به گزارش خبرگزاري مهر، روزنامه فايننشال تايمز نوشت : راه خاص آمريكا و استراتژي دولت جرج بوش رئيس جمهوري آن در نگاه به جهان درعراق شكست خورده است و ما شاهد يك سردرگمي اطلاعاتي و سياسي هستيم ، بنابراين نقش جهاني آمريكا بايد واقع بينانه و اخلاقي باشد.
نويسنده ادعا مي كند : ايجاد صلح بزرگ در جهان تا حدي به قدرت جهاني آمريكا بستگي دارد. با اين وجود، محدوديتهاي واقعي بر قدرت آمريكا ، نياز به همانگي منافع قانوني و تمايلات كشورهاي ديگر به اين معناست كه در بسياري از موارد، از استفاده مستقيم قدرت آمريكا بايد به طور سنجيده اي جلوگيري شود.
در ادامه اين مطلب آمده است : در مقابل آمريكا بايد تا زماني كه امكان دارد، از طريق "چينشهاي هماهنگ غيررسمي " اقدام كند. به طور مثال در خاورميانه، آمريكا به كمك براي ايجاد يك چينش هماهنگ منطقه اي نياز دارد كه شامل ايران و سوريه مي شود. آمريكا بايد از طريق اين چينش، در جستجوي مهار و كنترل كردن خشونتها درعراق پس از عقب نشيني از اين كشور باشد. براي اين منظور، آمريكا بايد با اراده و تصميم براي حل درگيري بين اسرائيل و فلسطينيها اقدام كند.
نويسنده اين گزارش مي افزايد : در آسيا نيز آمريكا بايد بفهمد كه چين، و نه آمريكا، در آينده "اولين از بين هم ترازها" در اين منطقه خواهد بود. تا زماني كه چين براي اقدام مسئولانه و همكاري با كشورهاي ديگر از جمله ژاپن آمادگي دارد، آمريكا بايد صريحا رهبري چين را در جستجو براي پيدا كردن پاسخ به اقدامهاي كره شمالي و ديگر چالشاي آتي منطقه اي بپذيرد.
نويسنده تصريح مي كند : اين مفهوم در مخالفت با گسترش طولاني مدت دموكراسي نيست، بلكه بر عكس اين يك پيش شرط لازم براي دموكراسي واقعي در بيشتر مناطق جهان است. اين يك تضمين براي صلح ، نظم، تجارت، و توسعه بين المللي خواهد بود كه بدون هر كدام از آنها دموكراسي هرگز نمي تواند چندان تداوم داشته باشد.
نظر شما