به گزارش خبرنگار مهر، محمد امین قانعی راد عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در نشست فراسوی دانشگاه در دانشگاه در ابتدا با اشاره به اینکه دو نگاه نسبتاً متفاوت در این زمینه وجود دارد گفت: یک نگاه، نگاه فلسفی است که تأکیدش بر ایده دانشگاه است. اگر ایده دانشگاه را با واقعیت دانشگاه مقایسه کنید و نسبت آنها را با هم بررسی کنید. احساس میکنید که دانشگاه در ایران دچار زوال شده است به دلیل اینکه بین واقعیت دانشگاه و ایده دانشگاه فاصله وجود دارد. ایده دانشگاه هم یکی از ایدههای اساسی است که در فلسفه مطرح میشود. یعنی فلسفه از ابتدایش یک نسبت زیادی با مفهوم دانشگاه برقرار کرد، ولی افلاطون آن را با زندگی اجتماعی و مدینه فاضله پیوند داد. بنابراین به طور گسترده هر فیلسوفی به گونهای به ایده دانشگاه بازمیگردد و درباره آن صحبت میکند.
وی تشریح کرد: متخصص به چیزی غیر از تخصص خودش توجه نمی کند در صورتی که دانش ور طرحی برای فرهنگ یک ملت داشت. شاید مقداری بلندپروازی می کرد می گفت دانشگاه رهبر معنوی جامعه است. امروز ما با این واژه فاصله گرفته ایم و با ساز مردم می رقصیم. یک حالت منفی تر از زوال دانشگاه این است که می گویند «سقوط دانشگاه از اجتماعی از دانشمندان در جستجوی دانش به جهان کفرآمیز بنگاه های اقتصادی» یعنی دانشگاه به یک بنگاه اقتصادی تبدیل می شود. اتفاقی که در ایران هم دارد می افتد.
قانعی راد در پایان گفت: بحث آدم های خوب یا بد نیست بلکه بحث نهاد دانشگاه است. نهاد دانشگاه در ایران یک نهاد شغلی- حرفه ای شده است که نیروی انسانی تربیت می کند و از ابتدا هم هدفش همین بود که آدم هایی را تربیت کند که کار تکنولوژی و نظامی کنند. پس بحران نهایی در حال حاضر این است که دانشگاه های ما قادر به تربیت گروهی که بتوانند؛ اول قوم را به عنوان دانش ور تربیت کنند، دوم مسائل قوم را به عنوان یک روشنفکر بازنمایی کنند، نیست. درعوض یک نوع متخصص تغییرشکل یافته شده در بدترین شکل خودش تربیت می کندکه به محض فارغ التحصیلی به دنبال این است که با مدرکش به هر قیمتی قبایی برای خودش بیندوزد، بدون اینکه برای زوال و آینده جامعه فکری کند.
نظر شما