پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۵ مهر ۱۳۸۵، ۸:۲۴

"گام دوم اسلامگرايي" ؛ بايدها و نبايدها

"گام دوم اسلامگرايي" ؛ بايدها و نبايدها

خبرگزاري مهر - گروه سياسي : با نگاهي به وقايع دوسال اخير كه به تعبيري ستاره اقبال اسلامگرايي در منطقه رو به درخشش گذاشته است، مي توان دريافت كه استراتژي "اسلامگرايي عليه اسلامگرايي"، "اسلام عليه مسيحيت" رويكرد غرب در مقابله با جريان اسلامگرايي است، كاريكاتورهاي اهانت آميز نسبت به حضرت رسول(ص) و سخنان مناقشه برانگيز پاپ كه به تعبير رهبر معظم انقلاب "حلقه اي از توطئه ايجاد جنگ صليبي" بود، مي تواند سرفصل هاي يك برنامه دراز مدت فرهنگي باشد.

به گزارش خبرگزاري "مهر" اسلامگرايي به مفهوم جديد آن، از اوايل دهه هفتاد ميلادي وارد مرحله جديد تكوين و رشد خود شد، درخشان ترين مصداق  اين جريانات، جنبش اسلامي مردم ايران و سرنگوني ناباروانه رژيم پهلوي بود، در كنار جنيش هايي مثل "مجاهدين افغان، اخوان المسلمين، جهاد اسلامي فلسطين، حركت محرومين به رهبري امام موسي صدر و ..." جوانه هاي اين نهضت عظيم بودند كه يكي پس از ديگري به ثمر نشستند.

واقعيت اين است كه خاورميانه، ناسيوناليسم عربي و سوسياليسم واراداتي را تجربه كرده و از اين تجربه ها عبور كرده است ودر عين حال جنبش اسلامگرايي با ريشه هاي كهن و ميراث تاريخي و فرهنگي اش از يك سو و شادابي و طراوات و تازگي از يك سو، بهترين و اصيل ترين گزينه  براي خاورميانه و مناطق شمال آفريقا و هم مرز شدن با "غرب" است.

به اذعان بسياري از كارشناسان مسائل استراتژيك، جريان اسلامگرايي چنان قوي و ريشه دار و داراي پتانسيل هاي عظيمي است كه اگر بتواند هم در قامت "نهضت" و هم در هيبت "نهاد" شكوفا شود، بي ترديد جدي ترين رقيب و جايگزين تمدن ليبرال -دموكراسي غرب خواهد بود

به اذعان بسياري از كارشناسان مسائل استراتژيك، جريان اسلامگرايي چنان قوي و ريشه دار و داراي پتانسيل هاي عظيمي است كه اگر بتواند هم در قامت "نهضت" و هم در هيبت "نهاد" شكوفا شود، بي ترديد جدي ترين رقيب و جايگزين تمدن ليبرال -دموكراسي غرب خواهد بود.

امروز جنبش اسلامگرايي درشرايط بسيار ويژه اي به سر مي برد؛ كه مي توان از آن به عنوان " گام دوم اسلامگرايي" در منطقه خاورميانه ياد كرد، كه يكي از ملموس ترين مصاديق اين شرايط خاص،  "بحران فلسطين- لبنان"  است كه  يك نقطه عطف و سرنوشت ساز براي كليت جريان اسلامگرايي در منطقه به نظر مي رسد .

با نگاهي به وقايع دوسال اخير كه به اذعان بسياري از صاحب نظران ستاره اقبال اسلامگرايي در منطقه رو به درخشش گذاشته است، مي توان دريافت كه استراتژي "اسلامگرايي عليه اسلامگرايي"، "اسلام عليه مسيحيت" رويكرد غرب در مقابله با جريان اسلامگرايي بوده است، كاريكاتورهاي اهانت آميز نسبت به حضرت رسول(ص) وسخنان مناقشه برانگيز پاپ و مقامات مسيحي كه به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي "حلقه اي از توطئه ايجاد جنگ صليبي" بود، بخش هايي از يك حركت برنامه ريزي شده دراز مدت در منطقه مي باشد.

نمونه جالبي كه مي توان بدان اشاره كرد ، رشد قارچ گونه جرياني مشكوك وخشن كه خود را به جريان اسلامگرايي منسوب مي كند، در برخي از كشورهاي آفريقايي است كه در شرايط فعلي بسيار قابل تامل است.

