به گزارش خبرنگار مهر، محمد علی میرزایی پژوهشگر مسائل معاصر اسلامی در سومین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی اسلام و مسائل معاصر که سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: یکی از مسائل پیش روی ما چالش های جایگزین اسلامی معاصر است. ما می خواهیم بگوییم چگونه می توان اسلام را به عنوان یک راه حل معاصر طرح کرد تا بشود این چالش ها را تا حد امکان کاهش داد؟ خوانش های توحیدی معرفت شناسانه مخصوصا با وصل مطلقیت به عنوان نهاییت برای بررسی چنین موضوعی اهمیت دارند. در واقع، کلید واژه مهمی که با آن می توان این مسئله را آسیب شناسی کرد و به نوعی در تناقض با بحث مطلقیت هست کلمه «جحد» است؛ به معنای انکار چیزی که انسان با عقل و علم خویش قدرت ورود به آن را ندارد. چون عقل در مقام ثبوت، مطلق است اما در مقام واقعیت زمانمند و مکانمند همیشه مقید به شروط تدبر و تحول است. جحد کردن از نگاه معرفت شناسانه فاجعه بار است چون انسان چیزی را که قدرت دریافت و شناختش را ندارد میخواهد به نوعی جحد و انکار کند و بعد وارد فضای زود هنگام تفسیر و نگاه سیمبالیک به مقولات دینی شود.
وی ادامه داد: مقوله توحید، در صورتی که از آن خوانش معرفتشناشانه داشته باشیم، در واقع عامل اصلی اتصال و ارتباط سه حوزه هستی شناسی (نظری)، عقل عملی (حکمت عملی) و عقلانیت (یعنی تحقق جریان عقل نظر و حکمت عمل در شرایط زمانمند و مکانمند) است. اگر پیامبر (ص) فرموده است شما به امور دنیوی خود اعلم هستید، نباید خوانش گسیخته و جدا درباره این سه لایه از این حرف پیامبر شود. منظور پیامبر این نیست که ما دو هستی شناسی داریم: یک هستی شناسی که من محمد (ص) می گویم: «افعلوا و لاتفعلوا» و یک هستی شناسی که شما وقتی می خواهید به امور دنیا بپردازید به آن استناد کنید. ما یک عرصه فلسفه هستیشناسانه داریم و ما نباید قائل به نگاه پارادوکسیکال در نگاه هستی شناسانه باشیم. توحید یعنی شناخت های دریافت از دیدگاه هستی و عمل و تدبیر. اگر ما توحید را در عرصه معرفت شناسانه اعمال نکنیم، مجبوریم که پارادایم های مختلفی را خلق کنیم. پاردایم های پوزیتویستی قابلیت جمع کامل را ندارند.
وی گفت: اساسا انسان، صرف نظر از اعتقادات یک دین، نمی تواند فارغ از نگاه ها و بینش های مبنایی هستی شناسانه حتی غذا بخورد. یعنی انسانها وقتی غذا میخورند به طور تسلسی طبق سه لایه مذکور بدن اقدام می کند. انسان موجودی است که تمام اعمالش در دو مرحله تصمیم گیری و اقدام صورت می گیرد و نگاهش وحدتی است و بینش واحدی دارد. بدون این ویژگی ها مشکل شرک به وجود می آید و شرک معرفتی یعنی عدم اعتقاد به سه لایه هستی شناسانه ای که در بالا ذکر شد و این منجر به اختلال سیستم های حیات می شود. من می توانم با خدای خود ارتباط داشته باشم اما در مرحله ارتباطات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فکر کنم که اینجا من دیگر آزاد هستم و می توانم اقداماتی کنم که هیچ ارتباطی با لایه های هستی شناسی ندارند.
وی افزود: ایمان کانونی ترین واژه قرآنی در تبیین و اعتقاد به لایه ها و طبقات هستی شناسانه است. ایمان داشتن یعنی شناختن هسته های آفریده های خدا و معادل آن «له الخلق» است. صالحین یعنی کسانی که ایمان دارند و آنها کسانی هستند که به اجزای هستی و روابط بین آنها آشنا هستند.
حجت الاسلام میرزایی ادامه داد: یکی دیگر از چالش های پیشروی انسان عدم درک صحیح از سکولاریسم است. گاهی علیرغم داشتن نشانه های ظاهری یک مسلمان ما واقعا سکولار هستیم. بحث سکولاریسم بحث سیستم معرفت و شناخت است. ما دو کار می توانیم انجام دهیم؛ یکی اینکه انسان را به عنوان مرجع، حاکم، منبع و قضاوت گر قرار دهیم و دیگری اینکه عقل گرایی کنیم و تمام اجزاء هستی را در یک نگاه مرتبط با هم و برآمده از اعتقاد به وحدت خالق و وحدت مخلوق قضاوت کنیم. نتیجه این است که وحدت تکوین و تشریع یک ضرورت است. آیا ما به دنبال خدایی کردن انسان هستیم یا انسانی سازی دین؟ بسیار خطرناک است؛ سکولاریسم یعنی دومی. در نگاه سکولار، انسان با داشته های معرفتی خود در مواقع مطلق به دنبال قضاوت است. این خطرناک ترین و جاهلانه ترین اقدام است.
وی در پایان گفت: در نتیجه، ما باید انسانها را فرا بخوانیم الهی شوند، اما الهی شدن در اینجا به نظر من معرفت شناسی است. متاسفانه کشورهای مسلمان نیز دچار سکولاریسم شده اند. مسلمانان باید فراپارادایم فکر کنند؛ پارادایم ها تله هستند و نباید در آنها غرق شویم. ما باید فرامتودولوژی کار کنیم. ما باید به غرب بگوییم که نگاه شما به هستی جزئی و تقسیمی است و ما می خواهیم شما را دعوت کنیم به توحید یعنی همان نگاه کلان هستی شناسانه. غربی ها می توانند نظام های خود را بسازند اما مشروط به اینکه مبتنی بر نظام تکوین و تشریع و بر اساس خوانش های عقلانی و معرفتی باشد.
نظر شما