به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بی بی سی، «راشد الغنوشی» گفت: اسلام با دموکراسی، حقوق بشر و آزادی فردی در تضاد نیست و یک مسلمان برخلاف باور رایج در جهان میتواند دموکرات نیز باشد.
وی به این باور است که اسلام تابع قرائت خاصی نیست و نبود نهادهای مذهبی تصمیمگیرنده مثل کلیسای کاتولیک، به مسلمانها اجازه میدهد بر طبق نصوص دینی و اصل اجتهاد در قبال ساختار حکومت تصمیم بگیرند.
به باور غنوشی، هر کسی در اسلام خود مسؤل اعمالش نزد خداوند است و میتواند به گونه مستقیم با او ارتباط برقرار کند، پیامش را درک کند و در اجرایش بکوشد. از دید او در یک کشور اسلامی پارلمان نقش مرجعِ اجتهاد را میتواند بازی کند و در پرتو آموزههای دینی به اموری میپردازد که عینیت امروزی دارند.
غنوشی چالشهای سیاسی-اعتقادی در جهان اسلام و نبود مسیر مشخص در این باره را ناشی از دو جریانی میداند که در تعیین سرنوشت آن در چند دهه اخیر، به ویژه پس از استقلال کشورهای خاورمیانه، سهم داشتهاند. یکی جریان افراطی است که پاسخ را در خشونت و محاربه میبیند. از نمونههای بارز این جریان از دید او داعش، القاعده، طالبان، جبهه النصره و سایر گروههای افراطی هستند که افراد آن آگاهی اندکی از پیچیدگیهای فلسفی دین اسلام دارند و عمدتا در مراجع معتبر اسلامی مثل الازهر تحصیل نکردهاند.
جریان دیگر، به این معتقد است که جهان اسلام تنها میتواند با دیکتاتوری و ساختارهای از بالا-به-پایین اداره شود. او به عنوان بدیل، تجربه نهضت در تونس را پیشنهاد میکند که میتواند الهامبخش تحولات بنیادین در جهان اسلام به سوی دموکراسی باشد.
بنا به ادعای او، نهضت اولین حرکت سیاسی پس از استقلال تونس در ۱۹۵۶ است که از اوان تأسیس بر اصل دموکراسی پایبند بوده و برای رسیدن به این هدف در حکومتهای استبدادی «حبیب بن بورقیبه» و جانشین او «زین العابدین بنعلی» مبارزه کردهاست.
او با اذعان به بافت سیاسی و اجتماعی هر کشوری، به این باور است که به رغم اینکه امت اسلامی کلیت واحدی است، در عینیت به دولت-ملتهای جداگانهای تقسیم یافته است که بستر ارزشها و رسوم متفاوت سیاسی-اجتماعی هستند و اسلام را نیز در قالب همین ساختارهای حاکم با مشورت با عالمان خودشان شکل میبخشند. به اعتقاد او، مُدل سیاسی خاصی در جهان وجود ندارد و هر کشوری میتواند مُدل خود را به وجود بیاورد.
نظر شما