به گزارش خبرنگار مهر، همایش ملی اقتصاد مقاومتی پیوند سیاست، فرهنگ، اقتصاد در سالن همایش های صداوسیما برگزار شد.
قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی در این همایش با موضوع اقتصاد مقاومتی از منظر عقلانیت و تمدن انسانی به ایراد سخنرانی خود پرداخت.
وی گفت: منظر من در مورد اقتصاد مقاومتی، متفاوت است. ثقل نگاه من تمدنی است. اقتصاد مقاومتی اعراض از عقل نیست، بلکه یک بنیان و عرضه یک تفکر جدید است. ما همچنان ذیل غرب میاندیشیم و متفکران ما توصیه میکنند که راهی غیر از غرب نداریم. ما اشتباه کردهایم که توجه به مواریث خود نداشتهایم، به همین دلیل وقتی از اقتصاد مقاومتی صحبت میکنیم برخی تلقی قطع رابطه با دنیا را می کنند در صورتی که این گونه نیست. برای اینکه راهی جدید را شکل دهیم باید پرسش جدیدی مطرح کنیم.
پورحسن ادامه داد: برخی اساتید میگویند چرا دانشگاه تولید فکر نمیکند. باید دانست این مسئله با تجویز رخ نمیدهد. در تمام گفتمانهای علمی راه تفکر و تولید علم، طرح پرسش است. در غرب دیدگاههای مختلفی وجود دارد مبنی بر اینکه رابطه انسان با حیات اجتماعی نباید رابطه مقهوریت باشد. فوکو از انقلاب ایران یک راهبرد متفاوت تفکر ذکر میکند اما ما در داخل هنوز نمیدانیم که ضرورتی ندارد که ذیل غرب بیندیشیم.
این استاد فلسفه افزود: در غرب تفکر و فرهنگ را ذیل قدرت میبینند لذا وقتی از اقتصاد و تکنولوژی حرف میزنیم آنها هستند که قاهریت را به وجود میآورند. این در حالی است که ما میخواهیم از مقهوریت جدا شویم. بازخوانی گذشته برای آینده است نه برای بازگشت. این تفاوت بنیادی ما با دیگر کشورهای اسلامی است. هیچ کشور اسلامی آگاهی پیدا نکرده که در ذیل غرب زندگی میکند. ما در ایران این را فهمیدهایم اما التفات جدی به آن نداریم.
وی گفت: ما یک مشکل داریم و فکر میکنیم جریان تفکر را میتوان با تجویز و دستورالعمل حل کرد، در حالی که این نیازمند آگاهی و کنکاش جدیدی است. نخبگان ما که قدرت از آنها هراس دارد از ایفای نقش اعراض میکنند. تازمانی که نخبگان را سهیم نکنیم مشکل ما سرجای خود باقی میماند. نخبگان ما باید به پرسشهای معطوف به اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی و غیره به طور عمیقی فکر کنند.
وی در پایان گفت: علامه جعفری، علامه طباطبایی و ... برای ما نمونههای عینی هستند ولی توجه و التفاتی به آنها نداریم و باور نداریم این تفکر میتواند زمینه نگاه متفاوت را به وجود بیاورد. تلقی من این است که گسست بینشی میتواند خطر را تبدیل به فرصت کند. ما از اقتصاد دنیا کنار نمی کشیم بلکه آن را برای حیات بشر مفید نمیدانیم. دستاوردهای عقل بشر را نباید در تعریف اقتصاد مقاومتی لحاظ کنیم. با طرح پرسش میتوانیم خطرات را تبدیل به فرصت کنیم و با یک گسست معرفتی میتوان این امر را سامان داد.
نظر شما