختی میشود گرفت؛ تکیهی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است تا کفر به طاغوت را ضعیف کنند. به همین جهت طی چند سال اخیر و به ویژه در دو سال گذشته، تلاش عدهای در داخل کشور بر روی ایدئولوژیزدایی از سیاست خارجه و سیستم دیپلماسی نظام متمرکز شده است. این عده تا چند سال پیش سعی در ترویج قرائتهایی متفاوت از قرائتهای علمای دین از متون دینی به خصوص قرآن داشتهاند و به ظن خود قرائتی طلحطلبانه از اسلام دارند.
ولی اخیرا با توجه به آگاهی از عمق نفوذ باورهای عاشورایی در اندیشه مردمان این سرزمین، در برخی موارد حتی با تظاهر به پذیرش قرائت علما، بر آنند تا برای اسلامی نشان دادن منطق سازشکارانه خود در برابر سیستم طاغوتی سرمایهداری، اعمال خود را به عنوان مصادیقی از اعمال ائمه معصومین (ع) در قبال دشمنان طاغوتی در زمان صدر اسلام نشان دهند. استفاده از واژه «مذاکره» در مورد صحبتهای سیدالشهداء با عمرسعد و یا تشبیه توافق اخیر با دول غربی به «صلح امام حسن (ع)»، اقداماتی از همین دست هستند.
اما باید دانست که مبارزه با طاغوت مختص به زمان خاصی نیست و همواره در طول تاریخ جدال بین حق و باطل و نیز بین طاغوت و آزادگی وجود داشته است. در زمان امیرالمؤمنین (ع) مبارژه (علیه طاغوت آن زمان که معاویه بود) به شکلی وجود داشته است، در زمان امام حس (ع)به شکلی دیگر و در زمان امام حسین (ع) به روشی دیگر این مبارزه ادامه داشته است. اصول و انگیزه مبارزه همواره ثابت بوده اما به خاطر شرای اجتماعی خاص در روش ها و رفتارهای اجتماعی متفاوت بوده اند.
به عنوان مثال، اباعبدالله در زمان معاویه، به دلیل فشار و خفقان شدیدی که از سوی معاویه بر ایشان اعمال میشد و نیز تظاهر معاویه به دینداری، عمدتا به صورت مخفیانه و محدود علیه دستگاه اموی فعالیت می کردند اما بعد از معاویه و با آمدن یزید به خاطر شرایط جدید پیش آمده تصمیم به قیام میگیرند.طبیعتا اگر امام حسن (ع) هم به جای امام حسین (ع) بودند، همان کاری را میکردند که امام حسین (ع) انجام دادند.
ظهور و قدرت یافتن طواغیت مختص به زمان های دور نبوده و در زمان حال نیز اسکتبار با ظاهری متفاوت اما با همان نیات و بر طبق همان اصول سابق علیه مستضعفین جهان جبهه گرفته است.
طاغوت اعظم در این دنیا، رژیم ایالات متحده امریکاست؛ زیرا صهیونیسم را او به وجود آورده است و آن را تأیید میکند. امریکا جانشین طاغوت اعظم قبلی یعنی انگلیس است. امروز تجاوز رژیم ایالات متحده و همفکرانش و همکارانش، دنیای اسلام را در وضعیت دشواری قرار داده است و دنیای اسلام در پیشرفت خود، در موضعگیری خود، در ترقی مادی و معنوی خود، زیر فشار امریکا و همکاران و همفکران اوست.
باپیدایش و گسترش مکاتب اومانیستی در دنیای امروز از خداوند سلب ربوبیت و معبودیت شده و طاغوت و استکبارگری هم روز به روز گستردهتر میشوند. لذا مبارزه با آن هم در این دنیا امری اجتناب ناپذیر خواهد بود و تا قیام حضرت ولیعصر (عج) ادامه خواهد داشت.
نظر شما