مجله مهر: در نگاه اول به عکس لانه پرندهای در میان آبها به نظر میرسد که دوربین از فاصلهای نزدیک آنها را ثبت کرده باشد؛ اما کمی که در تصویر دقیق میشویم، میبینیم که نه این چوبهای کنار هم لانه پرنده است و نه پارچههای رنگی داخل آن تکههای پارچهای است که پرندهها در لانههایشان می گذارند! بلکه آنها دو انسانی هستند که با کلاه و لباس در پناهگاهی چوبی و دُرُست شبیه به لانه پرندهها ایستادهاند و با ابزار مرگ در دستشان انتظار میکشند! انتظار مرغابیهایی که در گذر از منطقه هستند.
همان وقتی که در انتظار با تفنگهایی حاضر در دست بودند و هیچ حرکت اضافهای به جز نفس کشیدن نداشتند، این عکس ثبت شد! آنها گوشها و چشمهایشان به دیدن و شنیدن صدای مرغابیها حساس است و در چشم بر هم زدنی صدای گلوله است که در فضا میپیچد و مرغابیِ رنگی است که از آسمان به پایین سقوط میکند.
هوا که رو به سرد شدن میرود، آنهایی که در خطه شمالی زندگی میکنند، بار و بندیلشان را جمع میکنند و راهی شوند! نه اینکه راهی سفر شوند، آنها راهی ساحل میشوند تا «مرغابی» شکار کنند. هرچقدر هم دلمان برای آن مرغابی بلرزد، ولی زندگی برخی از این شکارچیها به همین مرغابیها بستگی دارد.
شکارچیها تنها سه ماه اجازه دارند تا در آبهای کم عمق دریای خزر پناهگاه درست کنند و انتظار بکشند تا بتوانند مرغابی شکار کنند؛ مرغابیهایی که گاه برای رزق و روزی خانواده هستند و گاه از روی علاقه.
عکس از محمد مهیمنی
نظر شما