پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۳:۲۲

حجت الاسلام پارسانیا تشریح کرد:

شش ملاک برای دینی یا غیردینی بودن علم

شش ملاک برای دینی یا غیردینی بودن علم

حجت الاسلام پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در نشست «طیف بندی حوزه علمیه در نسبت با علوم انسانی» به تشریح شش ملاک برای دینی یا غیردینی بودن علم پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر، دومین هفته از دوره آموزشی «طیف بندی حوزه علمیه در نسبت با علوم انسانی» به همت مؤسسه آفاق حکمت در مرکز همایش‌های غدیر قم برگزار شد. در این جلسه ابتدا حجت‌الاسلام  حمید پارسانیا به تبیین ملاک‌های علم دینی پرداخت و سپس حجت‌الاسلام  میرسپاه نظرات خود پیرامون علوم انسانی اسلامی را بیان کرد.

پارسانیا در ابتدا به تعریف دین و عقل پرداخت و دین را در هستی‌شناسی اسلامی مراد تشریعی خداوند خواند که شامل مجموعه عقاید، اخلاق و رفتارها است. وی گفت: دین به اموری اطلاق می‌شود که با اراده انسان ایجاد می‌شود و با این توصیف، شناخت خداوند، فرشتگان و پیامبر، دین به حساب نمی‌آید، بلکه اطاعت و ایمان به آنها دین محسوب می‌شود.

حجت‌الاسلام پارسانیا، عقل را در حکمت اسلامی نور دانسته و علم را امری دانست که در ذات خودش معلوم را نشان می‌دهد که سوژه‌محور نیست. همچنین علم در این نگاه، محدود به محسوسات نیست، بلکه شامل علوم عقلی و نقلی و وحی نیز می‌شود. با این تعریف از دین و علم، در معنای علم و عقل، دین نهفته نیست و علم و عقل، ابزار شناخت دین است.

وی در ادامه، این سؤال را طرح کرد که اتصاف علم و عقل به دینی و غیردینی، به چه لحاظ است؟ ملاک در دینی بودن یا نبودن یک علم چه می‌تواند باشد؟

پارسانیا در ادامه به شش ملاک برای دینی یا غیردینی بودن علم اشاره کرد: ملاک اول به لحاظ موضوع است؛ یعنی اگر موضوع یک علم دین باشد، علم دینی خوانده می‌شود. مثلاً اگر موضوع یک علم، شناخت خدا و افعال و اقوال او باشد، آن علم به لحاظ موضوع، دینی است؛ یا اگر موضوع علوم انسانی، حوزه تجویزهای خداوند مانند فقه باشد، این علم دینی است. در مقابل، اگر حقوق را صرفاً توافقات جمعی بدانیم به لحاظ موضوع، حقوق علم غیردینی خوانده می‌شود.

استاد دانشگاه باقرالعلوم گفت: ملاک دوم برای دینی یا غیردینی بودن علم، متافیزیک آن علم است. پوزیتیویست‌ها در نیمه اول قرن بیستم معتقد بودند که علم، متافیزیک ندارد. پست‌مدرن‌ها به این رسیدند که علم، محصول پارادایم‌هاست و در عین‌حال، پارادایم غیرعلمی است. اما متافیزیک، شناختی است که دین متوقف بر آن است. در عقلانیت مدرن بحث‌های صرفاً عقلی را فلسفه می‌گویند؛ به همین سبب با فلسفه متافیزیکی اسلامی فرق دارد. در نگاه ما اصول موضوعه از گزاره‌های علم تجربی نیست و در فلسفه الهی ریشه دارند. البته خود فلسفه علم است و نسبت آن با علوم تجربی بسیار حیاتی است، طوری که دینی یا غیردینی بودن علم بر اساس تعریف آن علم از متافیزیک مشخص می‌شود. مثلاً تعریف ما از علیت که یک مسئله متافیزیکی است، در تحلیل‌های بعدی ما از علوم انسانی کاملاً اثرگذار است؛ یعنی اگر یک مقدمه تجربی را در دست دو فرد قرار بدهیم که یکی معتقد به متافیزیک الهی باشد و دیگری معتقد به متافیزیک الهی نباشد، دو نتیجه متفاوت می‌گیرند.

رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ملاک سوم برای اتصاف یک علم به دینی بودن را روش دانست و تصریح کرد: روش متأثر از ابزارهایی است که برای کسب علم و معرفت معتبر می‌دانیم. مثلاً پوزیتیویست‌ها، فقط ابزار حس را می‌پذیرند و حال اینکه ما معتقدیم دانش علمی، به دانش تجربی محدود نیست و معرفت عقلی و وحی نیز معرفت علمی است. در روش پوزیتیویستی، حتی خیلی از معارف ارزشی نیز از دایره علم خارج می‌شوند؛ چون روش و ابزار پوزیتیوست فقط حس است.

استاد حوزه علمیه قم، ملاک چهارم را لحاظ تجویزی بر شمرد. یعنی علمی که دین فراگرفتن آن را واجب، جایز یا مستحب می‌داند می‌تواند علم دینی خوانده شود و در مقابل، علمی که خداوند آموختن آن را حرام می‌داند غیردینی است.ممکن است علمی مثل سحر، به ملاک یک، دو و سه دینی باشد اما اگر آموختن آن حرام باشد، بنابر ملاک چهارم، علم دینی نیست. هم‌چنین ممکن است علمی مثل پزشکی، بر اساس ملاک یک، دو و سه غیردینی باشد، اما بر اساس ملاک چهارم، دینی باشد؛ یعنی در مواردی برای حفظ سلامت جامعه دینی واجب باشد به سراغ آن برویم؛ در صورتی که پزشکی به لحاظ موضوع و روش و متافیزیک کاملاً غیردینی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ملاک پنجم را شخص عالم و ملاک ششم را فرهنگ و تاریخ تمدنی که هویت دینی داشته باشد، دانست اما توضیح آن را به جلسه‌ای دیگر موکول کرد.

حجت‌الاسلام میرسپاه عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) سخنران دیگر این جلسه بود.میرسپاه درس‌گفتار خود را با این دو سؤال شروع کرد: اول اینکه آیا اسلامی‌سازی علوم انسانی ضرورت دارد یا خیر و دوم اینکه اصلاً تعبیر «اسلامی‌سازی علوم انسانی» تعبیر درستی است یا خیر.

وی در ادامه به بررسی تاریخچه ورود علوم انسانی غربی به ایران پرداخت و گفت: از اواخر دوره قاجاریه برخی رجال ایران به ترویج علوم انسانی غربی پرداختند و خواستند این علوم را در جامعه نهادینه کنند. روش تجربی، تنها روش مقبول این افراد بود.

وی ادامه داد: اینکه ما به عنوان مسلمان چگونه باید با این علوم برخورد کنیم به یک مسئله تبدیل شد. برخی قائل به منع این علوم بودند، برخی از کنار آن با بی‌اعتنایی گذشتند و عده‌ای هم ترویج آن را تجویز می‌کردند. بعدها این سؤال مطرح شد که آیا این علوم را دربست بپذیریم یا اینکه اسلامی‌اش کنیم؟ ایشان در پی این سؤال، سؤال دیگری مطرح که آیا اصلاً ممکن است این علوم اسلامی شوند؟ آیا «علم» به اسلامی و غیراسلامی تقسیم می‌شود؟

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با اشاره به معانی متفاوت «علم»، «اسلامی» و «تقسیم»، بر لزوم تبیین دقیق این مفاهیم تاکید کرده و افزود: حداقل ۵ معنا از علم وجود دارد که استاد مصباح آنها را از هم تفکیک کرده است. اولین معنا از علم، شامل هرگونه گزاره خبری می‌شود. در این معنا از علم مثلاً «حسن ایستاده است» یک گزاره علمی است. دومین معنا، علم را منظومه‌ای معرفتی می‌داند که محور و موضوع واحدی داشته باشد. در این معنا، بیوگرافی هم علم محسوب می‌شود. سومین معنا از علم به منظومه‌ای معرفتی اطلاق می‌شود که علاوه بر وجود محور واحد، صرفاً به مسائل کلی بپردازد. در این معنا از علم، مثلاً تاریخ و جغرافیا علم نیستند؛ چراکه کلی نیستند. معنای چهارم علم دربرگیرنده منظومه‌ای معرفتی است که محوری واحد داشته باشد، کلی باشد و علاوه بر اینها حقیقی باشد نه اعتباری. در این معنا، ادبیات و حقوق به این دلیل که وضعی و قراردادی‌اند، علم محسوب نمی‌شوند. بالاخره پنجمین معنا از علم که پوزیتویست‌ها طرفدار آنند به معنای منظومه‌ای معرفتی است که دارای محور واحد بوده، کلی، حقیقی و تجربی نیز باشد.

