پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳ مرداد ۱۳۹۶، ۹:۵۰

داستان یک عکس؛

راز این چشم‌ها را چه‌کسی می‌خواند؟

راز این چشم‌ها را چه‌کسی می‌خواند؟

عکس‌ها، این قاب‌های ساده چهارگوشه یک لحظه و تنها یک لحظه را ثبت می‌کنند، اما مگر این نیست که هر لحظه داستانی قبل و بعد خودش دارد؟ ما این داستان‌ها را برای‌تان روایت می‌کنیم.

مجله مهر: چشم‌هایش! چشم‌هایش حرف‌ها داشتند، داستان‌ها، رازها و رویاها. آنقدر زیاد بودند که آن‌ها را بست. می‌ترسید حرف‌هایش، رازهایش، رویاهایش از دست بروند. چشم‌های «معصومه» حرف‌های زیادی دارد، رویاها و آرزوهای بزرگی را در سر دارد که راه کشف کردن‌شان همین چشم‌ها هستند.

باد در روسری صورتی رنگش می‌پیچید و به موهایش می‌رسد، لبخند می‌زند و لابد فکر می‌کند امروز کدام آرزو را توی دفتر نقاشی‌اش ثبت کند؟ شاید امروز معلم می‌شود، شاید هم امروز قرار است برای مریض‌ها آمپول بزند و اصلا شاید جایی در ذهنش دلش دوربینی می‌خواهد تا روزها و ساعت‌هایی از زندگی‌اش را ثبت کند و به جهان نشان دهد، شاید «معصومه» امروز روایت‌گر داستان زندگی خودش باشد.

اینجا خراسان جنوبی است، شهر بیرجند و یکی از روستاهای محروم منطقه به نام «شند ملکی». مردم روستاهای لب مرز روزگاری کشاورزی و دامداری می‌کردند، اما حالا نه دامی مانده و نه زمینی برای کِشت. آب و برق هم از محالات منطقه است و بیشتر مردم با خدمات خیلی کم و محدودی که از طرف نهادهای حمایتی می‌آید، روزگار می‌گذرانند.

اما این سرنوشت «معصومه»‌ها نیست، آن‌ها با ذهنشان به هر سویی می‌روند، آرزوهاشان را روی کاغذ می‌آورند، آرزوهاشان را پشت پلک‌های کوچک‌شان تصویر می‌کنند، آن‌ها آیندگان را می‌سازند، فقط کافی است کمی رنگ در زندگی‌های‌شان بریزیم. 

عکس از «محمود رحیمی»

کد خبر 4032558

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • آ IR ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۳
      0 0
      این بخش رو خیلی دوست دارم