۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۵:۳۴

قباد منصوربخت:

مواجهه ناقص و معیوب ما با علم تاریخ باعث بحران در آن شده است

مواجهه ناقص و معیوب ما با علم تاریخ باعث بحران در آن شده است

استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: مواجهه ناقص و معیوب ما با تاریخ و تاریخ پژوهی جدید، موجب ظهور یک تاریخ و تاریخ پژوهی بحرانی است.

به گزارش خبرنگار مهر، قباد منصوربخت استاد دانشگاه شهید بهشتی در همایش تاریخ، پژوهش و نقد متون که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با عنوان بحران ماهیتی و مفهومی تاریخ پژوهی جدید سخنرانی کرد و گفت: این بحث در واقع ناظر بر بحرانی است که در ماهیت و مفهوم تاریخ وتاریخ پژوهی جدید وجود دارد. از نظر من تاریخ معاصر ایران تاریخ بحران است و به طور کلی ما با بحران های متعددی مواجه هستیم و بحران تاریخ و تاریخ پژوهی شانی از این بحران است.

وی گفت:  اما این بحران از کجا می آید؟ این بحران حاصل مواجهه با تمدن جدید غربی و شکست خوردن و مغلوب شدن است. همانطور که بارها این ترجیع بند را در سخنان خود به کار برده ام تا با ظهور فرهنگ و تمدن جدید غربی دوره تمامی فرهنگ ها و تمدن های بشری به پایان رسیده است.

منصوربخت افزود: بنابراین مساله تاریخ معاصر ما و ام المسائل ما شکست و مغلوب شدن در برابر تمدن جدید است. این مساله از آن حیث که ما در حل مساله ناتوان می شویم به بحران تبدیل می شود. بحران ناتوانایی در اینجا اساسا در حل مساله در علوم انسانی به صورت عام و در تاریخ به صورت خاص است. خود این مساله  ما در بحران از مجرای آشنایی با تاریخ نگاری و تاریخ پژوهی جدید غربی و روش شناسی آن آغاز می شود. آغاز نقادی تاریخ نگاری قدیم بر مبنای روش شناسی تاریخ جدید آغاز گسست از تاریخ قدیم است.

وی یادآور شد: اما مبنای انتقاد از تاریخ نگاری قدیم چیست؟ ملاک ها و معیارهای انتقاد از تاریخ نگاری قدیم چیست؟ یک وجه آن وجه شناختی است، یعنی نثر تاریخ نگاری قدیم نقد می شود به دلیل اینکه نثرش مکلف است، تملق گویی دارد، توجه اساسی به صنایع ادبی در تاریخ نویسی دارد، معنا را قربانی می کند، مبتنی بر بیان چاپلوسانه و متملقانه است، وارونه نمایی اخلاقی و شخصیت دارد و...

منصوربخت در ادامه این ویژگی ها افزود: در بسیاری از موارد فاقد صداقت است. حوادث و وقایع تاریخی را وارونه می نماید. نقد دوم در واقع به ژانر تاریخ نگاری توجه دارد، اساس نقد در این ژانر هم در واقع در مواجهه با فلسفه و تاریخ نگاری جدید غربی و اروپایی حاصل می شود. متاسفانه آشنایی ما به صورت ناقص و معیوب بوده است و طبعا هم نتیجه جالبی نداشته است.

وی گفت: نکته دیگر در این ژانر این است که تاریخ نگاری قدیم به زندگی پادشاهان و فرماندهان و ... توجه داشته است و از توجه به توده مردم و سازندگان اصلی جامعه خبری نبوده است و به تاریخ اجتماع و تاریخ اجتماعی توجهی نشده است. نکته دیگر نقد بی توجهی به عدم درک تنزل و ترقی مردم و کشور و موجبات آن بوده است. همه اینها منجر به بی اعتبار کردن تاریخ نگاری قدیم می شود و تبدیل منابع تاریخی قدیم به ماده خام صرف شده است.

منصوربخت افزود: به این ترتیب ما وارد گسست از تاریخ نگاری قدیم می شویم که این گسست یک گسست نظری دارد و بعد از شیوه تاریخ نگاری قدیم جدا می شویم. اما چرا من اسم آن را بحران گسست گذاشته ام؟ به دلیل اینکه مبتنی بر نفهمیدن  مبانی نظری عملی و منطقی تاریخ نگاری قدیم است. یعنی بحران ظهور و بروز شناخت ادراکی میان ما و تاریخ نگاری قدیم به وجود می آید. نقدهای ویرانگر و تیره و تار کردن فضای فهم و نقد عملا باعث می شود ما دچار این توهم بشویم که فکر می کنیم تاریخ نگاری قدیم را می فهمیم در حالی که آن را نمی فهمیم.

