به گزارش خبرگزاری مهر، یکصد و پنجاهمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع تبیین مبانی عنایت و هدایت الهی ازدیدگاه صدرالمتألهین و امام خمینی(ره) با ارائه حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبائی برگزار شد که گزارش کوتاهی از این نشست از نظرتان می گذرد:
خداوند، خالق و مدبر عالم است و عنایت خدا به آن است که موجودات به کمال برسند و نظام جهان بر این اساس، احسنِ نظام است پس هم عموم موجودات را تکویناً هدایت فرمود و هم انسانها تشریعاً مورد هدایت قرار گرفته اند. انبیاء(ع) را هم برای ابلاغ برنامه هدایت فرستاد و این که ائمه(ع) نیز انسانها را به مقصود برسانند
حضرت امیر(ع) در مورد فراهم بودن راههای هدایت، بند اول خطبه ۱۶۶ فرمود: «ان الله تعالی انزل الکتاب … فخذوا نهج الخیر تهتدوا: خداوند قرآن ا برای هدایت بندگان فرستاد، همانا خداوند بزرگ کتابی هدایتگر فرستاد، و نیکی و بدی خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید که هدایت شوید، و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه راست قرار گیرید.( به سعادت برسید)»
حضرت در حکمت ۱۵۷ می فرمایند: قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ، وَقَدْ هُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَأُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ.
امام(ع) فرمود: حقیقت به شما نشان داده شده است اگر چشم بینا داشته باشید، و وسایل هدایت در اختیار شماست اگر هدایت پذیر باشید، و صدای حق در گوش شماست اگر گوش شنوا داشته باشید.
این بحث در ذیل بحث عنایت الهی در آثار ملاصدرا آمده است و آثار و نتایج این بحث را خودمان باید در آثار ایشان، اقتباس کنیم. امام راحل، آثار و نتایج عنایت الهی را بررسی کردهاند.
مبانی تصدیقی بحث از دید ملاصدرا:
۱- رابطه علم خدا با تدبیر و آفرینش عالم
۲- رابطه قدرت و عنایت الهی در ایجاد عالم
۳- رابطه بین رحمت خدا و عنایت الهی در ایجاد عالم
۴- ربوبیت الهی و عنایت الهی در ایجاد عالم
۵- رابطه حکمت خداوند و عنایت خدا در هدفدار بودن و احسن بودن نظام عالم
این موضوع هم در آثار غیر اسلامی و هم اسلامی دارای پیشینه است.
مطالب این بحث ممکن است با عنوان آثار عنایت الهی آمده باشد.
آثار و نتایج بحث (عنایت الهی) که در تالیفات ملاصدرا مشاهده میشود:
ظهور عنایت الهی در نظام هستی
الف) جنبش ذاتی الهی و سریان عشق در هستی، که در کلام متکلمین و عرفا… آمده است.
ب) خیر بودن جهان هستی، اگر شرّ در عالم باشد، شرّ ذاتی نیست. ما در عالم فقط خیر بالذات داریم ولی شرّ بالذات نداریم و بالعرض است.
ج) ظهور هدایت انسان و حجت الهی؛ هدایت یافتن انسان ضروری و قطعی است (تکوینی و تشریعی)
۲- ظهور عنایت الهی در تکمیل انسان
منظور از تکمیل، بعد مادی و … نیست بلکه زمینه سازی رشد استعدادهای انسان است. منظور استعدادهای معنوی یا همان تعبیر دفائن العقول است.
هدایت عام و هدایت خاص تکوینی و بعثت انبیاء هم از مباحث مهم است. انبیاء میخواهند انسان را از تاریکیهای جهالت در آورند، (تفسیر ملاصدرا، ج اول، ص ۱۱۳)
انتخاب حجت الهی در این بخش مطرح است. حتی علت کتابت کشف المراد توسط خواجه نصیر طوسی همین بحث کلامی در حجت الهی است.
ملاصدرا در موضوع عقل و فطرت، فطرت را در بحث توحید میآورد ولی حضرت امام را حل با اقتباس از رساله استاد خود (مرحوم شاهآبادی) فطرت را دارای عمومیت میداند یعنی هم توحید و هم معارف الهی.
۳- امتحان الهی، از دیگر آثار بحث عنایت الهی است که آیا امتحان خیر است یا شرّ و همگانی یا غیر همگانی بودن اینها مورد بحث میشود مثلاً ابتلائات و مصیبتهایی که حتی در زندگی انبیاء و معصومین علیهم السلام بوده است.
۴- جعل املاء و استدراج
۵- عذاب الهی
۶- وقوع معاد، که ملاصدرا جوهر نفس را مبدأ بحث معاد میداند، در جزوهای بحث آثار و نتایج حرکت جوهری ملاصدرا که بررسی میشود، بسیاری از شبهات بحث معاد قابل پاسخ دادن و رفع شدن است.
حرکت جوهری را میتوان مبنای بسیاری از مباحث از جمله معاد قرار داد.ابنسینا در اشارات و تنبیهات، تجلی و لطف خداوند برای اعطاء را بر وفق حکمت، علم و خیرات میداند.در آثار ملاصدرا، عنایت الهی تعریف شده است ولی آثار و نتایج آن، بررسی نشده است. هر چند نمونههایی از آن در آثار مختلف ایشان بیان نموده است. ملاصدرا عنایت را تعریف میکند ایشان علم و فعل الهی را مطرح میکند. در جلد سوم علاوه بر علم و حکمت، رضای الهی هم مطرح میکند.بنابراین ملاصدرا تعریف ابنسینا را درست میداند ولی بخشهایی را توسعه میدهد و تبیین و تشریح مینماید.از نظر ملاصدرا قوام عنایت الهی به فاعلیت و سببیّت است.محبوب بودن فعل نزد فاعل باعث میشود که عشق و محبت فراوانی در انجام کار بوده باشد. یعنی اینها نشانه فاعل بالخیر بودن وی است.
علم فاعل به فعل خود را که ملاصدرا بیان میکند نشان میدهد که به فعل الهی هم در این بحث عنایت ویژه دارد که تمام فعل و خلق و ماسوی الله هم در تعریف عنایت الهی از دید ملاصدرا لحاظ شده است. (علاوه بر علم الهی که مورد توجه وی بوده است) با تعریفی که ملاصدرا از وجود و تشکیکی بودن آن آورده هم این بحث غنی میشود و ملاصدرا عنایت فاعل به فعل را به خوبی تعریف میکند که هم در قرآن و حدیث و مناجات ائمه روشن میشود. مثلاً در دعای سحر، امام باقر(ع) از خدا تمام علم را میطلبد. «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ»
رابطه قدرت و عنایت الهی را در شواهد الربوبیه آورده است که قدرت و علم در کنار هم هستند. قدرت را همان مشیت فعل و ترک میداند و قدرت بر فعل را عنایت ازلیه میداند.
کون الفاعل فی ذاته بحیث ان شاء فعل و ان لم یشئ لم یفعل، این تعریف دیگری از اختیار است که از حکماء و متکلمین آمده است. ذیل آیه ( و لقد کرمنا بنی آدم) و آیه (انی جاعل فی الارض خلیفه) ایشان به بحث حیات انسان میپردازند که رحمت الهی دخالت مهمی در آن دارد، زیرا انسان از کرامت خوبی برخوردار است در آیه (ان اکرمکم عند الله اتقیکم) امام راحل میفرمایند: حضرت رسول چون اتقی الناس است اکرم الناس است.
ملاصدرا در جلد هفتم اسفار توضیحاتی دارد: فانظر الی آثار رحمت الله (نگاه عمقی داشته باشید که خدا عنایت دارد که انسان خلق شود و بعد بتواند خلیفه و نبیّ و امام باشد).
ملاصدرا در اسرار الآیات ص ۳۶۳ و ۵۵۳ بحث ربوبیت الهی را مطرح میکند و رابطه آن با عنایت الهی را عنوان میکند که همانطور که خداوند موجودات را خلق میکند، کارگردانی جهان را هم به خود نسبت میدهد. پس هم از بحث تکوینی و هم تشریعی ملاصدرا آن را شرح میدهد.رابطه علم و عنایت الهی از نظر حضرت امام از بحثهای مهم در علوم عقلی است. گرچه مشرب حضرت امام عرفانی است ولی در بحث اثبات علم الهی و … از مفاهیمی مثل صرف الوجود و بسیطه الحقیقه استفاده میکند و اینها را بالاتر از برهان صدیقین دانستهاند.
از کتاب تقریرات فلسفه حضرت امام معلوم میشود رابطه علم و عنایت را از راه برهان صرف استفاده میکند. مقصود از رحمت و غفرانیت الهی را حضرت امام به بحث میگذارد و مفهوم آن را توضیح میدهد.و این که علم و قدرت الهی هر کدام شناخته شود به شناخت دیگری مربوط است و بحث میکند که آیا اینها قابل تفکیک هستند یا خیر؟ موضوع ربوبیت خداوند در عنایت الهی هم امام میفرمایند ربوبیت الهی به فیض اقدس مربوط است.
معرفت ربوبیت متفاوت است که این به بحث اصاله الوجود و تشکیک الوجود صدرایی مربوط است.برخی با برهان و نقل، معرفت ربوبی را دنبال میکنند ولی عالیترین نوع معرفت ربوبی، ایمان قلبی است.امام راحل بحث انتخاب حجت الهی را به عنوان راهنما تکمیل کننده هدایت انسان مطرح میکند.
در کتاب مصباح الهدایه میگویند: ولایت مطلقه انسان کامل که با حقیقت محمدیه مرتبط است که اگر حضرت علی علیهالسلام قبل از حضرت رسول بود شریعت اسلام آن جا واقع میشد چون اینها حقیقت واحد هستند.این روحانیت و معنویت باعث میشود که حضرت امیر گاهی در امامت ظهور میکند و گاهی بتواند در لباس نبوت ظاهر شود.امام بیشتر در مباحث عرفانی ذوق دارد و بر اساس مکتب صدرایی به موضوعات میپردازد.
امام راحل حقیقت سعادت را کمال مطلق میداند پس هر موجودی که وجودش عین کمال مطلق نیست نیاز به هدایت شده و هدایت کننده دارد، این یکی از تفاوتهای بین ملاصدرا و امام است. ملاصدرا میگوید برای هدایت نیاز به کمال و انبیاء و اولیاء است و ابلیس نیز بر اساس گناه، مظاهر علمی و عملیاش آلوده میشود.از تفاوتهای دیگر امام راحل و ملاصدرا آن است که ملاصدرا آثار و نتایج را جزء عنایت میداند ولی امام راحل جداگانه بررسی میکند.امام راحل فاعلیت الهی را شهودی مطرح میکند که این هم از تفاوتهای وی با ملاصدرا است.امام راحل نظام احسن را جزء آثار عنایت الهی میداند نه جزء بحث عنایت الهی.
در ادامه این جلسه اسدی می گوید: آیا عنایت و هدایت در بحث یکی است و به هم عطف شده و یا به عنوان دو سه موضوع جدا مطرح شده است ؟ وطباطبائی هم پاسخ می دهد: هر دو مستقل در نظر گرفته شده است.همچنین رضانژاد این سوال را طرح می کند که آیا مبانی بحث عنایت و هدایت هم متفاوت است؟ و طباطبائی در پاسخ می گوید: بله اینها متفاوت است.
رضانژاد ادامه می دهد: خوب است مبانی عنایت الهی از دید ملاصدرا دقیقتر و شفاف روشن شود. و بحث فعلی بیشتر مربوط به آثار و نتایج بحث عنایت الهی بوده است.
نگارش می گوید: ابتدا مراد از مفهوم مبانی، روشن شود که چه چیزی مدّ نظر است. در این صورت اختلافات امام راحل و ملاصدرا را روشنتر میشود.
فیروزجائی هم بیان می کند: چون بحث مقایسهای بین دو شخصیت است بهتر بود که مقایسه باشد و فقط گزارشی نباشد.
زمانی قمشهای هم در ادامه این جلسه اظهار می کند: بحث عنایت الهی در ج ۶، اسفار ملاصدرا از اثبات حق تعالی و برهان وجودی شروع میکند و بحث علم و قدرت حقتعالی را بیان میکند و در ج ۷ کلام و کتاب الهی را بحث میکند و تا ص ۵۴ در اوصاف و اسامی قرآن بحث میکند و بعد در موقف هشتم وارد بحث عنایت میشود، یعنی بعد از بحثهای علمی به بحث توحید افعالی وارد شده است.
اول قول در عنایت الهی را مطرح میکد و در بحث عنایت، درگیر با عالم خلق میشود. عنایت را بر اساس علم فعلی حقتعالی قرار دارد یعنی مرتبهای از علم ذاتی حق تعالی است و سه مرحله علم الهی این است:
۱٫ علم ذاتی که مندمج در ذات است؛
۲٫ علم به اسماء و افعال؛
۳٫ علم فعلی که بعد از فعل را هم شامل میشود و بحث عنایت الهی به همان علم فعلی حقتعالی مرتبط است.
اسدی در ادامه می گوید: مسأله عنایت که در حکت مطرح است، حکماء گفتهاند حقتعالی فاعل بالعنایه است و این همان فاعلیتی است که فاعل عن علم است. در مسأله فعل و خلقت و آفرینش و … بحثی عن علم باشد یعنی علم حق باعث ایجاد آنها باشد، اینها متحدند و علم و آفرینش از هم جدا نیستند. نکته دیگر آن که تفاوتهای ذکر شده بین ملاصدرا و امام، تفاوتهای ابتدائی است نه تفاوت نهایی و واقعی. مثلاً در مورد فطرت و عنایت باید گفت که فطرت و … همگی ذیل توحید میآید فقط گاهی با اجمال و تفصیل بحث میشود پس این تفاوت ها جوهری نیست.
شهسواری بیان می کند: یکی دانستن علم و قدرت و عنایت و … چگونه است؟ توضیحی داده شود.
اسحاقیان می گوید: در موضوع این که اگر حضرت امیر مقدم بود نبوت به او میرسید چگونه با این اشکال جمع شود که حضرت رسول برتر و بالاتر از معصومین دیگر بودهاند؟
طباطبائی ادامه می دهد: چون وقت محدود است، وارد مفهوم شناسی نشدهایم و بحث مستقلی میطلبد با توجه به تعریفات و مباحثی که از ابنسینا بیان شد، مبانی بحث روشن میشود، تعریف ملاصدرا و امام راحل مطرح شد که از تعریف حضرت امام، آثار و نتایج عنایت را نشان میدهد. بحث این که اگر حضرت امیر مقدم میشد، نبوت پیدا میکرد را باید از منابع و متون بررسی کرد که اگر با مبانی و استدلالها مطرح شده است بپذیریم، یعنی جای بحث در آن وجود دارد.
نظر شما