حجت‌الاسلام میرسپاه مراد خود از علم را معنای چهارم آن دانست و درباره اصطلاح «اسلامی» گفت: حرف «ی» در اینجا یای نسبت نیست که به کمترین مناسبت به واژه «اسلام» پیوند بخورد.

وی درباره اصطلاح «تقسیم» نیز گفت: تقسیم دو قسم است. تقسیم خارج از ذهن و تقسیم در ذهن. به تقسیم خارج از ذهن، «تفکیک و تجزیه» گفته می‌شود. مثل اینکه در یک بشقاب کارد و پنیر را از هم تفکیک می‌کنیم. اما به تقسیم در ذهن «تحلیل» گفته ‌می‌شود که بسیار پیچیده است. در این زمینه می‌توان به تحلیل مسائل پیچیده سیاسی اشاره کرد. مراد ما از تقسیم، تقسیم در ذهن است.

میرسپاه در ادامه افزود: هر علم دارای یک‌سری مبادی و یک‌سری مسائل است. مبادی علوم بدنه اصلی آن را تشکیل نمی‌دهند ولی برای فهم آن علم ضروری‌اند. در حالی که مسائل هر علم بدنه اصلی آن را شکل می‌دهند. مبادی به مبادی تصوری و تصدیقی تقسیم می‌شوند. مبادی تصوری «مفاهیمی» است که در آن علم به کار می‌رود. اما مبادی تصدیقی، ناظر به تصدیق موضوع علم و اثبات آن است. بدنه اصلی علم، هیچ‌گاه نمی‌تواند موضوع آن علم را اثبات کند. مبادی تصدیقی، همچنین مجموعه اصول و قواعدی است که برای اثبات موضوع علم بدان نیاز داریم.

عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با اشاره به اینکه همه علوم در طبقه‌بندی علوم جای می‌گیرند، گفت: علوم طبقات زیرین، مبنای علوم طبقات بالا هستند. در واقع، علوم طبقات بالا ابتنای منطقی به علوم طبقات پایین دارند. بر این مبنا اگر ما اسلامی بیندیشیم اصول موضوعه‌ای که برای اثبات موضوع علم از آن استفاده می‌کنیم، با اصول موضوعه‌ای که با فکری غیراسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد تفاوت خواهد داشت. علاوه بر این، نحوه نگرش ما به پدیده‌ها به عنوان کسی که اسلامی فکر می‌کنیم، با دیگران مختلف خواهد بود. مسلمان و کافر یک شیء را دوجور می‌بینند و این به دلیل پیش‌فرض‌ها و اصول موضوعه متفاوت آنهاست.

وی ادامه داد: اینکه می‌گوییم این علم اسلامی است، یعنی روی‌آوردن به این علم، رشد بخش‌های معینی از آن، مجموعه اصول موضوعه آن و نحوه نگرش به پدیده‌ها و امور بر اساس پیش‌فرض‌های اسلامی باشد. تقسیم علوم به اسلامی و غیراسلامی منحصر در علوم انسانی نیست و شامل همه علوم ازجمله ریاضیات، منطق و فلسفه می‌شود ولی فعلاً تمرکز ما بر علوم انسانی است.

میرسپاه در پایان گفت: علمی که بر اساس پیش‌فرض‌ها و اصول موضوعه اسلامی تصحیح، تکمیل، تهذیب و جهت‌دهی شده باشد، اسلامی است. علوم انسانی اسلامی یک فصل در کنار فصول دیگر علوم انسانی نیست، بلکه روحی است که در کالبد این علوم دمیده می‌شود.

کد خبر 3888801

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha