فاصله زماني بين تصويب اين قطع نامه و پذيرش آن از طرف جمهوري اسلامي ايران اين پرسش را مطرح مي كند كه چه دلايل و عواملي در اين تأخير دخالت داشته اند.
سؤال مهم اين است كه اگر در پذيرش قطع نامه 598 بيش از اين تأخير مي شد، چه اتفاقي رخ مي داد؟
در 22 مرداد ماه 1367، محمدجواد لاريجاني، معاون وقت بين الملل وزارت امور خارجه، در گفت وگو با خبرگزاري جمهوري اسلامي با اشاره به همين موضوع گفت : « ما بايد دو مطلب را از هم جدا كنيم. نخست تصميم ما در زمينه پايان هر چه سريع تر درگيري ها » از اين سخن معلوم مي شود كه در آن هنگام ختم تشنج اولويت پيدا كرده بود و در مقطعي به اين نكته رسيديم كه ختم تشنج حقيقتاً ضروري است.
به نظر مي آمد قطع نامه 598 مي تواند يكي از معقول ترين وسيله هاي ختم تشنج باشد. به علاوه در آن زمان مسير ديگري آماده نبود. اگر دنبال راهكار هاي ديگري مي گشتيم، بايد منتظر مي مانديم تا زمينه هايي آماده شود. اما راهكار قطع نامه آماده بود؛ طرح اجرايي آن حاضر بود؛ از نظر بين المللي مقبول به شمار مي آمد و طبيعي بود كه قطع نامه 598 وسيله ختم تشنج انتخاب شود.
زمان پذيرش قطع نامه 598 در كالبد شكافي دلايل قبول آن مي تواند راهگشا باشد. حجه الاسلام اكبر هاشمي رفسنجاني، امام جمعه موقت تهران و جانشين وقت فرماندهي كل قوا، در خطبه هاي نماز جمعه تهران در 28 مردادماه 1367 با بجا ارزيابي كردن زمان پذيرش قطع نامه دليل آن را غرور ملي دانسته و مي گويد: « از ديدگاه ديگر، ما به مسائلي رسيديم كه آن موقع [چند ماه زودتر از پذيرش قطع نامه] نمي رسيديم. رفع ادعاي جنگ طلبي ما و صلح طلبي عراق، از جمله دستاوردهايي بود كه پس از پذيرش قطع نامه 598 در زمان فعلي به دست آمد » (1)
در نهايت هم پس از برقراري آتش بس رسمي بين ايران وعراق وپس از گذشت بيش از چهارسال در 18 آذر 1371 سازمان ملل رژيم عراق را بعنوان تجاوز گر به خاك ايران معرفي كرد ، اقدامي كه مي توانست سالها پيش از اين و در همان آغاز جنگ تحميلي صورت بگيرد كه متاسفانه بنا به دلايلي كه چندان هم نا معلوم نيست بسيار دير انجام شد. |
در 21 مردادماه 1367، آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور وقت كشور، در خطبه هاي نماز جمعه تهران عنوان كردند: « اعلام قبول قطع نامه از طرف جمهوري اسلامي ايران دو فايده اساسي داشت: اول اين كه، آتش بس را به صلاح انقلاب و كشور دانستيم و دوم اين كه، با اعلام قبول قطع نامه، ماهيت رژيم عراق علي رغم ادعاهاي صلح طلبي، آشكار شد و تحولات بعدي اصالت هر دو مصلحت را مشخص ساخت... رژيم عراق در مقابل اين حركت غيرمنتظره جمهوري اسلامي ايران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ طلب خود بود، بايد آتش بس را قبول مي كرد. اگر مي خواست زيربار نرود، چهره منافقانه اين رژيم افشا مي شد و اين هر دو به نفع كشور ما بود».(2)
به دنبال پذيرش قطع نامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران، نظاميان عراقي حملات خود را به مناطق تحت اختيار ايران متوقف نكردند. اين امر گوياي آن است كه مسئولان جمهوري اسلامي در برآوردهاي خود مبني بر جنگ طلب بودن عراق در نزد افكار عمومي جهان موفق عمل كردند و در واقع، يكي از دلايل سياسي پذيرش قطع نامه نيز ناظر بر همين موضوع است.