منصوربخت در ادامه گفت: برای نمونه فریدون آدمیت که نقادی های بسیاری داشته است. ایشان در ذیل مفهوم انحطاط یا فترت تاریخ نویسی می گوید؛ «روی هم رفته در این مدت نه سنجش تاریخی در کار بوده و نه نقد و ارزشیابی منابع و نه نتیجه گیری تاریخی، وقایع را بدون ارتباط علت و معلول سر هم می کردند، از ذکر حقایق بسیاری خواه از راه مصلحت اندیشی، خواه از ترس و به علت ناایمنی اجتماعی و خواه از عدم درک معنی واقعیات» حاصل این نقد ترد و گسست تاریخ نگاری قدیم است. البته نه بر اساس فهم و درک درونی و فهمیدن منطق درونی تاریخ نگاری قدیم و تفکر و تامل در نسبت آن با تاریخ نگاری جدید است.

وی گفت: بلکه بر اساس آشنایی ناقص با منطق بیرونی تاریخ نگاری جدید است که به این ترتیب ما دچار بحران گسست از تاریخ نگاری قدیم می شویم. این مواجهه حاصل درکی است که از تاریخ پژوهی جدید پیدا می کنیم.

استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه تصریح کرد: اما مراد از درک ناقص از تاریخ نگاری جدید چیست؟ به این معنی است که ما دچار بحران درک شده ایم، به این معنی درکی غیرتاریخی از پدیداری تاریخی کرده ایم. تاریخ نگاری و تاریخ پژوهی جدید اروپایی دو امر تاریخی اند اما درکی که ما به دست آورده ایم، یک درک انتزاعی و غیرتاریخی است. بنابراین با نقد روش شناسی قدیم و تاریخ نگاری قدیم و نوع و جنس توسط افراد روشنگری در اروپا به ویژه ولتر و به نحوی روسو و کاندرسه نطفه تاریخ پژوهی جدید بسته می شود.

وی یادآور شد: آن چیزی که تاریخ و تاریخ پژوهی جدید را بوجود می آورد حاصل تغییر فهم و نگاه و رویکرد انسان اروپایی به تاریخ است. یعنی مواجهه متفاوتی است که تا آن زمان سابقه نداشته است. یعنی برخلاف این دلیل تصور می شود که نگاه کلان به تاریخ اروپا و دوره بندی سه گانه فقط امری صوری است. در حالی که به این صورت نیست بر پایه نحوه تلقی و فهم ما و تعریف جدید از تاریخ است که حاصل آن ظهور مفهوم تاریخیت و تاریخ مندی است. بنابراین تاریخیت دال بر تغییر نسبت انسان و جهان است. تاریخیت از ظهور انسان تاریخی حرف می زند.

وی افزود: به نظر من ظهور مفهوم تاریخیت به معنای کشف جدیدی از ساحات انسانی است و به این معنی تاریخ  ساحت چهارم انسان می شود. بنابراین عصر روشنگری عصر ظهور خودآگاهی نسبت به تاریخ اندیشی ناخودآگاه جدید اروپایی است. از این رو تغییر نحوه تلقی از تاریخ و فهم تاریخیت انسان بر رشته دانشگاهی بودن و علمی بودن تاریخ تقدم دارد.

منصوربخت گفت: در واقع تفاوت ماهوی و تعریف جدید از تاریخ ظهور می کند. بر پایه این تفاوت، از نسبت انسان و تاریخ پرسیده می شود. این آغاز دوران جدید در تاریخ غرب است به این ترتیب است که علم تاریخ ظهور پیدا می کند، اما آن چیزی که بر اساس این آنتولوژی در غرب پدید می آید، طرح جدید مسائل تاریخی است. یعنی توضیح و تبیین شرایط و مناسبات متقابل انسان غربی و تاریخ در ادوار مختلف تاریخی است.

وی افزود: به این ترتیب آن چیزی که اتفاق می افتد فهم تاریخی و تاریخ مندانه از انسان است. بر این اساس به ظهور تاریخ پژوهی جدید در ایران می رسیم. مواجهه ناقص و معیوب ما با تاریخ و تاریخ پژوهی جدید آغاز می شود. اما آن مواجه معیوب هم تداوم پیدا نمی کند و بنابراین یک تاریخ بحرانی ظهور می کند یا به یک معنا یک تاریخ بحران زاده به وجود می آید. یعنی بحران ماهیت تاریخ به وجود می آید. یعنی از تاریخ سخن می گوییم، اما درکی از ماهیت آن نداریم. بحران مفهوم تاریخ به وجود می آید، یعنی از تاریخی حرف می زنیم که قادر به تعریف آن نیستیم. بنابراین این پرسش پیش می آید که تاریخ چیست، نسبت متقابل میان ما و تاریخ چیست؟ تاریخ چه کارکردی دارد...

وی در پایان گفت: حاصل همه این کارها این است که تعطیلی تفکر را به وجود آورده است، اگر قرار است برای اهل تاریخ جایی باقی بماند، باید این بحران حل شود. اگر قرار است ما تفکر فلسفی یا تاریخی کنیم، (سوال این است که آیا می توایم بکنیم؟) ما باید از حالت تقلید به اجتهاد برگردیم که آیا می شود این اتفاق بیفتد که در نهایت ما باید به عقل رو بیاوریم.

کد خبر 3926978

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha