به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نیچه جوان، برآمدن نابغه» نوشته کارل پلیچ به همت رضا ولی یاری ترجمه و توسط نشر مرکز در ۲۹۸ صفحه و با شمارگان ۱۸۰۰ نسخه به قیمت ۲۴۲۰۰ تومان منتشر شد.
این کتاب مشتمل بر ۹ فصل با عناوین: تبارشناسی نبوغ، تولد یک نابغه؟، بدون پدر، یادگیری آموختن، دانشجوی نابغه، تقلید از نوابغ، نخستین آثار، تلاش برای استقلال و بازتعریف نبوغ است. همچنین یادداشت ها، کتاب شناسی و نمایه را در انتهای کتاب مشاهده می کنید.
در تبارشناسی نبوغ به ریشه های شکل گیری شخصیت و دیدگاه های نیچه پرداخته شده است. در این زمینه در ابتدای این فصل و همچنین در پشت جلد کتاب می خوانید:
زمانی که نیچه پسر بچه ای بیش نبود گوته به قهرمان ملی آلمان بدل شده بود. در سال ۱۸۵۰ نبوغ تنها یک قرن قدمت داشت، اما در بین افراد فرهیخته قهرمانان خلاقی چون گوته و شیلر، در مقام چهره هایی مورد احترام، جای بلند مرتبگان و پادشاهان را گرفته بودند.
مفهوم نبوغ محصول جنبش فکری پیشرو قرن هجدم، یعنی روشنگری، بود. نویسندگان رادیکال راه را برای انقلاب دموکراتیک باز کرده و در همان حال عرصه را برای ظهور قهرمانان رمانتیک قرن نوزدهم و کیش نبوغ مهیا می کردند. آن ها عموما خود را به عنوان نمایندگان طبقات متوسط معرفی می کردند، و حتی خودشان را «حزب انسانیت» می نامیدند. اما به زودی این ایده در آن ها پیدا شد که یک جور اشرافیت سالاری فکری به وجود بیاورند. و این به یکی از بنیادهای نظریه نبوغ تبدیل شد.
در صفحه ۶۴ کتاب در قسمت یادگیری آموختن آمده است: نیچه از نظم مدرسه فرار می کرد و شخصا سرگرم ادبیات و تصنیف موسیقی شده بود و به ذائقه ادبی نامتعارف اش میدان می داد. او احساس می کرد با شورشی شخصی و متمرکز علیه آن همه نظم و انضباط به خرسندی های بزرگتری دست یافته است. و از آنجا که زود بزرگ شده و تودار بود، نظم حاکم بر پفورتزا باعث پیشرفت آکادمیک او می شد. با این حال می دانست که باید ورای آن چه آموزگاران اش می توانند به او بیاموزند پیشرفت کند.
فردریش جداگانه به مطالعات شخصی اش ادامه داد، طوری که گویی دارد از آن ها در برابر چشم تیزبین مدرسه مراقبت می کند. در پفورتزا شروع به خواندن شکسپیر و بایرون و امرسون کرد، و این ها تاثیر عمیقی بر او داشتند، چون از حیث حرفه اش به عنوان یک نویسنده نیز برایش مهم باقی ماندند. ولی ظاهرا او احساس می کرد نیازی نیست درباره این نویسندگان با همشاگردی های اش به بحث بپردازد.
یا در قسمتی که به نخستین آثار می پردازد آورده است: واگنرها، شاید ناخواسته داشتند می گفتند که نیچه نه تنها یک نابغه است، بلکه نابغه ای از نوع خاص است: یعنی همان «سقراط اهل شعری» که خود نیچه در زایش تراژدی بدان اشاره کردده بود. او آثار هنرمندانی مثل واگنر (و آیسخولوس) را، که بدون اینکه نتایج ضمنی آفریده های شان وقوف کامل داشته باشند دست به آفرینش می زدند، فهمیده و توضیح داده بود. نیچه اسرار هنر واگنر را برای کوزیما همسر واگنر (وشاید هم خود واگنر) روشن کرده بود. این تعبیر اشتباه نبود. اما از نیروهای حتی عظیم تر بینش و افشاگری حکایت داشت، نیروهایی که حالا ما، با درک بسیار بیشتری، می دانیم استعداد فوق العاده نیچه را تشکیل می دادند. بنابراین توصیف کوزیما از نیچه به برآورد اولیه خود نیچه از تمایز بین نابغه ساده- که نمونه آن در اینجا واگنر است- و نابغه احساساتی، یعنی نیچه، شباهت دارد. اما چنین حرفی در اولین ماه های سال ۱۸۷۱ احتمالا برای نیچه همچون ستایشی کم فروغ به نظر می رسید، چون نیچه با آن حالت خیره سری اش حالا قطعا فکر می کرد که سقراط بودن، از هرنوع اش، یعنی نفرین شده بودن.
کتاب «نیچه جوان» با عنوان فرعی برآمدن نابغه به همت رضا ولی یاری ترجمه و امسال ۱۳۹۵ توسط نشر مرکز با شمارگان ۱۸۰۰ نسخه و به قیمت ۲۴۲۰۰ هزار تومان روانه بازار نشر شد.
نظر شما