در روزهاي پاياني جنگ، پيروزي هاي نسبي محدود ارتش عراق در مناطق جنگي اين موضوع را در ذهن برخي از تحليلگران سياسي و نظامي ايجاد كرده بود كه جمهوري اسلامي قطع نامه مزبور را از سر استيصال و ضعف پذيرفته است، اما حجه الاسلام اكبر هاشمي رفسنجاني، جانشين وقت فرمانده كل قوا، يك روز پس از پذيرش قطع نامه 598 گفت: « در روزهاي آينده، در حدي كه دشمن نتواند سوء استفاده كند، مردم عزيز ايران در جريان امور قرار خواهند گرفت ... اين تصميم تحقيقاً در جهت مصالح اسلام و امت برداشته شده و هيچ گونه شبهه اي از ضعف و ناتواني در آن نيست».(3)
علي اكبر هاشمي رفسنجاني |
رفسنجاني شرايط جديدي را كه به پذيرش قطع نامه 598 و قبول آتش بس منجر شد اين چنين بيان مي كند: « مسائل فراواني وجود دارد و مهم ترين آن اين است كه كفر جهاني و استكبار در اين مقطع تصميم گرفته اند كه به طور جدي، از پيروزي سريع ما جلوگيري كنند و پافشاري ما در اين مقطع ممكن است منجر به خسارات فوق العاده اي براي مردم ما و مردم عراق شود كه در محاسبه مان آن چيزها را فعلاً مصلحت نديديم».(4)
به دنبال پذيرش قطع نامه 598، آيت الله خامنه اي نيز به آن دسته از مردم و رزمندگاني كه قبول قطع نامه را به معني عقب نشيني يا عدول از مواضع قبلي قلمداد كردند، چنين پاسخ دادند:« ... آنچه امروز لازم است گفته شود اين است كه پذيرفتن اين قطع نامه به معناي برگشت از شعارهاي انقلاب اسلامي نيست و انشاءالله نه چند سال بعد، بلكه به همين زودي ها دلايل واقعي پذيرش قطع نامه به اطلاع مردم خواهد رسيد».(5)
درباره ديگر دلايل سياسي پذيرش قطع نامه برخي از كارشناسان خارجي اظهاراتي مطرح كرده اند كه به دليل عدم شناخت كافي از واقعيت هاي سياسي و تصميم گيران جمهوري اسلامي چندان با واقعيت مطابقت ندارد.
ديدگاه رابين رايت، كارشناس مسائل منطقه، در گفت وگو با راديو امريكا از جمله اين اظهار نظرهاست. اين گفت وگو يك روز پس از پذيرش قطع نامه، انجام شد. به اعتقاد وي نااميدي ايران از راه حل نظامي و نيز وضعيت اقتصادي و تحولات اخير جبهه هاي جنگ در اين تصميم گيري مؤثر بودند.(6)
نتيجه گيري از چنين اظهارنظري آن است كه ايران با توجه به حمايت هاي گسترده بين المللي از عراق، راه حل نظامي براي پايان جنگ را منتفي دانسته و وضعيت اقتصادي كشور نيز در اين تصميم مؤثر بوده است. البته، به دليل آن كه هنوز پس از پانزده سال از پايان جنگ، چنين اظهاراتي به صورت رسمي تأييد يا تكذيب نشده اند، نمي توانند مبناي درستي داشته باشند.
اما به رغم اين اظهارنظر، آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور و رئيس شوراي عالي دفاع در زمان جنگ، چنين استدلال كرده اند:« اگر تا به حال آتش بس را قبول نكرده ايم، علت آن اين بود كه مهاجم هنوز تأديب نشده بود. بايد تمامي همفكران صدام درمي يافتند كه چنين تجاوزي چه پيامدي دارد و دنيا اكنون فهميده است و ملت ايران بدون ترديد يك قدرت نظامي و سياسي است».(7)
علي اكبرولايتي وزيرامورخارجه وقت |
از طرف ديگر، علي اكبر ولايتي، وزير امور خارجه، ضمن اشاره به توهم عراقي ها درباره قطع نامه 598 مي نويسد: « پذيرش قطع نامه از سوي ايران اين توهم را در عراقي ها پديد آورد كه ايران ضعيف شده است؛ لذا دوباره رجز خواني هاي ابتداي جنگ را آغاز كردند. پس دو هفته تلاش كرديم و در برابر باج خواهي هاي عراق پايداري كرديم تا توانستيم آتش بس را بگيريم. وقتي به تهران برگشتم بعضي از دولت مردان به من گفتند تو كه آتش بس را به دست آوردي، موضوع عقب نشيني را هم يكباره حل مي كردي. اين نشان مي داد كه بعضي از همكاران ما در دولت راجع به ماهيت حكومت عراق هم چنان دچار خوش باوري بودند».(8)
در هر حال، هرچند هنوز بين عراق و ايران آتش بس و صلح كامل برقرار نشده است، اينك، همان طور كه مسئولان كشور عنوان كرده اند، ثابت شده است كه تأخير بيش از اندازه در پذيرش قطع نامه، لطمه هاي جبران ناپذيري به كشور وارد مي كرد. ارتش عراق همانطور كه در هنگام جنگ و نيز در جنگ خليج فارس مشخص شد، در آستانه دست يافتن به سلاح هاي اتمي تاكتيكي قرار داشت و در استفاده از سلاح هاي شيميايي نيز هيچگونه ترديدي نداشت. تهديد عراق در بيانيه اي كه در تاريخ 23 مرداد 1367 منتشر كرد به خوبي نمايانگر اين نكته است كه در صورت تأخير در پذيرش قطعنامه، پيامدهاي بسيار تلخي در انتظار مردم ايران بود(9). مردمي كه كيلومترها از مناطق جنگي دور بودند و حقوق بين الملل عدم تعرض به آنان را به رسميت شناخته بود.
در هر صورت، قطعنامه 598 با تدبير حضرت امام(ره) پذيرفته شد. با اين تصميم هرچند مردم و رزمندگان شگفت زده شدند اما امام خميني(ره )، بنيان گذار جمهوري اسلامي، به آنها سفارش كردند: « اين روزها ممكن است بسياري از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند كه هرچند اين مسئله به خودي خود يك ارزش بسيار زيباست، اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست».(10)
در نهايت هم پس از برقراري آتش بس رسمي بين ايران وعراق در مرداد 1367 پس از گذشت بيش از چهارسال از 27 تير 1367 در تاريخ 18 آذر 1371 سازمان ملل متحد رژيم عراق را بعنوان تجاوز گر به خاك جمهوري اسلامي به جهانيان معرفي كرد ، اقدامي كه بسيار مي توانست سالها پيش از اين و در همان اغاز جنگ تحميلي صورت بگيرد كه متاسفانه بنا به دلايلي كه چندان هم نا معلوم نيست اين اقدام در نهايت بسيار دير انجام شد.
در ان برهه اززمان مردم، مسئولان و رسانه هاي گروهي از پرداختن به جزئيات دلايل سياسي پذيرش قطع نامه 598 خودداري كردند، اما به نظر مي رسد در حال حاضر، در صورتي كه مصلحت كشور اجازه دهد، مسئولان خواهند توانست به طور شفاف، شرايط آن روز كشور، فشارهاي بين المللي براي در انزوا قرار دادن جمهوري اسلامي و نيز در تنگنا قرار دادن ايران از نظر اقتصادي، سياسي و نظامي را براي مردم و افكار عمومي تبيين كنند تا از هر گونه قضاوت شتاب زده و نارسا اجتناب شود.
_____________________________
پاورقي:
1. روزنامه كيهان، 29/5/67.
2. همان، 22/5/67.
3. همان، 28/4/67.
4. همان.
5. روزنامه كيهان، 1/5/67.
6. راديو آمريكا، 28/4/67.
7. روزنامه اطلاعات، 21/5/67 .
8. علي اكبر ولايتي؛ تاريخ سياسي جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376 ، ص331.
9. راديو بغداد، 23/5/1367.
10. صحيفه نور، جلد بيست ويكم، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، 1378، ص 92.
نظر شما