به گزارش مهر به نظر مي رسد در برابر استراتژي غرب براي ايجاد يك جنگ صليبي، جهان اسلام بايد با اتخاذ رويكردي مناسب و هوشمندانه از همه توان خود براي جلوگيري از پيش رفتن اين استراتژي به كار گيرد.

ازسوي ديگر مي توان وجه ديگر استراتژي آمريكا براي مقابله با اسلامگرايي را درچارچوب طرح "خاورميانه بزرگ"و حمايت غيرمستقيم ومزورانه از روي كارآمدن دولتهايي با رويكرد اسلامي ولي"ضعيف" ارزيابي كرد كه به منظورايجاد زمينه " انتقال " براي بازگشت جريانات لائيك و سكولار به معادلات سياسي  كشورهاي منطقه براي اعاده سلطه غرب  بر منطقه حساس خاورميانه - قلب انرژي جهان- اين موضوع دردستور كار كاخ سفيد قرار گرفته است.

در وقايع مربوط به انتخابات اخير فلسطين نيززمزمه هايي از اين دست به گوش مي رسيد  كه دولت آمريكا عمدا با  كمك علني 20ميليون دلاري به " فتح " رقيب حماس در انتخابات فلسطين، پيروزي حماس را تسهيل كرد- با توجه به منفور بودن آمريكا در ميان مردم فلسطين- چون اين تحليل را داشت كه حماس، توانايي "اداره دولت" و تبديل شدن از يك نهضت به يك نهاد را ندارد و با شرايط بغرنج ايجاد شده، مردم فلسطين عملا چاره اي جزبازگشت  دوباره به سمت چهره هاي نزديك به "ساف و فتح"  وطيف  سياسيون لائيك-ملي گرا  كه رابطه نزديكي با آمريكا دارند، نخواهد داشت.

تحولات فلسطين و لبنان ، چالش هايي  كه امروز دولت حماس در آن به سر مي برد(به رسميت شناختن رژيم اسرائيل) و حزب الله لبنان هم در ابتداي دست و پنجه نرم كردن با آن است(قطعنامه 1701)، نمونه و ويترين مناسبي از چالش هاي فعلي و آينده جريان اسلامگرا در منطقه است كه بايد به دقت مورد بررسي و تحليل موشكافانه اسلامگرايان قرار بگيرد

تحولات فلسطين و لبنان ، چالش هايي  كه امروز دولت حماس در آن به سر مي برد(به رسميت شناختن رژيم اسرائيل) و حزب الله لبنان هم در ابتداي دست و پنجه نرم كردن با آن است(قطعنامه 1701)، نمونه و ويترين مناسبي از چالش هاي فعلي و آينده جريان اسلامگرا در منطقه است كه بايد به دقت مورد بررسي و تحليل موشكافانه اسلامگرايان قرار بگيرد.

به گزارش مهر بي شك مي توان باور نمود كه  اگر فشارهاي مضاعف فعلي به ناكارآمدي و ناتواني اسلامگرايان در اداره امور منجرشود و يا اينان به دامن برخي خواسته هاي نامريي همانند افراط و فرقه گرايي و..بيفتند، نبايد گمان كرد كه محبوبيت و موقعيت فعلي آنها بازهم تداوم بيابد، بديل هاي مصنوعي يا واقعي بسياري دربرابر اسلامگرايي وجود دارد كه مي توان جريان تكنوكرات سكولار را يكي از مهمترين آنها توصيف كرد.

مساله مهم اين است كه در ديگر كشورهاي عربي و اسلامي كه به ظاهر جنب و جوش اسلامگرايان در آنها به چشم نمي خورد، بسياري  از محافل اسلامگرا چشم به تحولات فعلي جريان اسلامگرا در منطقه دوخته اند و هرگونه توقف يا رشد اين جريان، مي تواند اثر مستقيم و سريع بر تحولات در كشورهاي ديگر خاورميانه بگذارد.

به گزارش مهر در بررسي و تحليل اين روند، چند ضرورت كليدي براي جنبش هاي اسلامگراي منطقه  به ذهن مي رسد:

1- لزوم تفكيك بين "بنيادگرايي كور سلفي-وهابي و انواع طالبانيسيم با جريان اصيل و پوياي اسلامگرايي.

2- تفكيك و مرزبندي  بين "غرب ستيزي" و "رقابت جدي و منطقي با غرب".

3-مقابله عملي و نظري با برداشت هاي افراطي و غلط از "شريعت" اسلامي به عنوان عاملي كه دشمنان اسلام براي به محاق كشاندن جريان اسلامگرايي حساب زيادي روي آن باز كرده اند.

4-اسلامگرايي بايد توان جذب وهضم و تعامل با سايربخش هاي جامعه را داشته باشد وبا عبور از وادي "نفي" و وارد شدن به مرحله " اثباتي" در تعاملات سياسي -اجتماعي نمايشي مطلوب ازظرفيت هاي خود بروز دهد.

5- گسترش نفوذ بين نخبگان و دور شدن از رويكردهاي صرفا پوپوليستي به منظور تبديل شدن به يك جريان عظيم اجتماعي در كشورهاي مختلف منطقه .

6- ايجاد و تاكيد بر يك هويت جمعي اسلامي با  مصاديقي مثل احياي مفهوم " بازار اسلامي" يا ديگر موارد مشابه مي تواند به عنوان يك فرصت وعامل تعيين كننده در معادلات منطقه وتعامل با غرب بحساب آيد وعاملي درجهت "نهادينه شدن اسلامگرايي " در منطقه باشد.

7-تلاش براي رودرو قراردادن وايجاد شرايط براي تقابل هرچه بيشترجريان اسلامگرايي با نهادها، هنجارها و حقوق بين الملل و در نتيجه به انزوا كشاندن آن در دراز مدت به عنوان يك راهكار اصلي غرب مطرح مي باشد كه جريانات اسلامگرا بايد توجه ويژه اي به اين دام خطرناك داشته باشند.

اسلامگرايي بايد توان جذب و هضم و تعامل با ساير بخش هاي جامعه را داشته باشد، عبور از وادي "نفي" و وارد شدن به مرحله " اثباتي" در تعاملات سياسي -اجتماعي

8- تعامل دو گروه بزرگ اسلامي يعني شيعه وسني و بخصوص ميان محافل مذهبي و آكادميك يعني مصر الازهر و حوزه هاي علميه قم و نجف، مي تواند بسياري ازطرح هاي توطئه و تفرقه افكني را خنثي كند.

9-باز تعريف و كارآمد سازي نهادهايي مثل "سازمان كنفرانس اسلامي" به منظور  ايجاد يك پل ارتباطي بين جهان مسحيت واسلام، مي تواند بسيارموثر باشد( اينكه پاپ در مورد سخنان جنجال برانگيزش طي نامه اي رسما به دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي توضيح داد، نكته قابل تاملي است)  

10-مي توان گفت امروز جريان نوپاي اسلامگرايي در منطقه فاقد "رسانه" است و تجهيز به ادوات جنگ "نرم" و رسانه اي مي تواند يكي از اولويت هاي جهان اسلام در شرايط جديد باشد، آنهم در شرايطي كه رقيب ، بهترين و گسترده ترين استفاده از رسانه ها را انجام مي دهد، تعامل با نهادهاي مدني و داشتن سعه صدر مناسب براي هضم و جذب تكثرهاي موجود در جوامع، از ديگر نكات مهم در اين ميان است، مي توان گفت تاكنون جهش اسلامگرايي معطوف به پيروزي در انتخابات و جلب افكار عمومي بوده است و از "نهادسازي" غافل بوده است.

به گزارش مهر، چالش هايي درحوزه هايي مانند " زنان، حقوق بشر و نهادهاي مدني، آزادي و.." مهمترين چالش پيش روي اسلامگرايان منطقه است، غرب هم  به مدد قدرت نرم رسانه هاي  خود، زيركانه در پي كوك كردن گفتمان جهاني حقوق بشر خود عليه موج جديد اسلامگرايي است و اين توجه به اين را بيش از پيش مهم و حياتي جلوه مي دهد.

جمهوري اسلامي ايران -كه با وقوع  انقلاب اسلامي آغازگر موج نوين اسلامگرايي در منطقه بود-  در شرايط امروز جايگاه ويژه اي دارد ، مي توان گفت كه چالش هاي ديروز نظام جمهوري اسلامي، چالشهاي "امروز" نهضت اسلامگرايي در منطقه خاورميانه است، اگر ايران در پيدايش و شكوفايي اين نهضت، نقش بي بديلي داشته است مي تواند در شرايط خطير كنوني هم با الگو شدن و الهام بخشي و انتقال تجربيات و عبور خود از چالش هاي گوناگون سياسي -اجتماعي، جنبش هاي اسلامگراي منطقه را ياري دهد.

مي توان به خلاصه گفت چالش جدي اسلامگرايان  عبور از "نهضت" به سمت "نهاد" مي باشد.

کد خبر 386139

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha