به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آریا» نوشته موسی اکرمی به تازگی توسط انتشارات نگاه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اکرمی در رشته های فیزیک و فلسفه تحصیل کرده و به نویسندگی، ترجمه و ویرایش اشتغال دارد. «کیهان شناسی افلاطون»، «کانت و مابعدالطبیعه»، «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان»، «گاهشماری ایرانی» و ... از جمله آثار تالیفی اکرمی هستند که طی سال های گذشته راهی بازار نشر شده اند.
این محقق، در زمینه داستان نویسی و فیلمنامه نویسی هم فعالیت داشته و «آریا» نخستین رمان بلند و حجیم اوست. این رمان ۵ فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: «چهارشنبه: فرگرد یکم»، «فرگرد دوم: پنجشنبه»، «فرگرد سوم: جمعه»، «فرگرد چهارم: شنبه» و «فرگرد پنجم: یک شنبه».
هر فصل از این کتاب به بخش های متعددی تقسیم می شود که عناوین هرکدام از این بخش ها، از غزل ها و اشعار شناخته شده ادبیات فارسی انتخاب شده اند. برخی از بخش های فصل های رمان «آریا» این گونه نامگذاری شده اند:
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش، مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند، هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم، احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است، هر آن که خدمت جام جهان نما بکند، یاد باد آن روزگاران یاد باد، لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود، قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا و ...
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
چهارتایی به دنبال میرزا بهمن راه می افتند. به میان تاکستان کوچک می روند. میرزا بهمن تاکی را نشان می دهد و می گوید: «در سفری که در زمستان ۱۳۳۰ همراه با پدربزرگ هایتان از راه مشهد به سیستان و زابل داشتیم، شیرمحمد خان سیستانی این تاک یاقوتی را به ما هدیه کرد. قضیه سفر ما به سیستان و زابل مفصل است و ان شا الله اگر خدا عمری بدهد برایتان تعریف می کنم. کمی از آن را آرش می داند. شاید سیاوش هم بداند... این یاقوتی را در آن جا «مروارید سیستان» می گویند. خوش رنگ، دارای حبه های درشت، مقاوم، زودرس، بی دانه، و بسیار خوش خور است. این شیرمحمدخان شیفته ما سه نفر و دوستی ما شد. ما سه نفر هم او را خیلی دوست داشتیم. تا جمشید و هوشنگ بودند برای هم نامه می نوشتیم. آخرین نامه من نامه ئی بود که خبر شهادت را برایش نوشتم. جوابم نیامد که نیامد. الغرض! او این تاک را در گونی پیچید و به ما سه نفر هدیه داد و از ما خواست که تاک را هر سه با همدیگر بنشانیم و بعد اگر دوست داشتیم تکثیرش کنیم... هر سه نفر این زمین را با هم کندیم و با شش تا دستمان تاک را در خاک گذاشتیم و پایش خاک ریختیم و اسمش را گذاشتیم «تاک سه ریشه»... شما آریا جان و کیانا خانم، می دانم سال ها قبل که به این باغ می آمدید از این انگور می خوردید. ولی احیانا سرگذشت این تاک را نمی دانستید.»
این کتاب با ۵۷۶ صفحه و قیمت ۴۰۰ هزار ریال چاپ شده است.
نظر شما