به گزارش خبرگزاری مهر، سیصد و دومین شب از مجموعه شبهای مجله بخارا با همراهی انتشارات کارنامه به مناسبت چهارمین سالگرد خاموشی بنیانگذار این انتشارات به شب زنده یاد «محمد زهرایی» اختصاص داشت که با حضور شخصیتهایی مانند ایرج پارسی نژاد، صفدر تقیزاده، رضا خاکیانی و مهدیه مستغنی همسر محمد زهرایی و فرزندان او: روزبه، ماهور، و سپهر زهرایی، برگزار شد. مدیران انتشاراتیهایی مانند مروارید، کتاب خورشید، نشر و پژوهش شیرازه، نشر پارسه، فرهنگ معاصر و نشر آمه هم در این برنامه حضور داشتند.
همچنین در این مراسم از دو کتاب جدید نشر کارنامه، اردک وحشی نوشته هنریک ایبسن با ترجمه منوچهر انور و شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری با ترجمه رضا خاکیانی، رونمایی شد و فیلمی مستند درباره زندهیاد محمد زهرایی ساخته مهرداد دفتری با اظهار نظرهایی از محمدعلی موحد، نجف دریابندری و منوچهر انور هم در آن به نمایش درآمد.
محمدتقی عرفانپور، رئیس هیئت مدیره نشر کارنامه در این مراسم با یادی از مراحل انتشار حافظ به کوشش سایه توسط محمد زهرایی، به خصایل و ویژگیهای اخلاقی مؤسس نشر کارنامه پرداخت و گفت: محمد زهرایی نواندیش و تحولگرا و کمال گرا بود. کپی بردار نبود بلکه الگوساز بود. هر کاری که شروع میکرد، بلافاصله مورد تقلید قرار میگرفت؛ اما در این بخش هم دیگران کمتر موفق بودند. حُسنش این بود که توقع اهل کتاب را از کتاب و کتابفروشی بالا برد. امروز رونق شهر کتابها مدیون همت و دقت محمد زهرایی است.
در بخشی دیگری از این مراسم محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، درباره خدمات محمد زهرایی به صنعت نشر کتاب در کشور گفت: وقتی در دوره دوم زندگی اش که در واقع همّ و غم خود را مصروف این میکند که به کار نشر بپردازد، ما شاهد جنبههای مختلفی از ابداع و نوآوری در کارهای او هستیم. وی در عین حال که بسیار آدم سنت گرا و عاشق سنتها بود و آرایش دکوراسیون دفتر کار و ساختمان زندگی همه به نوعی دلبستگی او را حفظ سنتها نشان میداد، اما آغوش بازی بر روی پدیدهها و روشهای نو و تجربیاتی که ملل دیگر در دنیا در بخش نشر استفاده میکردند، داشت.
وی افزود: چیزی حدود بیست و یک سال از تأسیس نشر کارنامه میگذرد و تعداد عناوینی که با نام کارنامه منتشر شده است شصت تا است و تقریبا به طور متوسط سالی سه عنوان به بازار میآید. ولی واقعیت این است که اگر نشر کارنامه را از تاریخ نشر کشور حذف کنیم، شاید دیگر چیز زیادی باقی نماند؛ چون هر کدام از این کتابها که انتخاب شدند، در بخش پدیدآورنده و کتاب آرایی و نوع چاپ و کاغذ و محتوی تک است. به یاد دارم که برخی مواقع کاغذهایی را از بازار میگرفت و خود تغییراتی در بافت آن میداد و کارهایی انجام میداد که به فرمی که میخواست، تبدیل شود. از حیث ویرایش یا اینکه آن کتاب بی نقص منتشر شود دقت کنید، در همه زمینهها متوجه میشوید که چه ثروت گرانبهایی به داشتههای نشر کشور افزوده شده است.
به گفته رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، زهرایی در حوزه کتاب آرایی از مجموع تجاربی که در جهان وجود داشت، استفاده و مرتب بررسی و مطالعه میکرد و هیچ زمان توقف نمیکرد و همیشه ایده نویی داشت و واقعا کتاب، موضوع مورد علاقه او بود و همیشه میگفت کتاب را باید عزیز بداریم.
آموزگار ادامه داد: خاطرم هست وقتی کتاب رساله سپهسالار منتشر شد، یک نسخه برای من فرستادند و من به همین مناسبت به دیدنشان رفتم و صحبت سر قیمت کتاب شد و چهل هزار تومان قیمت داشت. خب آن دوران کمی قیمت بالایی بود؛ اما وقتی شرح آماده سازی کاغذ این کتاب و جلد آن را توضیح دادند و حروفچینی که نوع منحصر به خود را داشت قانع شدم و جالب بود بعد از چند ماه به وقتی کتاب به چاپ دوم رسید ایشان را دیدم که پشت میزشان نشسته بودند و همان متن چاپ شده را دوباره غلط گیری میکردند. و ما این را در کم تر همکاری میبینیم.
وی در ادامه سخنانش گفت: زهرایی خیلی به حقوق مؤلف اعتقاد داشت؛ به یاد دارم ناشری در آلمان بود که کتابهای نت منتشر میکرد. یکی از تجربههای آقای زهرایی وارد کردن قابل توجهی از این کتابها با نسخه اصلی آنها بود. ما حتی با ناشر آلمانی صحبت کردیم و کارها خوب پیش میرفت اما متأسفانه بخاطر تحریمها و فوت دوست از دست رفتهمان این قضیه متوقف شد. نمونه دیگر فعالیتهای زهرایی، سی دیهای کلاسیک موسیقی اروپا بود و در نمایشگاه فرانکفورت با غرفه انتشارات مربوطه صحبت کردیم تا با قیمت کمتری این سی دیهای اورجینال را خریداری کنیم و اینها در کتابفروشی نشر کارنامه فروخته میشد.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به فعالیتهای زهرایی در بخش بازار جهانی کتاب هم اشاره و تاکید کرد: همکاران ما غفلت بسیار عمیقی نسبت به حضور در بازار جهانی داشتند؛ اینکه بتوانیم کتاب ایرانی را به بازار خارج عرضه کنیم. کسی که پایمردی کرد و از مدتها قبل بدان اندیشیده بود، زنده یاد زهرایی بود. حتی به یاد دارم که قرار شد برای هزینه غرفه هر ناشر پولی بدهد، ولی ایشان بدون اینکه کتابی در آن نمایشگاه برای ارائه داشته باشد، سعی داشت سهم خود را بپردازد.
دیگر سخنران این مجلس، داوود موسایی، مدیر فرهنگ معاصر سخنان خود را با عنوان «زهرایی استاد هنرمند کتابساز» چنین آغاز کرد: محمد زهرایی یک ناشر نبود، یک هنرمند کتاب ساز بود یا به عبارتی یک کتاب ساز هنرمند. وی حدود شصت عنوان کتاب تا آخرین روزهای عمرش کار کرد و در واقع زندگی کرد که کار بکند. من هیچ وقت او را بیکار ندیدم. وقتی وارد انتشارات نیل شد با اینکه سن کمتری از او داشتم ولی نبوغ یک آدم را میتوانستم تشخیص دهم. وی وقتی ژان کریستف را با آن کاورهای کتانی منتشر کرد یا با آن قطع جیبی به بازار آورد، تحولی در انتشارات نیل ایجاد شد که کاملا این مؤسسه را از دیگر همکاران متمایز کرد و این تحول و تحولخواهی تا روزهای آخر زندگی همراهش بود.
وی افزود: اکثر ما ناشران به دنبال این هستیم که به دنبال یک مؤسسه یا برند باشیم تا بتوانیم برای خود هویت سازی کنیم و به گونه ای کار کنیم که شناخته شویم. محمد زهرایی این کارها را نکرد؛ ولی هر کتابش به معنای واقعی میتوانست یک اثر هنری جداگانه در حرفه ما با هویت و شخصیت محمد زهرایی باشد و این چیزی بود که میتوانم با قاطعیت بگویم. هر موضوعی و کتابی در کارنامه، حروف چینی خاصی دارد. زهرایی در همه بخشها دخالت میکرد و حاصلش همین میشود که ما امروز میبینیم. وی شخصی زحمتکش بود و در طول چهل سالی که او را میشناختم هر کاری که شروع میکرد دلش میخواست به بهترین شکل ممکن باشد. اگر پخش کتاب راه میانداخت یک پخش نمونه بود. وی یک شخص جامع الاطراف بود و فکر میکنم صد سال عمر برایش کم بود که به این خواستههایش برسد.
روزبه زهرایی فرزند زندهیاد زهرایی به خلاصه ای از فعالیتهای پدرش و انتشارات کارنامه اشاره کرد و گفت: نشر کارنامه و آنچه دستارودهای خانواده زهرایی است و امیدوارم این نام باقی بماند، حاصل تلاش مرحوم محمد زهرایی و در واقع پیگیری دیوانهوار ایشان است و حضور مستمر و با شکوه و دائمی مادر من خانم مهدیه مستغنی است. من فکر میکنم که نشر کارنامه وارد عصر جدید خود شده است و امیدوارم این عصر پویا باشد.
وی در پایان سخنانش از بازچاپ کتاب شازده کوچولو با تصاویری از اصل کتاب در زمان حیات اگزوپری خبر داد.
در پایان مهدیه مستغنی یزدی همسر محمد زهرایی درباره فعالیت همسر خود و زندگی مشترکش و نشر کارنامه گفت: شوهر من بیش از هر چیز عاشق کار و زندگی بود و کارنامه کار او تنها این کتابها را شامل نمیشود. او برای سیستمی که عقیده داشت کتاب منتشر کرد و برای ناشران دیگر هم خدمت کرد. من خیلی متأسفم که در چهل و چهار سال زندگی مشترک فرصت کمی برای زندگی کردن داشتیم. چرا که تمام وقت ما صرف انتشارات کارنامه شد.
سخنان سپهر زهرایی با یادی از پدر و خانواده اش و کارنامه پایان بخش این نشست بود.
نظر شما